شادروان هدی صابر در کلاسهایش یک مثال گویا داشت: حسن حبیبی. او که در نوفل لوشاتو از نزدیکان آیت الله خمینی بود در نگارش پیش نویس قانون اساسی که از قانون اساسی فرانسه الهام گرفته شده بود و بدون لفظ ولایت فقیه بود نقش داشت. حبیبی از جناح چپ نهضت آزادی بود. در حزب جمهوری اسلامی هم عضو شد. حتی در رقابت با بنی صدر جناح چپ نهضت او را بر مهندس بازرگان ترجیح داد و حبیبی به عنوان کاندیدای حزب جمهوری اسلامی شکست سختی از بنی صدر خورد که آنروزها هم محبوب بود و هم تحت حمایت آیت الله خمینی. حسن حبیبی با حذف ملیون و ملی مذهبی ها از گردونه رقابت، دو دستی به قدرت چسبید.
او به کنترل شرعی مواد غذایی آیت الله خمینی در دوران تبعید افتخار میکرده. در جلسه رای اعتماد برای تصدی وزارت دادگستری در دولت میرحسین موسوی، از نهضت آزادی که آنروزها مغضوب روحانیت حاکم بود اعلام برائت کرد و گفت گاهی کف پای آدم در خیابان نجس می شود نه همه آن. در برابر بازداشت یاران سابقش سکوت کرد. هم از اعلامیه منشور قانون اساسی اعلام برائت کرد هم گفت به توقیف میزان ارگان نهضت آزادی معترض نبوده. او دو دوره در دولت های هاشمی و یک دوره در دولت خاتمی معاون اول بود. زمانی که هاشمی رفسنجانی نگارندگان عمدتا ملی مذهبی نامه معروف نود نفره را در سال شصت و نه که منتقد وضعیت کشور بودند به زندان انداخت باز هم سکوت کرد همچنانکه زمان اعدام های شصت و هفت هم ترجیح داده بود سکوت کند. این جذبه قدرت است که آدمها را کوچک میکند.
داستان نمکی وزیر بهداشت هم همین است. او رهبری را پدر دلسوز ملت میداند و برای اطاعت از رهبری مجبور است به فرموده واکسن آمریکایی و انگلیسی را انکار کند. این در حالی است که سازمان نظام پزشکی و مجمع انجمن های علمی در نامه به روحانی از او خواستهاند علم پزشکی آلوده سیاست نشود. چون امنیت نامهنگاری اعتراضی به رهبری را ندارند به در گفتهاند تا دیوار بشنود.
اینکه بازرگان میگفت خدا در محیط استبدادزده پرستیده نمیشود، اینکه در نگاه علی ابن ابیطالب ارزش قدرت و تعلقات دنیا از آب بینی بز هم کمتر لحاظ شده به خاطر همین سرنوشتهای تراژیک تکنوکراتها و اهالی علم و دانشگاه است که مجبور شدهاند مجیزگو شوند. یعنی خُرد کردن خویشتن در برابر ابهت دربار، نابودی انسان بودن به ازای مهره بودن در سیستم. داستان نمکی داستان بسیاری از اهالی علم است که نشان میدهند بزرگی نه به عنوان و مدرک و جایگاه در قدرت که در منش، در محافظت از فرآیند انسان شدن است. نمکی تیپ مورد علاقه شاهان است که در طول تاریخشان عرضی نداشتهاند همه فرموده بودهاند.