جبهۀ ملّی ایران - واشنگتن اقدام خائنانۀ جمهوری اسلامی را در تبدیل عملی ایران به تحت الحمایۀ چین و مسلّط ساختن آن به همۀ شریانهای حیاتی کشور با شدید ترین لحن ممکن محکوم میکند
بعد از مدت درازی پنهان کاری، سر انجام وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی اطلاعیهای در بارۀ خطوط اساسی موافقتامۀ جامع بیست و پنچساله با چین که مذاکرات آن از سال ۲۰۱۶ به صورت مخفیانه میان مقات دو کشور در جریان بوده است صادر کرد. این اطلاعیه تنها پس از لو رفتن محتوای موافقتنامه و انعکاس خرهای مربوط به آن در گزارش خبرگزاریهای بین المللی مانند رویترز و رسانههای وابسته به اپوزیسیون خارج از کشورصادر شد. اطلاعیه به روشنی نشان میدهد که با امضای این موافقتنامه همۀ فعالیتهای حیاتی کشور، بویژه در زمینههایی مانند امور دفاعی، اقتصادی، بازرگانی و صدور نفت که با موجودیت و استقلال ایران ار تباط تنگاتنگ دارند، به طور مستقیم زیر مهار و کنترل یک ابر قدرت جهانی که بر آن نظام تک حزبی حاکم است و از آزادیهای اساسی و دموکراتیک کمترین نشانی در جامعۀ آن نمیتوان یافت قرار خواهد گرفت. مخالفان عموماً این موافقتنامه را به قرار داد فاجعه بار ترکمانچای در اوایل قرن نوزدهم با روسیۀ تزاری تشبیه کرده اند، حال آنکه به اعتقاد ما وخامت شرایط این توافق و آسیبی که از آن به منافع دراز مدّت و استقلال ایران خواهد رسید از قرار داد ترکمانچای نیز به مراتب سنگین تر است و در واقع میتوان آن را المثنّای قرار داد تحت الحمایگی ۱۹۱۹ دانست که وثوق الدوله و نصرت الدوله فیروز نخست وزیر و وزیر خارجۀ وقت در ازاء در یافت رشوه با انگلستان بستند و مجلس شورای ملّی به سبب مخالفت قاطع و یکپارچۀ مردم ایران سرانجام از تصویب آن خودداری ورزید دانست. آنچه که بر جنبۀ زیانبار این موافقت نامه میافزاید مشارکت روسیه در بخش دفاعی آن و امتیازات منافی با استقلال و منافع کشور است که نظام فاسد وضد ایرانی ولایت فقیه تنها برای ادامۀ حیات ننگین خود به این دو کشور واگذار کرده است.
جمهوری اسلامی که موجودیت آن با زیر پا گذاشتن آرمانهای انقلاب بهمن1357 و نقض وعدههای فریبندۀ خمینی دایر بر برخوردار ساختن مردم ایران از همۀ آزادیهای رایج در کشورهای دموکراتیک تثبیت شد، در موارد عدیده نشان داده است که تنها همّ و غمش حفظ قدرت خونبار دستاربندان در سایۀ نظام قرون وسطایی ولایت فقیه است. روح الله خمینی در همان اوایل تسلط بر قدرت حفظ این نظام قرون وسطایی را به عنوان “اوجب واجبات” اعلام و تأکید کرد که به خاطر آن حتی میتوان همۀ واجبات دین را نیز زیر پا گذاشت. برای نمونه، در جریان جنگ ایران و عراق به وضوح پیوست که نظام ولایت فقیه از اسرائیل که کارگزاران رژیم روزی صدبار بر ضرورت محو آن از بلند گوهای خود تأکید میورزند، پنهانی سلاح و جنگ افزار دریافت میکند.
همانگونه که اشاره رفت، در اطلاعیۀ وزارت امورخارجۀ جمهوری اسلامی تنها به یک رشته کلّیات اشاره شده است ولی در عین حال از ضمایم متعدد موافقتنامه که عنوان رسمی آن”برنامۀ جامع همکاری بیست و پنجسالۀ با چین” است نیز سخن رفته که قطعاً جنبههای سرّی و مخفیانۀ موافقتنامه را در بر میگیرند و نباید انتظار داشت که محتوای آنها هیجگاه برای آگاهی همگانی انتشار یابد.
