جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 29.08.2009, 15:52

یک بحران بزرگ


شهلا صمصامی

بر اساس آخرین آمارها، مخارج بیمه در آمریکا با چنان سرعتی رو به افزایش است که روزانه ۱۰ هزار آمریکایی بیمه خود را از دست می‌دهند. در سال‌های نود، ۶۱ درصد از بیزنس‌های کوچک قادر بودند برای کارمندان خود بیمه داشته باشند، امروز این رقم به ۳۸ درصد رسیده است. چنانچه وضعیت فعلی ادامه یابد تا سال ۲۰۵۰ مخارج بهداشت ۴۰ درصد از کل اقتصاد در آمریکا خواهد بود. این مهمترین بحرانی است که جامعه‌ی آمریکا با آن روبروست.

در حال حاضر بیشتر کسانیکه در آمریکا بیمه دارند یا از طریق محل کارشان است و یا با پول شخصی بیمه را می‌خرند. دو نوع بیمه دولتی نیز وجود دارد. یکی «مدی کِر» Medicare است که ویژه افراد از ۶۵ سال به بالاست. این بیمه نمونه‌ی موفقیت آمیز یک بیمه‌ای است که توسط دولت اداره می‌شود و مخارج نسبتاً کمی دارد. برای افراد زیر خط فقر که بسیار کم درآمد و یا هیچ نوع درآمدی ندارند «مدی کَل» Medical وجود دارد که در سطح ایالتی اداره می‌شود.

باین ترتیب دعوای اصلی بر سر دو بخش است. یکی مردمی که بیمه‌هایشان را کارفرما تأمین می‌کند و بخش دیگر آن ۴۵ میلیونی هستند که هیچ نوع بیمه‌ای ندارند. این افراد غالباً بچه‌ها، جوانان، افراد طبقه متوسط که کار آزاد دارند و کسانیکه با از دست دادن کارشان بیمه را هم از دست می‌دهند را شامل می‌شود.

شرکت‌های بزرگ بیمه، برنامه‌های بهداشتی متعددی دارند و این خدمات را به بخش خصوصی، حتا دولتی می‌فروشند. باین معنی که سازمانهای دولتی و خصوصی و بیزنس‌ها با شرکت‌های بیمه قرارداد می‌بندند و بر اساس این قراردادها خدمات پزشکی در اختیار کارمندان قرار می‌دهند. این بیمه‌ها مجانی نیست و بخشی از مخارج را فرد بیمه شده می‌پردازد. مشکل در چند بخش است. بیمه شدگان باید به پزشک و مراکز پزشکی که در قرارداد قید شده است مراجعه کنند. مشکل بزرگتر وقتی است که فردی نیاز به عمل جراحی مهمی دارد و یا دچار بیماری سختی می‌شود. در اینگونه موارد شرکت‌های بیمه می‌توانند از پرداخت مخارج خودداری کرده و یا اصولاً بیمه شخص را لغو کنند. مخارج بیمارستان در این کشور سرسام آور است. به این ترتیب اگر شخص به بیماری سرطان دچار شود و دارای بیمه‌ای که این مخارج سنگین را به پردارد نباشد، به سادگی می‌تواند خانه و زندگی خود را از دست بدهند.

بخش دیگر، یعنی کسانیکه هیچ نوع بیمه‌ای ندارند بزرگترین رقم مخارج را بوجود می‌آورند. زیرا این افراد برای بیماری‌های کوچک مانند سرماخوردگی و یا جراحات در اثر تصادف و یا بیماریهای مشکل مجبورند به اورژانس مراجعه کنند. براساس قوانین امریکا هر کسی که به اورژانس مراجعه کند باید تحت درمان قرار گیرد. در نهایت این مخارج باید توسط مالیات دهندگان پرداخت شود.

