دادگاه پیشین، غیابی بود و دفاعیات من و وکلایم شنیده نشدهبود بنابراین دادگاهی حضوری تشکیل شد و حتی رئیس شعبه در اقدامی کمنظیر، با حضور خانواده و تعداد محدودی از دوستان موافقت کرد.
رئیس دادگاه یک روحانی جوان با تحصیلات دانشگاهیِ کارشناسی ارشد حقوق بود. وکلا و من تکتک مصادیق موارد اتهامی را توضیح داده و دلایل نادرست بودن آنها را ارائه کردیم.
هر دو وکیلم که مسلط، قدیمی و شناختهشده هستند و همچنین این فقیر معتقدیم که کلیه ابهامات حقوقی و سیاسی پرونده، برطرف شده و حکم برائت صادر خواهدشد.
سیزده سال پیش هم بهدنبال ضرب و شتم و دستگیری کوتاهمدتم، پس از آزادی شکایتی علیه آمر اصلیِ ضاربان ارائه کردم. بازپرس شجاع یکی از شعب دادسرا با احضار فرمانده وقت نیروی انتظامی کشور، برخورد حقوقی و عادلانه خود را نشان داد.
هنوز قضات شریفی هستند که حقالناس را باور دارند و گاه در فضای مجازی، آراء صادرهی آنان را میبینیم که یک نمونهی آنرا هم در زیر آوردهام.
عیب مِی جمله بگفتی، هنرش نیز بگوی.