سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ - Tuesday 19 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 19.09.2012, 8:07

پیروزی«اسلام خشونت» بر«اسلام لیبرال»؟


حسین باقرزاده

سه‌شنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۱ – 18 سپتامبر 2012
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

تهیه و پخش اینترنتی یک فیلم آماتوری به وسیله یک فرد مهاجر در آمریکا که در آن پیامبر اسلام به طنز تصویر شده است بلوایی در بین مسلمانان در سراسر جهان ایجاد کرده و بسیاری را به واکنش کشانده است. این واکنش‌ها که عمدتا خشونت‌بار و خونین بوده تا کنون به قتل ده‌ها نفر و از جمله چهار دیپلمات آمریکایی در لیبی و هشت تبعه آفریقای جنوبی در افغانستان منجر شده است. علاوه بر این، بنیاد ۱۵ خرداد در ایران که برای اجرای حکم جنایت‌بار خمینی به قتل سلمان رشدی جایزه میلیونی وضع کرده و بیش از ۲۳ سال است که در حسرت اجرای آن به سر می‌برد به مصداق واقعی گنه کرد در بلخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری، در واکنش به فیلم یک قبطی مصری، نیم میلیون دلار به جایزه قتل رشدی افزوده است. و مجموع همه این حرکات تحت این عنوان صورت می‌گیرد که غرب به رهبری آمریکا به پیامبر اسلام توهین کرده است.

برخوردهایی از این قبیل در واکنش به عمل یک فرد یا افراد و تعمیم آن به کلیت جهان غرب و اعتراضات خشونت‌آمیز علیه آن در جوامع مسلمان البته تازه نیست و دست کم به واقعه نشر کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی در سال ۱۳۶۷ بر می‌گردد. در آن سال، اعتراضاتی علیه نشر این کتاب در چند کشور مسلمان نشین و از جمله هند و پاکستان صورت گرفت که به قتل چند نفر منجر شد و متعاقب آن آیت الله خمینی فتوای قتل نویسنده و ناشران کتاب را صادر کرد. این اولین بار در جهان بود که رهبر یک کشور حکم قتل فردی را که تبعه و مقیم کشور دیگری است صادر می‌کرد - کاری که صرف نظر از جنایی بودن آن عواقب سیاسی و دیپلماتیکی را به دنبال می‌آورد که قبلا نمونه آن دیده نشده بود. در نتیجه، روابط ایران با بریتانیا و چندین متحد غربی آن برای سال‌ها به حال تعلیق در آمد و سر انجام در دوران ریاست جمهوری خاتمی و سلب مسئولیت حکومت جمهوری اسلامی از فتوای خمینی و تعهد به این که حکومت هیچ اقدامی برای اجرای حکم انجام نخواهد داد، روابط به حالت عادی برگشت.

از آن هنگام به بعد بنیاد‌گرایان خشونت‌پیشه اسلامی، به شمول (یا رهبری) حاکمیت جمهوری اسلامی، به بهانه هر طنز و کنایه و احیانا توهینی که کسی در جهان غرب علیه مسلمانان یا مقدسات آنان مرتکب شود بهانه‌ای برای غرب‌ستیزی خود پیدا می‌کنند و مؤمنان و پیروانشان را علیه جهان غرب می‌شورانند. اگر کسی در دانمارک کاریکاتوری از پیامبر اسلام بکشد و در عمامه او بمب قرار دهد، یا کشیشی در آمریکا قرآن بسوزاند، و یا چند سرباز آمریکایی در زندان ابو غریب عراق یا در افغانستان زندانیان یا کشتگان را به نحو شرم‌آوری مورد تخفیف و توهین قرار دهند از دید اینان نه افرادی که مرتکب این عملیات شده‌اند و بلکه تمامیت غرب است که مسئولیت آن را به دوش می‌کشد و حکومت‌های غربی هستند که اسلام‌ستیزند و کمر به تضعیف و نابودی مسلمانان بسته‌اند. کتاب آیات شیطانی نیز از دید رهبران ایران نه محصول تخیلات یک نویسنده و بلکه بخشی از یک توطئه جهانی استکبار و صهیونیسم علیه جهان اسلام بوده است.