تغییراتی که «اوباما» از ابتدا مطرح کرد این بود که سیستمی بوجود آید مانند «مدی کر» که توسط دولت اداره شود و براساس آن همه امریکایی‌ها بتوانند بیمه داشته باشند. اگر کسانی ترجیح می‌دهند بیمه فعلی خود را حفظ کنند این اختیار را دارند و باین گونه، شرکت‌های بیمه عادلانه تر با مردم رفتار خواهند کرد، زیرا رقابت وجود دارد. از جمله تغییرات دیگر این بود که شرکت‌های بیمه نتوانند بدلیل بیماری که از پیش وجود داشته افراد را از داشتن بیمه محروم کنند.

در حال حاضر چند لایحه در مجلس نمایندگان و سنا در کمیته‌های ویژه مورد بررسی است. یکی از اشکالات، بخشی است که بیمه مجانی برای کسانیکه هیچ نوع بیمه‌ای ندارند فراهم خواهد کرد. نمایندگان مترقی و لیبرال کنگره اصرار دارند که این بخش در لایحه نهائی وجود داشته باشد. در حالیکه مخالفان معتقدند این بخش مخارج زیادی برای دولت آمریکا در برداشته و به کسر بودجه می‌افزاید.

بیش از ۶۰ سال است که رؤسای جمهور، اعضاء کنگره، و سیاستمداران کوشیده‌اند این سیستم بیمه خصوصی را تغییر دهند، ولی شرکت‌های بیمه با کمک جمهوریخواهان مانع آن شده‌اند. این بار شرکت‌های عظیم داروئی و بیمه، برای شکست هر نوع لایحه، با صرف میلیونها دلار اطلاعات نادرست پخش کرده و حتا برخی از اعضاء جمهوریخواه در کنگره را با خود هم صدا کرده‌اند. این شرکت‌ها پول‌های زیادی برای انتخاب این نمایندگان خرج کرده‌اند. این بار جنگ بین شرکت‌های بیمه، داروئی، جمهوریخواهان و دموکرات‌هایی که مصمم‌اند تغییر در سیستم فعلی بوجود آورند یک جنگ واقعی است که با منافع مادی، طمع و سیاست مخلوط شده است.

مقایسه اوباما با هیتلر

«کنسرواتیو»های دست راستی مخالفت با هر نوع رفرم را بجایی برده‌اند که حتا «اوباما» را «هیتلر» می‌نامند. در پوستر‌ها عکس او را شبیه «هیتلر» درست کرده‌اند. این مقایسه از چند جهت هم عجیب و همچنین خطرناک است. اگر بخاطر داشته باشیم که «هیتلر» نژاد پرست و مخالف سیاهپوستان بود، این مقایسه عجیب بنظر می‌رسد. ولی این مقایسه، در عین حال به دروغی دامن میزند که «اوباما» را یک «فاشیست» و «سوسیالیست» هم می‌نامند. با چنین مقایسه ای، مخالفان می‌خواهند بگویند که کوشش «اوباما» در رفرم بیمه و بهداشت برای در دست گرفتن همه‌ی جنبه‌های زندگی مردم توسط دولت است. این مقایسه خطرناک است، زیرا به باور گروهی که می‌گویند «اوباما»یک شهروند آمریکایی نیست و توطئه‌ای در کار است قوت می‌دهد. متأسفانه تعداد افرادی که «اوباما» را غیر آمریکایی می‌دانند کم نیست. حتا برخی از نمایندگان کنگره از حزب جمهوریخواه دارای چنین باوری هستند. همان کسانیکه باور دارند اوباما آمریکایی نیست همچنین می‌گویند یکی از برنامه‌های او اینست که حق داشتن اسلحه را از مردم آمریکا بگیرد.

