سه شنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - Tuesday 23 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 07.04.2010, 20:58

یک دریاچه، دو دریاچه...


علی حصوری

سال‌ها پیش و در آغاز ریاست آقای خاتمی، هنگامی که دریاچه ی‌هامون به طوری خشک شد که خود توانستم از وسط آن بگذرم، در یادداشتی که در مجله‌ی جامعه‌ی سالم نوشتم، نسبت به حوادث همانند هشدار دادم و در آن وقت همین خانم ابتکار که امروز در باره‌ی دریاچه‌ی ارومیه می‌نویسند، مسئول امر بودند. آن مجله، البته به دلائل دیگر توقیف شد و کسی هم به حرف‌های ما اعتنائی نکرد. پیش از ایشان دولت رفسنجانی و بعد همین خانم ابتکار و دولتی که ایشان مسئول محیط زیستش بود به طور جدی و مسئولانه جلو تعرض به طبیعت را در همه‌ی ایران و بویِژه در کردستان و آذربایجان نگرفتند و تعرض‌ها ادامه یافت تا امروز که دریاچه‌ی ارومیه در خطر جدی زوال و مرگ و به دنبال آن آذربایجان در انتظار کویر شدن است. در مورد دیگر دریاچه‌های ایران و از جمله زریوار کردستان هم آینده‌ی بهتری پیش چشم نیست.

تا آنجا که اطلاعات من اجازه می‌دهد – و این آگاهی‌ها بیشتر تاریخی است تا مطالعات همزمانی- باز آوردن آب رفته به جوی در حد کاری است غیر ممکن، زیرا کشور ما ۱- کمبود آب دارد، ۲- جمعیت آن و در نتیجه مصرف آب افزایش غیر عقلانی داشته و دارد. ۳- در طول تاریخ از رطوبت این کشور کاسته شده است و ۴- طی روندی تاریخی آب از چیزی مقدس به ابزار طهارت بدل شده است و کسی هم به بعد از طهارت فکر نکرده است. هم اکنون در منطقه‌ی تهران آب سه رود را می‌آلائیم و با آن زمین‌های منطقه را تا چند کیلومتر از آب آلوده پر می‌کنیم. جالب این که در همین زمین‌ها چاه می‌زنیم و آب آن را به خورد مردم می‌دهیم که گاه آلودگی آن سر و صدای بزرگی تولید می‌کند، مشمول مرور زمان می‌شود و باز فرو کش می‌کند.

اینک شهرهای بزرگ ایران، یعنی بیش ازپنجاه شهر، این امکان را دارند که زمین‌های پیرامون خود و آبهای زیر زمینی را تا فاصله‌ی بسیاری بیالایند. نتیجه از میان رفتن سلامت محیط و آب‌هائی است که ممکن است به مصرف صنعتی یا کشاورزی و حتی مصارف مردمی برسد. به همین دلیل عده‌ای می‌کوشند نشان دهند که عقل سالم نه در بدن سالم که در جای دیگری است.

برای چندمین بار باید بگویم که شمار دریاچه‌های ایران و آب رودهای ما بیش از این بوده است که هست و این را در کتاب‌های کهن جغرافیائی مانند حدود العالم یا کتاب جیهانی می‌توان دید. این دریاچه‌ها خشک و رودها کم آب شده است. چاه‌های عمیق ذخائر روز مبادای ما را هم از بین می‌برند و ایران را بیش از پیش با خطر زوال روبرو می‌کنند. دولت‌های ماهم چنان گرفتارند که به این کارها کاری ندارند. نزدیک یک سال است که انتخابات دولت را فلج کرده است، آنگاه چگونه ممکن است بتوان به محیط زیست پرداخت؟ اساسا باید دولتی استعداد کاری را داشته باشد تا بتوان از آن انتظار داشت. دولت کنونی نه به جهت علمی، فنی و مالی چنان استعدادی را دارد و نه به جهت خواست و اراده.

چاره چیست، آن هم در جائی که شاید دولت خود مزاحم کارهای درست باشد؟ راهکارهائی که پیشنهاد می‌شود، انتخاب تب در برابر مرگ است و گزیری از آن نیست. اگر ما خود فکری نکنیم دیگران برای ما کاری نخواهند کرد. راه بعدی تسلیم طبیعت شدن، یعنی انتخاب مرگ یا مهاجرت همه‌ی مردم منطقه است. با این کارها می‌توان بخشی از جمعیت را در محل نگه داشت و اندک اندک وضع را بهبود بخشید.

