پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 18 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 07.02.2011, 13:30

مشاهدات دکتر نوال سعداوی در میدان تحریر


نوشته: نوال سعداوی / ترجمه: کوثر ال‌علی


انقلاب مصر ارزش‌ها و قراردادهای اجتماعی جدید می‌آفریند


خانم دکتر نوال سعداوی با ۸۰ سال سن از روز اول در جمع انقلابیون در میدان التحریر بوده و مشاهداتش را تا دیروز به تحریر کشیده است. دکتر نوال سعداوی با کتاب «چهره عریان زن عرب» که در سال ۱۳۵۹ که توسط آقایان مجید فروتن و رحیم مرادی به فارسی ترجمه گردید در ایران چهره آشنایی است. ایشان پزشک هستند و جراح در عین حال نویسنده، رمان‌نویس و منتقد و فعال حقوق بشر تا کنون بیش از ۴۰ کتاب منتشر نموده و کتابهایش به ۳۵ زبان از جمله زبان فارسی ترجمه شده‌اند. در سال ۱۳۸۱ در زمان حکومت انور سادات به زندان افتاد وبه تبعید فرستاده شد اسلامی‌ها علیه او پرونده‌ها ساختند افراطی‌ها او را به مرگ تهدید نمودند و در لیست سیاه مرگ قراردادند. او در سال ۱۹۸۲ جمعیت همبستگی زنان عرب را تاسیس نمود.




زندگی به من مجال مشاهده و مشارکت در انقلاب مصر را از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ تاکنون (۶/۲/۲۰۱۱) داد. میلیونها مصری بصورت خودجوش زیر پرچم انقلاب بدور از هر گونه تفاوت مذهبی-ایدئولوژیکی علیه نظام حاکم مستبد و فاسد قیام کردند. نظامی که از سر تا پا از فرعون مقدس والا که حاضر است تمامی مردم را برای بقای خود به خاک و خون بکشد، تا حزب حاکم فاسدش که برای کشتن جوانان اوباش اجاره می‌کنند، تا پارلمانی متقلب نمایندگان ارتشا و زمین‌خواری مواد مخدر و فحشا و برگزیدگان خود فروخته که آنها را "روشنفکر برگزیده" می‌خواند بر گزیدگانی که قلم و وجدان خود را فروخته آموزش و پرورش و فرهنگ را فاسد نموده آگاهی اجتماعی و فردی را به خاطر منافع حقیر خود خاموش نموده است.

جوانان، زنان، مردان و کودکان بصورت خودجوش از خانه‌ها بیرون آمدند. آنان رهبران خویش بودند در غیاب ماموران امنیتی و پلیس، خود حفاظت و نگهبانی از خود را بعهده گرفتند. برگزیدگان مسلط بر وسایل ارتباط جمعی سقوط کردند. کمیته‌های حکما (داوران) که تا قله ثروت اندوزی و سلطه رسیده‌اند، رهبران احزاب فرصت‌طلب که این نظام را نهان و آشکار در طول نیم قرن پشتیبانی نمودند، نیز به همین سرنوشت گرفتار شدند. فرصت‌طلبی و ارزش‌های اخلاقی دوگانه سقوط کرد. آنچه که دولت و خانواده و فرد را فاسد نموده و هرج و مرج را بنام امنیت، و دیکتاتوری را به نام دموکراسی، و فقر و بیکاری را به نام توسعه و آسایش، و تمرد و خیانت خانوادگی را بنام اخلاق و آزادی انتخاب به پیش می‌برد، سقوط کرد. سرافکندگی و تسلیم رذیلانه به استعمار امریکا و اسرائیل به نام همکاری و شراکت و دوستی و یا روند صلح سقوط کرد. زندان اصحاب قلم و صاحبان افکار صادقانه و با انگیزه، سقوط کرد.