فروش اسلحه از زمان انتخاب «اوباما »چندین برابر شده است. در حالیکه «اوباما» هیچگاه و در هیچ وقتی چنین صحبتی نکرده است. ولی دست راستی‌هایی که مذهب و ملیت او را زیر سئوال می‌برند، همان کسانی هستند که اعتقادات نژاد پرستی داشته و مخالف دخالت دولت در امور مردم هستند، در حالیکه از بسیاری از خدمات دولتی نیز استفاده می‌کنند. از جمله حقوق بازنشستگی Social Security و یا حقوق و مزایای نظامیان که همه دولتی است. این شایعات باعث شده است که کسانیکه «اوباما »را غیر آمریکایی می‌دانند، طرفداران حمل آزاد اسلحه، مخالفان سقط جنین، مخالفان مهاجران و نژادپرستان، یعنی قشر وسیعی از دست راستی‌های مذهبی و غیرمذهبی یک جبهه‌ی مخالف بوجود آورده‌اند.

در این میان شرکت‌های بیمه و سیاستمدارانی که منافع خود را در شکست «اوباما» می‌بینند باین احساسات ضد حکومتی و ضد «اوباما» دامن می‌زنند. رؤسای جمهور متعددی در آمریکا بسادگی به قتل رسیده‌اند. در کشوری که هر نوع اسلحه به آزادی و به سادگی در اختیار مردم است، لازم نیست کسی توسط «القاعده» تربیت شود. هر شخص عاقل یا دیوانه‌ای با در دست داشتن اسلحه و باورهای غلط و نژاد پرستانه می‌تواند یک خطر جدی باشد.

«جوکلاین» مفسر سیاسی نشریه «تایم»که خود نوعی «کنسرواتیو» است از رفتار جمهوریخواهان انتقاد کرده و می‌نویسد: «در سالهای ۵۰ «مک کارتیزم» داشتیم، ولی تفاوت در این بود که دیوانه‌ها، بخشی از حزب جمهوریخواه بودند، یک بخش قوی ولی اداره کنندگان حزب نبودند. در سالهای ۳۰ یک فرد «نئوفاشیست»، کشیش «کاگ لین» شنوندگان زیادی در رادیو داشت، ولی قادر نبود مانند «راش لیبما »گوینده و مفسر رادیویی، مردم را کنترل کرده و صدای نمایندگان منتخب مردم را خاموش کند. «لیبما» شاید رهبر حزب نباشد، ولی امروز قدرتمندترین جمهوریخواه است.»

«جوکلاین» اضافه می‌کند: «تا این اواخر جمهوریخواهان یک بخش میانه رو هم داشتند. در واقع یک جمهوریخواه، وکیلی به نام «جوزف ولش» بود که خطاب به سناتور «مک کارتی» گفت: «آقا، آیا هیچ شرم و حیا ندارید؟».

کجاست آن جمهوریخواهی که امروز جرئت کند همین حرف را به «راش لیبما» که رئیس جمهور آمریکا را با هیتلر مقایسه کرده است، بزند.

آقای «اوباما»ی عزیز

یک نویسنده‌ی مترقی و لیبرال بنام «آن لامات» Ann Lamott خطاب به پرزیدنت «اوباما» در نامه سرگشاده‌ای که در «لوس انجلس تایمز» بچاپ رسید می‌نویسد: «نگرانم که از زمان انتخابات ۲۰۰۸ سوء تفاهمی بوجود آمده است. در انتخاباتی که ۶۶،۸۸۲،۲۳۰ میلیون آمریکائی بشما رأی دادند، شاید یکی از مشاوران شما اطلاعات نادرستی بشما داده است. شاید آنها بشما گفته‌اند که ما بشما رأی دادیم، راه پیمائی کردیم، دعا کردیم، پول جمع کردیم و بدر خانه‌ها رفتیم برای اینکه امیدوار بودیم شما بین دو حزب آشتی برقرار کنید. در آن روز نوامبر از مجموع آرائی که داده شد، تنها ۱۵۷۵ نفر می‌خواستند که روابط زهرآگین دو حزب را که در گردهمایی «سارا پیلن» به اوج خود رسیده بود، آشتی دهید. ولی بقیه آن ۶۶،۸۸۰،۶۵۵ میلیون نفر، بیمه همگانی می‌خواستند. شما کشوری را به ارث بردید که شاید بعد از جنگ‌های داخلی آمریکا و دوران رکود اقتصادی سال‌های ۳۰ در وخیم ترین وضعیت بود. ما بشما رأی دادیم که زخم‌های فاجعه انگیزی را که «بوش» و «چینی» به این کشور وارد کرده بودند التیام دهید. شما گفتید برای چنین چالشی آمده‌اید. ما بشما رأی ندادیم که ببینیم چگونه می‌توانید با سناتور «چاک گرسلی» و «مایکل انزی» روابط دوستانه برقرار کنید. کوشش شما برای جلب دوستی این افراد، نه تنها برای ما ترسناک بلکه نفرت انگیز است.