الف- تشکیلات

۱- استادان، دانشمندان و پیران با تجربه به ایجاد تشکیلات مردمی و بویِژه از جوانان بپردازند تا در کارهای دسته جمعی و هنگامی که نیروی زیادی مورد نیاز است، در زمینه‌های لازم برای حفظ محیط و ایجاد آبادانی کار و کمک کنند. اگر درست فکر کنیم این کار برای همه‌ی ایران لازم است. یک نهضت آب لازم داریم تا وطنمان را از ویرانی حفظ کنیم. هم اکنون بلوچستان در خطر بی آبی است. بجز گیلان و مازندران، استانی در ایران نیست که کمبود آب سالم نداشته باشد. رودهای این دو استان هم آلوده‌اند.

۲- این تشکیلات باید دارای سازمان‌های روستائی، شهری، استانی و حتی منطقه‌ای باشد، زیرا گاه یک رود، مانند سفید رود، کارون یا زاینده رود در بیش از یک استان جاری است و اصولا آبخیز‌ها با تقسیمات کشوری ناسازگارند (برای حفظ دریای مازندران همکاری چند کشور لازم است).

۳- این تشکیلات در پی گردآوری دانش و اطلاعات در باره‌ی آب باشد و دانش خود را روزآمد کند.

۴- همچنین باید در پی ایجاد شغل‌های جانشین بود تا گروه بزرگی از کشاورزان بتوانند به آن کارها منتقل شوند.

ب- اقدامات

۱- برداشت آب از همه‌ی چاه‌های پیرامون دریاچه تا سی کیلومتر باید متوقف شود. چاه‌های عمیق تا شعاع پنجاه کیلومتر باید از کار و بهره برداری بیفتد.

۲- از ساختن سد‌های درحال ساخت در تمام منطقه‌ی آبریز دریاچه باید جلوگیری شود.

۳- مردم محل باید حقابه‌ی دریاچه را تعیین و آن را مراعات کنند و در غیر این صورت نخست کهنه ترین سد‌ها و بعد سد‌های تازه تر تا رسیدن به حقابه‌ی دریاچه از میان برده یا بهره برداری از آن‌ها متوقف شود.

۴- استفاده از سد‌های منطقه باید موسمی و تنها در زمان آمدن سیل صورت گیرد تا هم آب ذخیره شود و هم آسیب کمتری به مردم برسد.

۵- رودهای شور (مانند تلخه رود تبریز) را باید کنترل کرد و مسیر آن‌ها را از معادن نمک تغییر داد تا هم قابل استفاده شود و هم نمک را جابجا نکند و به شوری دریاچه‌ها و زمین‌های محیط نیفزاید.

۶- هدایت آب تا آنجا که ممکن است درون لوله یا جوی بتنی صورت گیرد و نه جوی معمولی تا ضایعات آب به حد اقل برسد.

۷- هرچه بیشتر نظام آبیاری قطره‌ای شود و حد اکثر استفاده از آب صورت گیرد.

۸- ایجاد تصفیه خانه‌های‌ی فاضلاب‌ها اندیشیده و برای آن سرمایه گذاری شود تا هم اندکی کار فراهم شود و هم آب تامین گردد.

۹- برای استفاده از آب با کمترین مصرف و بیشترین کارکرد، آموزش‌های لازم- بویِژه از راه وسائل ارتباط جمعی، اگر ممکن باشد- داده شود.

۱۰- در جاهائی که کمبود آب هست از ازدیاد جمعیت جلوگیری و حتی برای کاهش آن اندیشیده شود.

دوستان و فرزندان گرامی! سرنوشت طبیعی کشور ما چنین بوده و با نادانی، روند زوال منابع طبیعی را سرعت بخشیده‌ایم. برای جبران آن باید فداکاری کنیم. این کمترین تاوانی است که باید داد. من این یادداشت را با شتاب نوشتم. از همولایتی‌های خود در آذربایجان انتظار دارم که قضیه را سیاسی نکنند تا بتوان به نتیجه رسید. خاک گهواره‌ی ماست. نجات خاک جدا از نجات مردم نیست. لطفا آنچه را به خاطرتان می‌رسد بگوئید و بنویسید تا ذخیره‌ای برای مردم گردد.


