در روزهای اخیر پیامهایی از سوی شیخ مهدی کروبی و مهندس میرحسین موسوی در بارۀ نوع برخورد حکومت با اعتراضهای خیابانی آبان ماه منتشرشده است که ارزیابی مفهوم سیاسی آنها حائز اهمیت است.
آقای کروبی در پیام نخست خود، به سیاق چند بیانیۀ قبلیاش، لحنی عریان و قاطع در برابر شیوههای کلان حکمرانی در کشور به کار گرفته و نسبت به ادامۀ آن هشدار داده است. با این حال، کنکاش در واژگان پیام او نشان میدهد که کروبی هنوز هم کم و بیش به استراتژی دوران ریاستاش بر مجلس ششم نیم نگاهی دارد و بخصوص بازگشت به نوعی تفسیر خاص از مرام سیاسی آیتالله خمینی را مسیر کم هزینهتری برای تحول تدریجی در ایران میداند. او در پیام دوم خود مبنی بر لزوم شرکت فعال اعضای حزب اعتماد ملی در انتخابات مجلس یازدهم، عملاً همین خط مشی را به سایر گونههای سیاستورزی در ایران ترجیح داده و بدینوسیله تکلیف نیروهای وفادار به خود را مشخص کرده است.
این در حالی است که پیام میرحسین دارای واژگانی است که به سختی میتوان ازخلال آنها استراتژی مورد نظر او در شرایط کنونی را توضیح داد. میرحسین از یک سو با اشاره به کشتار 17 شهریور سال 57 مرز خود را با حامیان خاندان سلطنت پهلوی روشن کرده، اما در عین حال، با مقایسۀ تحولات اخیر با حادثۀ میدان ژاله، ابهامی بزرگ در برابر مخاطب قرار داده است.
حال پرسش این است که آیا مهندس بر اثر خشم ناشی از مشاهدۀ ضجههای سوزناک برخی خانوادههای داغدارِ حوادث اخیر بیانیۀ خود را نوشته است و یا اینکه به عمد گامی بلند در جهت تغییر خط مشی پیشین خود برداشته است.
به نظرم اگر این موضوع شفاف نشود، حامیان او ممکن است پیام بیانیهاش را متفاوت از هدف واقعی او تفسیر کنند و سوء تفاهمات بسیاری را دامن بزنند.