آقای رئیس جمهور، جمهوریخواهان بشما نه می‌گویند. آنها با شما نیستند. مردم شما را انتخاب کردند که رهبر آنها باشید. بسیاری از ما کشورمان را پس از ۸ سال حکومت «بوش» و «چینی» دیگر نمی‌شناسیم. شما قول دادید که پیشبرد مسائل نژادی، برابری و عدالت اجتماعی را دوباره از سر بگیرید. ما نمی‌دانستیم دقیقاً چگونه شما می‌خواهید قانون اساسی عزیزمان را دوباره زنده کنید. زیرا بنظر غیر قابل بازگشت می‌آمد. شما گفتید آستین‌های خود را بالا می‌زنید. از ما خواستید بیشتر و سختر از همیشه کار کنیم و بکوشیم و شما رهبری خواهید کرد. در عین قبول انهدام مالی و اخلاقی این کشور در هشت سال گذشته، شما گفتید که کارتان را با دادن بیمه و بهداشت به مردم آغاز خواهید کرد. شما گفتید به جنگ «کنسرواتیو»ها و شرکت‌های بیمه خواهید رفت. شما با سخنان زیبایی بارها گفتید که : «این مهمترین مسئله اخلاقی زمان ماست» ولی حالا بنظر می‌رسد که ما را رها کرده اید. به این دلیل است که در این تابستان ما میانه روها، «لیبرال»‌ها و پیشروها نگران و عصبی هستیم. زمان آن رسیده که بقول خودتان وفا کنید. ما اینجا هستیم و شما را حمایت می‌کنیم. ما به خیابانها خواهیم رفت، دوباره راه پیمائی صلح آمیز خواهیم کرد. ما کمک می‌کنیم که نظرات واقعی مردم شناخته شود. ما از شما می‌خواهیم که آرمان‌های «مارتین لوترکینگ» را بخاطر بیاورید. ما نیاز داریم که شما ما را بسوی ساحلی که دیگر دور نیست رهنمون باشید.

آقای رئیس جمهور برای «تد کندی» این کار را بکنید. برای همه «کندی»‌ها. بخاطر «مارتین لوتر کینگ»، برای مادرتان، برای بچه‌های فقیری که در جاده‌ها در زمان انتخابات ملاقات کردید. بخاطر بچه‌هایی که برای دسترسی به دکتر و دارو باید به اورژانس بروند. برای مادران آنها، برای «میشل»، اینکار را انجام دهید.»

آرمان زندگی سناتور «کندی»

سناتور «ادوارد کندی» اخیرا در مقاله‌ای در «نیوزویک» در مورد آرمان و انگیزه زندگیش که همان در دسترس بودن خدمات پزشکی برای همه مردم آمریکاست نوشت: «در ۱۹۶۴ با چند نفر از همراهان به کنگره‌ی دموکرات‌ها به «ماساچوست» می‌رفتیم که هواپیمای کوچک ما در حین نشستن سقوط کرد. دوست و همکارم مرا از مرگ نجات داد. با شکستگی‌ها و جراحات متعدد، ماهها در بیمارستان بستری بودم. دنده‌هایم شکسته بود و ریه ام از کار افتاده بود. در روی یک تخت پارچه‌ای دست و پایم بسته شده بود و نیاز به مراقبت پزشکی ۲۴ ساعته داشتم. ولی در این مورد نگرانی نداشتم زیرا برای من مراقبت پزشکی کامل فراهم بود. سال پیش با یک چالش پزشکی دیگری روبرو شدم و آن غده‌ای در مغزم بود. دوباره نیاز به عمل جراحی و مراقبت‌های ویژه داشتم. باز قادر بودم بهترین درمان پزشکی را که پول می‌تواند بخرد داشته باشم. ولی خدمات پزشکی درست و مناسب نباید تنها برای کسانی باشد که ثروتمند هستند، و یا شغل خوبی دارند. هر آمریکایی باید بتواند همان خدمات پزشکی را که یک سناتور دارد داشته باشد».

