جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - Friday 29 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 20.09.2006, 8:15

بنیادگرایی اسلامی و واتیكان


دكترحسين باقرزاده

سه شنبه ٢٨شهریور ١٣٨٥ – ١٩سپتامبر ٢٠٠٦
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

با اظهارات اخیر پاپ كاتولیك‌ها در مورد اسلام و پیامبر آن، و واكنش‌های خصمانه و خشونت‌باری كه در جهان اسلام نسبت به آن ابراز شد، اكنون جبهه تازه‌ای در «برخورد تمدن‌ها» گشوده شده است. سنت‌گرایی و بنیادگرایی اسلامی در یكی دو دهه اخیر عمدتا نوك حمله خود را متوجه جهان سكولار كرده و در برابر ارزش‌های مدرن دموكراتیك و حقوق بشری به بازسازی ارزش‌های سنتی و متروك خود می‌پرداخت، و در عین حال یك «متحد طبیعی» به شكل نهادهای مذهبی غرب و به خصوص در هیئت كلیسای كاتولیك نیز برای خود دست و پا می‌كرد. اكنون این هم‌خوابگی دچار اشكال شده است و راه این دو نهاد سنت‌گرا به تدریج از یكدیگر جدا می‌شود. در جهان اسلام، بنیادگرایی به شكل خشونت‌بار آن سنت‌گرایان را به مقابله با غرب كشانده است، و اكنون در جهان غرب كلیسای پر قنرت كاتولیك نیز به مقابله با خشونت‌های بنیادگرایان اسلامی بر می‌خیزد. خشونت بنیادگرایان اسلامی كه تا كنون عمدتا نهادهای سكولار غرب را نشانه می‌گرفت به تدریج به سوی‌ یك برخورد كاملا مذهبی كشانده می‌شود.

آغاز خشونت سازمان‌یافته بنیادگرایی اسلامی را می‌توان به لحاظ تاریخی با پیروزی «انقلاب اسلامی» ایران یكی دانست. پیش از آن البته هم نظام «اسلامی» وجود داشته است (مثلا جمهوری اسلامی پاكستان) و هم كاربرد خشونت به نام اسلام در نقاط مختلف جهان اسلام به صورت‌های مختلف دیده می‌شده است. ولی كاربرد خشونت به نام اسلام و به صورت سازمان یافته و با استفاده از اهرم‌های حكومتی در دوران مدرن با جمهوری اسلامی ایران شروع شده است. این خشونت در آغاز در صحنه داخلی شكل گرفت و حكومت جدید با استفاده از قدرت حكومتی خود و به نام اسلام بخش وسیعی از جامعه را، از زنان گرفته تا اقلیت‌های مذهبی و بی‌دینان، مشمول سیاست‌های تبعیض و سركوب سازمان‌یافته خود قرار داد و قوانین خشونت‌بار قرون وسطایی را بر جامعه تحمیل كرد. رژیم هم‌چنین موج وسیعی از كشتار مخالفان سیاسی‌ و مذهبی خود را به راه انداخت و با استفاده از حربه ترور منتقدان خود را در داخل و خارج كشور سر به نیست كرد. در سال‌های آغازین جمهوری اسلامی، حربه ترور رژیم عمدتا متوجه ایرانیان (در داخل و خارج كشور) بود. تنها گروگان‌گیری كاركنان سفارت آمریكا در تهران برای بیش از ١٤ ماه در یكی دو سال اول از این قاعده استثنا بود: با این اقدام، جهان غرب نیز طعم بنیادگرایی اسلامی را برای اولین بار می‌چشید.

بعدها البته ضربات متعددی از بنیادگرایی اسلامی حاكم بر ایران، به صورت مستقیم یا نامستقیم، بر غرب وارد شد. حملات انتحاری به نیروهای فرانسوی و آمریكایی مستقر در بیروت در اوایل دهه ٦٠ كه مرگ سدها نفر را به دنبال داشت، و آدم‌ربایی‌های متعدد در لبنان از اتباع اروپایی و آمریكایی كه پس از معاملات پنهانی دولت‌های متبوع آنان با رژیم جمهوری اسلامی آزاد می‌شدند، از نمونه‌های ضربات نامستقیم سیاست ترور جمهوری اسلامی علیه جهان غرب بود. از ضربات مستقیم این سیاست، می‌توان از صدور فتوای قتل سلمان رشدی در ٢٥ بهمن ١٣٦٧ یاد كرد كه جهان مدرن را برای اولین بار در برابر یك پدیده جدید قرار می‌داد: رهبر و عالی‌ترین مقام یك حكومت به خود اجازه می‌داد كه بر خلاف همه موازین قضایی و عرف بین‌الملل از هزاران فرسنگ فاصله و به نام اسلام فرمان قتل فردی را كه تبعه یك كشور دیگر است صادر كند و با اعلام رسمی و علنی آن اجرای آن را از همه مسلمانان جهان بخواهد. جهان برای اولین بار با تروریسم جدیدی به نام بنیادگرایی اسلامی روبرو شده بود.