میلیونها زن و مرد مصری به سوی خیابان‌ها در تمام استانها در شهر‌ها و روستا‌ها از آسوان تا اسکندریه و سوئز و پورت سعید و وجب به وجب خاک میهن بیرون آمدند. همگی در میدان التحریر(رهایی) اردو زدیم. تا کنون ۱۲ شبانه روز گذشته است. میدان التحریر امروز سرزمین ماست اردوگاه ماست. روی اسفالت آن و در درون چادرهای برپاشده در آن یک گروه واحد را تشکیل داده‌ایم. اینجا را ترک نخواهیم کرد حتی اگر ماموران امنیتی با لباس شخصی به ما حمله نمایند، حتی اگر به مانند روز چهارشنبه (۲/۲/۲۰۱۱) باند‌های مزدور نظام با گرفتن رشوه (۵۰ لیره مصری و یک مرغ کنتاکی برای افراد عادی و مبلغ بیشتر برای بالادستی‌ها) به ما حمله کنند. حتی اگر سوار بر اسب و شتر مسلح به انواع اسلحه (سرخ و زرد و سفید) ما را مورد تهاجم قرار دهند. نزدیک بود یکی از اسب‌ها در حالیکه وسط میدان بودم مرا زیر بگیرد توسط جوانان برای دورکردن خطر وحشی‌های مزدور به جای امن‌تری منتقل شدم. من اینان را سوار بر اسب و شتر در حال جولان دادن در میدان به چشم خود دیدم. آنهم در حالیکه به هر سو آتش می‌گشودند. در میان دود و غباری که میدان و ساختمانهای اطراف را در بر گرفته بود، من آتش‌افروزی‌های این جماعت را دیدم. به خون غلتیدن جوانان را دیدم.

نبردی شبه‌جنگی بین اوباش مزدور و ماموران ملبس به لباس شخصی از یکطرف و مردم مصر که فریاد آزادی سر می‌دادند و در طرف مقابل بودند در گرفت. اما "کمیته دفاع از جوانان انقلابی" بر اوباش مسلح پیروز شد و تعدادی از اسب‌سواران و شترسواران را دستگیر نمود. تعداد دستگیرشده‌ها به صد نفر رسید. کارتهای شناسایی نزد آنان حکایت از عضویت برخی از مهاجمین در سازمانهای امنیتی رژیم (امنیت مرکزی امنیت ملی... ) داشت و برخی دیگر صرفا از اوباش مزدور و باند‌های مجرمین فراری از زندان بودند. بعضی‌ها به دریافت ۲۰۰ لیره مصری و بعضی‌ها به دریافت ۵۰۰۰ لیره آنهم در صورت پراکنده نمودن جوانان حاضر در میدان اعتراف نمودند. آنان اصطلاح "خانواده‌های ماجراجو" را برای انقلابیون آنهم با تاسی از اربابانشان یعنی همکاران مبارک به کار می‌بردند.

جوانان چادرها را برای اندکی استراحت در ساعات شب برپا نمودند. مادران با کودکان شیرخواره‌شان زیر باران و در سرمای زمستان زمین را بستر خود کردند. صدها دختر جوان بدون آنکه کسی به آنها تعرض کند یا آنها را آزار دهد سرفرازانه و با آزادی کامل و احساس برابری و آزادی و کرامت بین خود و هم‌اندیشان قبطی‌ها(مسیحیان) در کنار مسلمانان در جنبش انقلابی شر کت دارند. عده‌ای از جوانان "اخوان‌المسلمین" مرا دوره کردند و گفتند: «علیرغم مخالفت با آرا و کتابهایی که نوشتی اما به خاطر صداقت و زیربار قدرت نرفتن تو را دوست داریم و به تو احترام می‌گذاریم». در گشت و گذار در میدان عده‌ای از جوانان با گرایشات مختلف دور من جمع می‌شوند. و می‌گویند: «دکتر نوال ما نسل جدیدی هستیم که کتابهای شما را خوانده‌ایم و انگیزه‌های انقلابی را از افکار شما و کتابهایتان به ارمغان داریم.»

اشک‌هایم را پنهان کرده به آنها گفتم: «این جشن همه ماست؛ جشن آزادی و عدالت و کرامت انسانی و نوآوری و تمرد و انقلاب». یکی از دختران جوان به نام «رانیا رفعت» گفت: «ما قانون اساسی جدیدی می‌خواهیم که بین مردم بر اساس دین و جنسیت و یا عقیده و نژاد و ملیت و مذهب فرق نگذارد». یک جوان مسیحی بنام پطرس داود گفت: «ما قانون مدنی یکسان برای تمام مردم بدون تمایز بر اساس دین یا جنسیت یا ملیت یا مذهب می‌خواهیم.» جوانی بنام طارق الدمیری گفت: «جوانان ‌این انقلاب را پی‌ریزی نمودند و امروز باید حکومتی انتقالی و کمیته‌ای ملی برای تغییر قانون اساسی انتخاب کنیم».