در اینجا اشاره به یک نکتۀ نیز ضرورت دارد و آن نقش ترامپ در انداختن کامل ایران به آغوش چین و روسیۀ است. توافق برجام که محصول نزدیک به دوسال مذاکرات پیگیر دولت اوباما و پنج قدرت جهانی دیگر با نمایندگان جمهوری اسلامی بود در واقع مقدماتی در جهت رفع انزوای ایران و پیوستن تدریجی آن به جامعۀ بین المللی فراهم میساخت و علی خامنهای تنها از روی استیصال به آن تن داد، زیرا از آغاز استقرار جمهوری اسلامی چه خمینی و چه خود وی با تمام قوا کوشیدهاند از تحقق از هرگونه گشایشی به سوی جامعۀ جهانی جلوگیری کنند، چون تنها در فضای بسته است که میتوانند برنامههای خائنانه و آزادی کش خود را در مغایرت با منافع راستین کشور به مورد اجرا بگذارند. ترامپ به محض پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری 2016 قصد خود را دایر بر انحلال یکجانبۀ توافق بین المللی برجام و باز گرداندن همۀ تحریمهای گذشتۀ ایران، به زیان حیثیت جهانی آمریکا و تنها برای خوشایند اسراییل و میلیاردرهای یهودی حامی آن اعلام داشت. دیری نپایید که او به این قصد تحقق بخشید و تحریمهایی به مراتب گسترده تر از آنچه که در گذشته بود در قبال ایران به اجرا گذاشته شد، به گونهای که امروز کشور ما از مهمترین منبع درآمد خود که نفت باشد عملا محروم شده است. پر واضح است که آثار مصیبت بار چنین تحریمهایی به طور متوجه مردم ایران شده و به از هم گسیختن شیرازۀ اقتصادی و سقوط بی سایقۀ پول کشور انجامیده است. از سوی دیگر سیاست ستیزه جویانۀ ترامپ در قبال چین مقامات آن کشور را به اقدامات تلافی جویانه و وارد آوردن ضربات متقابل به منافع آمریکا واداشته است. آنها با اغتنام فرصت از استیصال و ورشکستگی اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی تشخیص دادهاند که بهترین مکانی که میتوانند به منافع ایالات متحده ضربۀ اساسی وارد کنند حوزۀ استراتژیک خلیج فارس است. پس با چالاکی وارد عمل شده و با وعدۀ گستردن چتر حمایت دفاعی خود بر سر نظام واماندۀ جمهوری اسلامی که دغدغۀ اصلی اش حفظ قدرت غصب شده در چنگال خویش است، آن را به پذیرفتن کامل سلطۀ چین بر همۀ شریانهای حیاتی ایران و مواضع مهم استراتژیک آن واداشتهاند.
شک نیست که مهمترین بخش برنامۀ همکاری جامع بیست و پنچساله با چین بخش دفاعی و نظامی آن است که علی خامنهای و دستیاران خائن او هرگز به مردم ایران امکان آگاهی از جزئیات آن را نخواهند داد. در این میان پوتین که با وجود نقش آفرینی در انتخابات 2016 ریاست جمهوری آمریکا برای پیروزی ترامپ و حفظ مناسبات نزدیک با او، همواره در کمین فرصت برای پیشبرد منافع کشور خود در نقطۀ مقابل منافع آمریکا است نیز از این نمد برای خویش کلاهی دوخته است. گفته میشود که او با قول استقرار موشکهای ضد هوایی S 400 در نقاط استراتژیک ایران امتیازاتی بر خلاف منافع دیر پای میهن ما از علی خامنهای گرفته است که جزئیات آن تا زمانی که نظام خیانت پیشۀ جمهوری اسلامی بر ایران حاکم است هرگز فاش نخواهد شد.
پیام امروز ما به هم میهنانمان چه در داخل مرزهای کشور و چه در خارج بدین شرح است: همانگونه که مردم ایران در سال ۱۹۱۹ با هوشیاری در خور تحسین به مخالفت صریح و یکپارچه با اقدام دولت وثوق الدوله برخاستند و اجازه ندادند که کشور ما با تبدیل شدن به تحت الحمایۀ انگلستان استقلال چند هزار سالۀ خود را از دست بدهد، امروز نیز شما از هر گروه و طبقهای که هستند و به هر اعتقاد سیاسی که پایبندید، با توجه به حسّاسیت و وخامت موقعیت صدای مخالفت یکپارچۀ خود را با قرار دادی که ایران را عملا به تحت الحمایۀ چین و دست نشاندۀ روسیه تبدیل میکند، هر چه رساتر به گوشها برسانید و برای عقیم گذاشتن این اقدام خیانتبار از تمام امکانانی که در اختیار دارید سود بجویید.
جبهۀ ملّی ایران- واشنگتن این فرصت را برای محکوم ساختن اقدام ننگباردیگر جمهوری اسلامی که با ابتدایی ترین موازین انصاف و عدالت و حقوق انسانی مغایرت تام دارد مغتنم میشمارد و آن صدور احکام اعدام برای سه جوان مبارز و از خود گذشتۀ هموطن ما است که در تظاهرات اعتراض آمیز آبان سال گذشته شرکت داشتهاند. صدور این احکام عمق درنده خویی زمامداران جمهوری اسلامی و بیگانه بودن آنها را با ابتدایی ترین عواطف انسانی به معرض ثبوت میگذارد و از جانب همۀ نهادهای مدافع حقوق بشر و اکثریت کشورهای پایبند به احقوق بشر و اصول حکمرانی دموکراتیک محکوم شده است.
استقلال، آزادی، حاکمیّت ملی