البته تروریسم داخلی و بین‌المللی جمهوری اسلامی یك تفاوت اساسی داشت: تروریسم داخلی رژیم رنگ مذهبی نیز داشت و بسیاری از پیروان مذاهب دیگر (از سنیان گرفته تا یهودیان و مسیحیان، و از همه بیشتر بهاییان و بیدینان) قربانی این سیاست شدند، ولی تروریسم بین‌المللی رژیم عمدتا متوجه نهادهای سكولار غرب می‌شد. در واقع، رژیم تلاش داشت وانمود كند كه دشمنی او با غرب «بیدین» و «بی‌بند و بار» است و می‌خواهد از ارزش‌های‌ مذهبی و به خصوص مذاهب ابراهیمی دفاع و حمایت كند. در میان نهادهای مذهبی غرب نیز، رژیم بیش از همه به كلیسای كاتولیك آن احترام می‌گذاشت. جمهوری اسلامی روابط سیاسی‌ خود با واتیكان را همواره پاس می‌داشت و از فرستادگان پاپ نیز با رعایت پروتوكل سیاسی و احترام استقبال می‌كرد. غربیان نیز از این موقعیت استفاده می‌كردند و هرگاه در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی به مشكلی گرفتار می‌شدند (مانند موارد گروگان‌گیری در ایران و لبنان) به مقامات مسیحی در واتیكان یا انگلیس متوسل می‌شدند تا وساطت كنند - كه البته همیشه این وساطت‌ها موفق نبود.

از جمله این واسطه‌ها یكی تری ویت نماینده مخصوص اسقف اعظم كلیسای پروتستانت انگلیس بود كه برای وساطت در مورد ربوده‌شدگان در تهران و لبنان بارها به این دو كشور سفر كرد. ولی بعد در یكی‌ از همین سفرها بود كه خود تری ویت در لبنان ربوده شد و به صف گروگان‌ها پیوست. او چند سال را در شرایط بسیار سختی در اسارت به سر برد تا بعد در یكی از معاملات پشت پرده جمهوری اسلامی با انگلیس آزاد گردید. دستگیری او هم‌چنین نشان داد كه رابطه احترام‌آمیز جمهوری اسلامی با «مردان خدا»ی مذاهب دیگر در سطح بین‌المللی نیز رو به سردی نهاده است و دیگر نمی‌توان به پشتوانه مذهبی با رژیم جمهوری اسلامی‌ كنار آمد. در همین اوان بود كه كار تعقیب و سركوب و كشتن روحانیان و مبشران مسیحی (پروتستانت) در ایران نیز بالا گرفت و اعتراض مقامات مذهبی جهانی به جمهوری اسلامی ایران به جایی‌ نرسید. در عین حال رژیم سعی داشت ارتباط خود را با واتیكان و درگاه پاپ كاتولیك‌ها حفظ كند و رابطه نزدیكی با آن داشته باشد.