واکنشی که علیه پخش اینترنتی فیلم سطحی «بی‌گناهی مسلمانان» صورت گرفته، اما، گسترشی به مراتب بیش‌تر از هر مورد دیگر داشته است. کشتن سفیر و سه دیپلمات دیگر آمریکایی در لیبی و خرابی‌هایی که در آن‌جا و چند کشور به سفارت‌خانه‌های آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی وارد آمده در موارد دیگر هیچ سابقه نداشته است. حملات اخیر طالبان در افغانستان که به ادعای آنان در اعتراض به این فیلم صورت گرفته و عمل انتحاری یک زن به تحریک حزب اسلامی افغانستان به رهبری گلبدین حکمتیار (کسی که برای سال‌ها مورد حمایت جمهوری اسلامی بوده و برای اولین بار تاکتیک عملیات انتحاری را به کار گرفته است) و کشتن نه نفر از کارکنان خارجی فرودگاه کابل در واکنش به پخش فیلم نیز پدیده نسبتا جدیدی است. سؤالی که پیش می‌آید این است که چه عاملی باعث این واکنش‌های شدید و بی‌سابقه بوده است.

این سؤال به خصوص از این زاویه اهمیت پیدا می‌کند که در سال‌های اخیر بنیادگرایی اسلامی ظاهرا رو به ضعف بوده است. از یک سو، گفته می‌شد القاعده در سال‌های اخیر و به خصوص پس از کشته شدن بن لادن و برخی دیگر از سران آن در حال تحلیل رفتن و عقب-نشینی است. از سوی دیگر، بهار عربی که در یکی دو سال اخیر چندین کشور عربی را دچار تحول و یا تغییر رژیم کرده کمتر رنگ و بوی بنیادگرایی داشته و بیشتر محصول بسیج نیروهای سکولار یا دین‌باوران معتدل بوده است (گرچه بنیادگرایان نیز از ثمره آن بهره برده‌اند و در سایه این تحولات به بسیج نیروهای خود پرداخته‌اند). در مصر و لیبی و تونس که این تحولات به تغییر رژیم منجر شد، حکومت نه به دست بنیادگرایان افراطی و بلکه نیروهای سکولار یا دین‌باوران نسبتا معتدل افتاده است. بهار عربی بر خلاف ادعاهای رژیم ایران «بیداری اسلامی» نبوده است. رژیم ایران نیز که پرچم بنیادگرایی خشن افراطی را به دست گرفته و مدعی رهبری جهان اسلام است در سال‌های اخیر بسیاری از نفوذ خود را در جهان عرب و مسلمان‌نشین از دست داده است.

از این رو، اگر آن چه که در بالا آمد واقعیت بوده چه عاملی می‌تواند تحولات یک هفته اخیر را توضیح دهد و چگونه می‌توان واکنش گسترده و گاه خشونت‌بار معترضان به فیلم «مسلمانان بی‌گناه» را تحلیل کرد؟ و اگر اعتدال و تساهل در جهان مسلمان‌نشین رو به گسترش بوده چگونه است که عمل فردی در گوشه‌ای از آمریکا ناگهان مسلمانان را در سراسر جهان به حرکت در می‌آورد و فاجعه می‌آفریند؟ آیا آن طور که یاسمین علی‌بهای-براون نویسنده روزنامه انگلیسی ایندپندنت می‌نویسد «اسلام لیبرال» شکست خورده است؟ او با لحنی افسوس‌بار می‌نویسد: «کار اسلام لیبرال مترقی تقریبا تمام شده است... یک وقتی ما با درجه‌ای از قطعیت می‌توانستیم بگوییم که افراطیان، اوباش، آدم‌کشان و فریب‌کاران اسلام‌گرا یک اقلیت کوچک از مسلمانان را نمایندگی می‌کنند، و بیشتر مسلمانان، آرام و معقول، دیده و شنیده نمی‌شوند. امروز من نگرانم که عکس آن درست باشد. مسلمانان مدرن، تلفیقی از شرق و غرب ... نقشی ندارند. ما تمام شده‌ایم، مقهور. به وسیله کی؟ به وسیله وحشیانی که مساجد، مدرسه‌ها خانه‌ها، دل‌ها و مغزها را تصرف کرده‌اند. و به وسیله پیکارگران و آژان پرووکاتورهای سیاسی و فرهنگی غرب که از تحریک مسلمانان به مانند یک بازی الکترونیکی لذت می‌برند.»