سناتور «کندی» می‌نویسد: «این آرمان و انگیزه‌ی زندگی من بوده است. به این دلیل علیرغم بیماری ام ،سال پیش به کنگره دموکرات‌ها رفتم و پشتیبانی خودم را از «اوباما»اعلام کردم. هدف من اینست که این بن بست از بین برود و دسترسی به خدمات پزشکی حق هر آمریکایی باشد، نه فقط یک مزیت و برتری. این یک مسئله سیاسی نیست، بلکه در قلب اعتقادات من برای یک جامعه‌ی عادلانه است. در عین حال این یک هدف شخصی بوده است، زیرا اهمیت خدمات پزشکی درسی بوده که بارها در زندگی ام در طول این 77 سال تکرار شده است».

«کندی» در مورد یکی از این تجربیات شخصی چنین می‌نویسد: «در ۱۹۷۳ زمانیکه من برای نخستین بار برای دسترسی به بیمه همگانی در سنای آمریکا می‌جنگیدم، متوجه شدم که پسر ۱۲ ساله ام «تدی» به بیماری سرطان استخوان دچار شده و باید پای راست او را قطع کرد. سرطان به نقاط دیگر هم سرایت کرده بود. راههای زیادی وجود نداشت تصمیم گرفتم پسرم در بیمارستان کودکان «بوستن» در یک آزمایش پزشکی که تازه شروع شده بود شرکت کند و آن شیمی درمانی بود. این رویه درمان که در مراحل آزمایش بود مجانی انجام می‌شد. در ساعات طولانی که در بیمارستان بالای سر پسرم بودم با پدر و مادرهای زیادی آشنا شدم که فرزندان بیمارشان از این برنامه استفاده می‌کردند. ولی قبل از پایان دوران شیمی درمانی اعلام شد که این رویه مؤثر شناخته شده و دیگر شکل آزمایشی ندارد. به این معنی که برای ادامه درمان باید مخارج هنگفت آن پرداخت شود. خانواده‌ی ما می‌توانست به این درمان ادامه دهد، ولی پدر و مادرهای بسیاری بودند که با قلب شکسته به دکتر خود التماس می‌کردند که فرزندشان را نجات دهد. این پدر و مادرها می‌گفتند ما همه چیزمان را فروخته ایم، قرض کرده ایم و برای ما امکان پرداخت مخارج سنگین شیمی درمانی وجود ندارد. من با خود می‌گفتم هیچ پدر و مادری نباید چنین درد و شکنجه‌ای را تحمل کند، نه در این کشور».

سناتور «ادوارد کندی» در این مقاله مفصل به موارد دیگری در خانواده اش اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه تصویب لایحه‌ای که خدمات پزشکی را برای همه مردم آمریکاممکن می‌سازد انگیزه و آرمان زندگیش بوده است. سناتور «کندی» در ۲۵ آگوست بر اثر بیماری سرطان مغز درگذشت. سناتور «کندی» قهرمان مبارزه برای آزادی، آزادی خواهی و حقوق بشر در آمریکا و دنیا بود. ولی هرگز این فرصت و شانس را پیدا نکرد که به یک لایحه رفرم و بیمه همگانی در آمریکا رأی بدهد. ولی این آرمان در مرگ او هم ادامه یافته و روزی مردم این کشور از یک حق انسانی یعنی دسترسی به دوا و دکتر برخوردار خواهند شد.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024