ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 08.01.2021, 15:09

صحبت‌های مادر سهراب اعرابی در مراسم یادبود جانباختگان هواپیمای اوکراینی


متن صحبت‌های پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی در مراسم اولین سالگرد یادبود مجازی که از طرف مادران صلح  برای جانباختگان هواپیمای ۷۵۲ اوکراین در تاریخ ۱۶دی۹۹ برگزار شده بود...

با سلام و درود به روان پاک عزیزان جانباخته فاجعه خونبار ودلخراش هواپیمای ۷۵۲ اوکراین
و همچنین سلام ودرود برخانواده های محترم داغدارمان
سلام بردوستان گرامی حاضر در برنامه یادبود این عزیزان

به عنوان مادری دلسوخته که با درد جانکاه شما عزیزان می‌سوزم و می‌دانم چه لحظات و روزهای سخت وجانسوزی را تحمل می‌کنید.
یکسال از روز شنیدن خبر غمبار جانباختن ۱۷۶ مسافر هواپیمای اوکراین گذشت، و این درد غم انگیز و جانگداز همچنان قلبم را سخت می‌فشارد و از دردی که خانواده‌های این عزیزان متحمل شدند وجودم می‌لرزد...

این رنج و درد برایم تمامی ندارد و لحظه ای از ذهنم بیرون نمی‌رود.

روزی که تمام ایرانیان و مردم دنیا با شنیدن این خبر وحشتزده وسراسیمه از طریق دنیای مجازی اخبار را دنبال میکردند، بسیاری از ما فکر میکردیم به کشورمان حمله نظامی شده است.

آنروز خبر را از طریق صفحات مجازی دیدم‌، قلبم ایستاد و چون هنوز خبر را دقیق نمیدانستم بیشتر به سقوط هواپیما بدلیل نقص فنی فکر میکردم و ای کاش اینگونه بود این برایم قابل قبول تر بود. اما بعد از چند روز و شنیدن خبرهای جدیدتر چه در دنیای مجازی و چه از طریق هموطنان ساکن در آن منطقه به اتفاق وحشتناکی که باورش بسیار غم انگیزتر بود پی بردم. هواپیمای اوکراین با پرتاب موشک از طرف پدافند نیروی سپاه سقوط کرده بود. گریه امانم را بریده و چنان دنیا بر سرم آوار شده بود که از زندگی در این دنیا بیزار شده بودم و دیگر امیدی به هیچ چیز نداشتم و برای خودم آرزوی مرگ میکردم.

افسوس میخورم که زندگی عزیزان و هموطنان ما چرا دست کسانی افتاد که انسانیت و وجدان درونشان مدتهاست که مرده است.

اتفاقات بسیار دردناکی را در زندگیم تجربه کرده ام، مرگ همسرم جلوی چشمانم و کشته شدن فرزندم سهراب در سال ۸۸...اما اتفاق هواپیمای اوکراین و کشته شدن ۱۷۶ انسان بیگناه بیشتر از اتفاق هایی که در زندگیم افتاده بود داغم را تازه و پریشانم کرد..عمق فاجعه به قدری برایم سخت و تاسف بار بود که سال ۸۸ و اتفاقات آن روز باز هم برایم تداعی شد.

کاش من جای آنها بودم کاش من جای ان جانهای عزیز بودم، کاش جای آن کودکانی بودم که با هزاران آرزو به دیدن خانواده هایشان آمده بودند کاش جای آن جوانان عزیزی بودم که تازه زندگی مشترکشان را شروع کرده بودند.آنهاآمده بودند دیداری تازه کنند وبه کاشانه خود بازگردند ، ولی در راه برگشت چنین ناجوانمردانه پرپر شدند،...

چه می توانم بگویم از این درد و رنج شما عزیزان، شما مادران دلسوخته، شما پدران و همسران دلشکسته...چگونه میتوانم با شما همدردی کنم که بدانید دلم با شماست..زبانم قاصر است از این حجم ظلم و ستمی که برشما رفته است...

به این فکر میکنم چگونه اعتماد باید کرد؟ به کسانی که باید مدافع جان و مال و منافع ملی و تمامیت ارضی کشورمان باشند اما با کمال وقاحت اینگونه جان هموطنانمان را گرفتند. آیا این اتفاق واقعا از ندانم کاری و ضعف مدیریت بود یا سناریویی از پیش تعیین شده برای حذف مهاجران و یا رو در رویی با قدرتها؟...

چگونه و با چه دلیل ناموجه ای جان این همه انسان را مورد اهداف شوم خود قرار دادند؟

امیدوارم به تمامی سوالات ما پاسخ داده شود و روزی را شاهد باشیم که در دادگاهی عادلانه، مقصران این حادثه محاکمه شوند و ابعاد واقعی آن برای مردم روشن گردد.

در آخر با تمام وجودم و با قلبی دردمند با تمامی خانواده ها و عزیزانی که در این فاجعه فرزندان و عزیزانشان را از دست داده اند ابراز همدردی میکنم و شریک غم و قلبهای شکسته و ماتمزده آنها هستم.

“پروین فهیمی”
۱۶/دی/۹۹