ولی آیا واقعاً چنین است و می‌توان از وقایع یک هفته گذشته نتیجه گرفت که افراطیان بنیادگرای اسلامی نبض جهان مسلمان‌نشین را به دست گرفته‌اند و توده‌های مسلمان را به دنبال خود می‌کشند؟ و آیا گفتمان افراطی بنیادگرایی اسلامی بر جوامع اسلامی مسلط شده است؟ بسیاری از نواندیشان مسلمان مانند خانم علی‌بهای-براون ظاهرا چنین می‌اندیشند. ولی در دنیای اینترنت و ارتباطات سریع، همه روزه ممکن است در گوشه و کنار جهان و به خصوص در دنیای غرب که آزادی بیان تضمین شده است فرد یا افرادی محصولی بیرون دهند که به زعم افراطیان مسلمان نوعی توهین به عقیده یا مقدسات آنان تلقی شود. آیا قرار است که مسلمانان پیوسته در حال اعتراض باشند و هر روز به این یا آن سفارت‌خانه یا مؤسسات غربی حمله کنند و خرابی بار آورند و آدم بکشند؟ چنین نیست. پدیده‌هایی از قبیل این فیلم و ترانه یا آن کاریکاتور و کتاب که مقدسات مذاهب مختلف را به سخره یا طنز می‌گیرند در جهان مرتبط با هم که ما در آن زندگی می‌کنیم بیشتر خواهد شد و کمتر نخواهد گردید، و مسلمانان مانند پیروان همه عقاید دیگر ناچارند به این واقعیت اجتناب‌ناپذیر دهکده بزرگ جهانی عادت کنند.

افراط‌گرایی مذهبی در جهان مسلمان نشین در حال عقب‌نشینی است، و نمایش چشم‌گیر یک هفته اخیر آن را به چیزی جز یک واکنش عصبی، در برابر شکست‌هایی که در چند سال اخیر در برابر موج بهار عربی و گسترش فرهنگ تساهل و تحمل در نسل جوان متصل به اینترنت و آشنا با فرهنگ‌ها و ارزش‌های جوامع مختلف جهانی متحمل شده است، نباید تعبیر کرد. آیت الله خامنه‌ای به عنوان یک عوام‌فریب بزرگ چند روز پس از شروع تظاهرات در کشورهای مختلف وارد معرکه شد و با اظهاراتی شدیدا ضد آمریکایی مسئولیت مستقیم تهیه و پخش فیلم یاد شده را صریحاً متوجه دولت آمریکا دانست، و به دنبال آن بسیجیان ذوب شده در ولایت فقیه تظاهرات پر سر و صدایی در ایران علیه آمریکا به راه انداختند. ولی پس از آن، خامنه‌ای تغییر لحن داد و این بار از حکومت اوباما خواست که عملا نشان دهد در تهیه و پخش فیلم دست نداشته است. آیا او نیز درک کرده است که سکه آمریکا‌ستیزی به هر بهانه پوچ و مبتذلی از اعتبار افتاده است و خریدار چندانی ندارد؟ و آیا افزایش جایزه قتل سلمان رشدی که بیش از هر چیز یادآور ناکامی جمهوری اسلامی در اجرای فتوای خمینی در طول ۲۳ سال گذشته، حتا به ضرب مبلغ هنگفتی پول، است بهترین اقرار به شکست از سوی افراطیان حاکم جمهوری اسلامی نیست؟



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024