دلیل این امر البته تا حد زیادی ایدئولوژیك بود. سنت‌گرایان و بنیادگرایان اسلامی كه در برابر ارزش‌های انسانی و حقوق بشری مقاومت می‌كردند و سعی بر آن داشتند كه به تبعیض‌های حقوقی علیه زنان و هم‌جنس‌گرایان رسمیت بدهند هم‌پیمان خوبی در واتیكان یافته بودند. در كنفرانس‌های‌ بین‌المللی مربوط به توسعه و حقوق بشر، این دو به كمك یكدیگر می‌شتافتند. برای مثال، در كنفرانس جمعیت و توسعه سازمان ملل سال ١٩٩٤ قاهره، اتحاد نامقدس واتیكان و بنیادگرایان اسلامی نقش عمده‌ای در جلوگیری از تصویب مواد مربوط به حقوق زنان در مسایلی از قبیل رابطه جنسی، پیشگیری از حاملگی و سقط جنین ایفا كرد. مخالفت واتیكان با كاربرد وسایل پیشگیری از حاملگی اثرات بسیار دردناك و خانمانسوزی در كشورهای فقیر و از جمله زاد و ولد زیاد و توسعه بیماری ایدز داشته است. البته واتیكان در مورد بسیاری دیگر از مسایل حقوق بشری و به خصوص مجازات اعدام موضع بسیار قاطعانه پیشرفته‌ای دارد كه به مذاق بنیادگرایان اسلامی و از جمله رژیم ایران خوش‌آیند نیست، و لی مواضع محافظه‌كارانه و نامسئولانه آن در مورد زنان و حاملگی و سقط جنین و هم‌جنس‌گرایان، در گوش بنیادگرایان اسلامی ترنم زیبایی دارد و این امر به نزدیكی این دو به یكدیگر كمك كرده بود.

در مجموع، بنیادگرایی اسلامی تا چند سال پیش در مبارزه (عمدتا) تروریستی خود نهادهای سكولار را نشانه گرفته بود و سعی بر این داشت كه خود را دوستدار مذاهب (الاهی) معرفی‌ كند. البته ترورهای مذهبی در سال‌های گذشته گهگاه این جا و آن جا (مثلا در پاكستان) دیده می‌شد. ولی در جبهه‌های اصلی ترور كه حمهوری اسلامی، القاعده و گروه‌هایی‌ مانند تروریست‌های الجزایری در دو سه دهه گذشته به راه انداخته بودند عموما نهادهای سكولار هدف گرفته می‌شدند. این وضع در سال‌های اخیر به تدریج تغییر كرده است. از یك سو، گسترش بنیادگرایی مسیحی در آمریكا و حمایت آنان از سیاست‌های جنگ‌طلبانه حكومت بوش و دولت اسراییل آنان را نیز در صف دشمنان مستقیم بنیادگرایان اسلامی قرار داده است. و از سوی دیگر، درگیری‌های مذهبی در پاكستان و عراق تشدید شده است و در بسیاری از جاها و به خصوص در عراق، بنیادگرایان اسلامی از شیعه و سنی به جان یكدیگر افتاده‌اند. تروریست‌های فعال در عراق هم‌چنین نشان داده‌اند كه برای روحانیان مذاهب دیگر حساب خاصی قایل نیستند. به این ترتیب، این چهره جدید ترور بنیادگرایان اسلامی ممكن است به تدریح جای خود را در صحنه بین‌المللی نیز باز كند و ما شاهد گسترش برخوردهای مذهبی و نوع جدیدی از جنگ‌های صلیبی باشیم.

در واقع می‌توان گفت كه مذهبی شدن ترورها و برخوردهای خشن امروز جهان كه از یك سو از بنیادگرایی اسلامی‌ و از سوی دیگر از نابسامانی‌های مختلف جهانی (از جمله سیاست‌های جنگ‌طلبانه آمریكا و اسراییل) تغذیه می‌كند اجتناب‌ناپذیر بود. بنیادگرایان، تنها راه خویش را حق می‌دانند و هر راه و مذهب دیگری را باطل، و از این رو دیر یا زود سلاح خود را به سوی پیروان آن مذاهب باید نشانه روند. اگر در این كار تأخیری صورت گرفته است، دلیل آن را باید در مدارا و مسامحه پیروان آن مذاهب دیگر گرفت. اكنون كه پاپ كاتولیك‌ها تعارف‌ دیپلماتیك را كنار گذاشته و به نقد اعتقادات مسلمانان پرداخته است دیگر جایی برای تأمل باقی نمی‌ماند. آقای خامنه‌ای اظهارات پاپ را بخشی از توطئه جهانی استكبار و صهیونیزم می‌شناسد، و روحانیان مسلمان از گوشه و كنار جهان فتوای قتل او را صادر می‌كنند. از دید اینان پاپ نیز به صف دشمنان اسلام پیوسته است و كلیساهای مسیحیان در فلسطین از اولین جاهایی است كه مورد حمله قرار می‌گیرد. دور جدیدی از «برخورد تمدن‌ها» آغاز شده است و این دور بیشتر رنگ مذهبی خواهد داشت.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024