جوان دیگری به نام محمد امین می‌گفت: «ما انحلال مجالس "الشعب" و "شورا" و انتخابات شفاف و سالم برای انتخاب رئیس جمهور جدید و مجالس مردمی می‌خواهیم». جوانی دیگر به نام احمد جلال اظهار داشت: «انقلاب ما انقلابی است مردمی که قرارداد‌های اجتماعی جدیدی عرضه می‌دارد. شعار‌های انقلاب ما برابری، آزادی و عدالت اجتماعی است. آنکه این انقلاب را پی‌ریزی کرد خود قواعد نظام جدید را بر می‌گزیند. حکومت انتقالی را انتخاب می‌کند. کمیته داوران انقلاب را تعیین می‌نماید.

فرصت‌طلبان (صاحبان قدرت و ثروت اندوزان) و کمیته‌های داوران با ما در انقلاب شرکت ندارند. آنها با هواپیما از اروپا و امریکا به سوی ما روانه خواهند شد. مصریانی که در داخل و یا خارج مصر بوده‌اند می‌آیند تا رهبر انقلاب شوند. ما می‌گوییم: «آنهایی که این انقلاب را بر پا نمودند خود رهبری انقلاب را به عهده می‌گیرند. داورانی از میان ما که سنشان ۳۰ یا ۴۰ یا ۵۰ سال می‌باشد دارای قابلیت‌های کافی در زمینه‌های اقتصادی سیاسی و علمی هستند. ما خود کمیته داوران و حکومت انتقالی را تشکیل خواهیم داد و کمیته ملی برای تغییر قانون اساسی را تعیین خواهیم نمود». جوانی به نام محمد سعید می‌گفت:"اولین بار است که به مصری بودن افتخار می‌کنم نا امیدی و ترس از بین رفت شکست به پیروزی تغییر جهت داد ما بهای ازادی را با خون شهدا دادیم هیچ قدرتی ما را به عقب باز نخواهد گرداند".

میدان التحریر تبدیل به شهری با تمام خصوصیات شده است. بیمارستانی که آسیب‌دیدگان و مجروحین در آن بستری هستند. پزشکان و پرستاران که از گرایش‌های مختلف و بطور داوطلبانه در اینجا گرد آمده‌اند. مردمی که پتو و دارو و پنبه و خوراک و آشامیدنی را فراهم نموده‌اند. آنچه می‌بینیم به یک رویا شبیه است. شبانه‌روز با دختران و پسران جوان زندگی می‌کنم. کمیته‌هایی از بین آنها برای جارو نمودن میدان و جابجایی زخمی‌ها تا بیمارستان و فراهم نمودن «غذا و دارو» تا دفاع از میدان و پاسخگویی به دروغ پردازی‌های نظام حاکم در رسانه‌ها و تا کاندید نمودن نام‌هایی برای حکومت انتقالی و کمیته داوران و غیره.

دیوار‌های خانه‌ها و موسسات و همه تابو‌ها فرو ریخته‌اند؛ دیوار‌هایی که سالهاست میان هموطنان از مسلمان و مسیحی و مرد و زن جدایی افکند‌ه‌اند. امروز ملتی واحد هستیم بدون تقسیم‌بندی‌های معمول، تقسیم‌بندی جنسی یا دینی... همه خواهان رفتن مبارک و محاکمه رجاله‌های او هستند. محاکمه به خاطر خونهای ریخته شده در روز چهارشنبه دوم فوریه و تمام روزهای بعد از ۲۵ ژانویه و فساد و استبداد در طول ۳۰ سال حکومت و این حکایت همچنان ادامه دارد....

بر گرفته از: الحوار المتدن

نظر کاربران:


من نوال را از نزدیک میشناسم و برایش احترام زیادی قائل هستم. اما این به آن معنی نیست که با تمام حرفهایش موافق باشم. به خاطر دارم چند سالی بعد از انقلاب ایران دیدمش و صحبت از فشارها و اعدامها به میان آمد، او آنها را اگر نه مجاز که غیر قابل اجتناب میدانست. همچنانکه اکنون مصریانی را که از خارج بر میگردند با یک چوب میراند. یعنی اسمی از سایرین نمیبرد. نوال فردی جهان دیده و با تجربه است و بعید است نداند که بسیاری از مصریان از اروپا و آمریکا برگشته پناهنگان سیاسی هستند که ناچار به ترک وطن شده اند. مصر وطن آنان است و در دموکراسی کسی نباید این حق را از آنان بگیرد. خودی و نا خودی کردن از همینجا شروع میشود. سمت ها باید بر اساس استعداد ها و کار آیی ها باشد و لا غیر.
فتحیه زرکش



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024