نظر کاربران:


سردبیر محترم سایت وزین ایران امروز

آقای حصوری در نوشته خود به موضوع مهم خشکی دریاچه ارومیه اشاره کرده و در پایان از مردم و به خصوص آذری ها خواسته اند که اگر فکری به نظرشان میرسد بنویسند و منتشر کنند تا همفکری شده و راه حلی پیداشود. من خود یک آذری هستم و به نظرم راه حل ساده ای برای این موضوع وجود دارد که نمیدانم چرا به آن توجه نمیشود. البته من قبلا هم این را به یکی از سایتهایی که موضوع را مطرح کرده بود نوشتم ولیکن متاسفانه منتشر نکردند. حال با توجه به اینکه مسله دوباره مورد بحث قرار گرفته لطفا این نوشته را در ادامه نامه جناب حصوری در سایت بگذارید تا صاحب نظران بحث کنند و اگر امکان پذیر است از نمایندگان آذربایجان در مجلس خواسته شود طرحی در این خصوص تهیه کنند و دولت را مکلف کنند در یک برنامه مشخص آنرا اجرا کند. سایر نهاد ها و شخصیتهای اجتماعی نیر میتوانند از نفوذ خود برای اجرای این طرح استفاده کتتد.

و اما طرح مورد نظر

شکی نیست که با افزایش جمعیت در آذربایجان به خصوص در اطراف دریاچه ارومیه روز به روز از آب رودخانه هایی که به دریاچه می ریزد کاسته میشود و از آن طرف نیز بعید است برداشت از آب چاه های اطراف دریاچه کاهش یابد بنابراین ادامه روند کنونی به خشکی بیشتر دریاچه منجر خواهد شد. تنها یک راه وجود دارد که دریاچه را برای همیشه از خطر خشکی نجات میدهد و آنهم انتقال آب از دریای خزر (و حتی بخشی از آب رودخانه ارس) به دریاچه ارومیه است.

تا آنجا که من میدانم آب دریاچه ارومیه به مراتب شورتر از آب دریای خزر است. و بنا براین انتقال آب دریای خزر به دریاچه ارومیه کیفیت آب دریاچه را بهبود خواهد داد تا آنکه آنرا خراب کند. میماند مساله انتقال آب از دریای خزر به دریاچه ارومیه که طرحی کاملا عملی است.

فاصله مستقیم دو دریاچه بیشتر از سیصد و ده تا بیست کیلومتر نیست. اگر عوارض طبیعی را در نظر بگیریم شاید احتمالا طول لوله هایی که آب دریای خزر را به دریاچه ارومیه برساند بیشتر از چهارصد کیلومتر نخواهد بود. کشوری که هزاران کیلومتر لوله کشی نفت و گاز دارد و نفت و گاز را از اعماق زمین و دریا بیرون کشیده هزاران کیلومتر جابجا میکند نباید در کشیدن جهار صد کیلومتر لوله های آب در داخل کشور مشکلی داشته باشد. پس مانع فنی بر سر اجرای این طرح وجود ندارد بلکه مسله بی‌همتی مسئولان و احیانا تصور هزینه بالای آن است. ممکن است مسایل زیست محیطی هم باشد که کارشناسان باید بگویند.

محاسبات فنی لازم را مهندسان لوله کشی به راحتی میتوانند انجام دهند. ظاهر اگر آب را از دریای خزر به کوه های طالش و سپس به نقطه مناسبی در دامنه سهند مشرف به دریاچه ارومیه پمپاژ و منتقل کنند آب میتواند با شیب موجود زمین به دریاچه ارومیه برسد. در این صورت تنظیم سطح آب دریاچه همواره در اختیار کشور خواهد بود و میتوانند بتدریج سطح دریاجه را به سطوج مطلوب سالهای دور قبل برسانند.

هزینه اجرای طرح از منابع مختلف میتواند تامین شود. طبیعی ترین و مطمین ترین منبع بودجه های عمرانی ملی و استانی است. یا حتی منابع صندوق توسعه ملی. به نظر من این طرح باید از مهم ترین طرحهای عمرانی و محیط زیست کشور تلقی شده و در اولویت قرار گیرد. در کنار آن دولت میتواند مالیاتهای مشخصی مثلا بر سیگار یا اقلام دیگر مقرر و اخذ کند و حتی بخشی از هزینه های طرح می‌تواند از محل کمکهای مردم به خصوص آذریها تامین شود چرا که نفع احیاء دریاچه به همه مردم کشور و به خصوص آذریهای اطراف دریاچه میرسد.

متاسفانه در کشور ما این راه ها زیاد تجربه نشده است اما دولت حتی میتواند برای اجرای این طرح مفید ملی اوراق قرضه مخصوصی منتشر کنند و پس از اجرای طرح و با افزایش درامد اهالی اطراف دریاچه بتدریج این قرضه را از طریق درامد های مالیات استانهای آذربایجان باز پرداخت کند.

به نظر من هیچ مانع مهندسی و اقتصادی بر سر راه این طرح وجود ندارد با اینحال اگر موانع محیط زیستی وجود دارد خوب است کارشناسان محیط ریست کشور در این مورد بحث کنند.

با احترام
مهدی صفی نیا



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024