سایت خبری تحلیلی امتداد
امتداد-محمد جعفری
محمدجواد روح، عضو دفتر سیاسی حزب اتحادملت و روزنامه نگار ضمن اشاره به اتفاقات اخیر در کشور در پی اعلام شبانه افزایش و دونرخی شدن قیمت بنزین و تبعات آن در گفتگو با امتداد، اظهار داشت:
در حال حاضر، روند اتفاقات فراتر از آن است که مطالبات مردم معترض را، صرفا به بحث گران شدن بنزین مرتبط بدانیم. در هفته گذشته، شاهد جنبش اعتراضی ناشی از انباشت نارضایتیهای اقتصادی و طبقاتی بودیم که با توجه به کاهش شدید رشد اقتصادی در طی سالهای اخیر میتوان به فهم آن نشست.
براینمبنا، در اعتراضات هفته گذشته، بحث گران شدن نرخ بنزین صرفا در نقش یک جرقه عمل کرد. بعد از اتفاقات دیماه سال۹۶، اعتراضات پراکندهای در نقاط مختلف کشور شاهد بودیم که اینبار در یک پهنه وسیعتر و گستردهتر ظهور و بروز داشت. اعتراضاتی نظیر، اعتراضات معیشتی کارگران در شرکتهای آذراب، هپکو اراک و کشتوصنعت نیشکر هفتتپه را میتوان دراینباره برشمرد.
اقدامات صورتگرفته در حوزه خصوصیسازی در سالهای اخیر تا بدانجا پیش رفت که حتی لیبرالترین اقتصاددانان و مدافعان خصوصیسازی نظیر دکتر موسی غنینژاد نیز نظر به توقف روند آن دادهاند. بهعبارتی، آنها هم دریافتند که خصوصیسازی با ساختار سیاسی موجود، خروجی مثبتی ندارد و تنها تبعات آن که فساد و مافیاییشدن اقتصاد است، متوجه کشور میشود.
جنس اعتراضات اخیر به گونهای بود که حتی در میان هواداران راستگرایانی نظیر سعید جلیلی، رییسی و احمدینژاد و مدافعان حاکمیت و نهادهای انتصابی نیز پتانسیل جدی داشت و آنها آماده بودند در مخالفت با دولت و همراهی با طبقات پایین جامعه به اعتراضات بپیوندند که به دلیل اقدام مسئولانه مقامرهبری در حمایت از تصمیم سرانقوا، متوقف شد.
بههرحال، این اعتراضات در بدنه اجتماع وجود دارد و هربار مترصد جرقهای برای ظهور خواهد بود. در دیماه۹۶ جریان راست رادیکال این جرقه را در مشهد روشن کرد و در اتفاقات اخیر، شاهد مشتعل شدن این جرقه از سوی راست میانه با تصمیم دولت برای گرانی یکباره بنزین بودیم.
من مخالف افزایش قیمت بنزین بهشکل پلکانی و مشابه الگوی دولت خاتمی نیستم؛ اما مساله اصلی کنونی، گرانی بنزین نیست؛ بلکه شکاف شدید طبقاتی است که در جامعه ایران وجود دارد و نظرسنجیهای معتبر و مختلفی نیز مهر تائیدی بر آن است.
مشکل اصلیتر، ناتوانی مجموعه ساختار سیاسی (اعم از انتخابی و انتصابی) برای تصمیمگیریهای اساسی بویژه در حل مسائل سیاستخارجی و تاحدودی در سیاستداخلی است که کشور را دچار بلاتکلیفی و تعلیق کرده است.
تا وقتی این تعلیق در تصمیمگیری در ساختار سیاسی وجود داشته باشد؛ شکاف طبقاتی و مهمتر از آن، شکاف دولت- ملت در زیر پوست جامعه تشدید میشود و مترصد فرصتی برای بروز خواهد بود.
من دو سال قبل، پیش از دیماه۹۶ و در آذرماه آنسال، ایدهی “عبور از روحانی” را مطرح کردم که البته با واکنشهایی نیز از سوی حامیان رییسجمهور و اصلاحطلبان همراه شد. به عقیده من، اصلاحطلبان در آن برهه در واکنش به عدمپایبندی رییسجمهور به شعارهای انتخاباتی و تعهد خود به اصلاحطلبان، باید جدایی خود را از روحانی اعلام میکردند و کیفرخواست سیاسی را علیه پشتپا زدن رییسجمهور به وعدههای خود به اصلاحات و مردم صادر میکردند.
هدف من از طرح آن مساله این بود که یک پتانسیلی به عنوان “ظرفیت و سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان” باقی بماند تا در زمانی که مطالبات عمومی، شکل رادیکال به خود گرفت؛ وارد صحنه شود. اما بههرحال، متاسفانه اصلاحطلبان یا به دلیل حضور در قدرت، دلایل امنیتی و عدم مواجهه با محدودیتها و یا با این ادله که روحانی از سایرین بهتر است؛ با این پیشنهاد موافقت نکردند.
باید پذیرفت که وقتی اصلاحطلبان، اعتبار خود را از دست بدهند، جامعه دچار فضای دوقطبی میشود و در چنین وضعیتی، عناصر رادیکال به میدانداری خواهند پرداخت. اکنون نیز، جریان اصلاحطلبی سرمایه اجتماعی و اعتبار خود را از دست داده و جامعه از کلیت این جریان عبور کرده است.
در شرایط کنونی، جامعه ممکن است تنها سخنان برخی تکچهرهها را در میان اصلاحطلبان بشنود که بههمین دلیل هم، کنش آنها (از قبیل نامه ۷۷نفره اخیر) با حملات تند جریان راست مواجه میشود.
در خصوص قطعی اینترنت در هفته اخیر نیز باید گفت که وقتی شرایط در اعتراضات عمومی، وجه رادیکال به خود میگیرد؛ حتی دموکراتترین کشورها نیز اقدام به قطع ارتباط بین نیروهای معترض میکنند و ازایننظر، اقدامات اخیر نهادهای امنیتی و وزارت ارتباطات قابلدرک است.
اما مساله آن است که پس از اعتراضات دیماه۹۶ که تلگرام بهشکل موقت فیلتر شد؛ شاهد فیلترینگ دائمی تلگرام بودیم. طبیعتا، جامعه و معترضان، اقدام به استفاده از فیلترشکنها کردند و راهی برای مقابله با این روش پیدا کردند.
از آنجا که اینبار، پیشاپیش تلگرام فیلتر بود و دیگر آن تدبیر امنیتی کارکرد نداشت؛ در اعتراضات اخیر، بهدنبال قطع اینترنت سراسری رفتند. شاید در حال حاضر، خوشایند تندروها باشد که قطع اینترنت دائمی شود؛ اما بدونشک بر فرض دائمیشدن قطعی اینترنت نیز، معترضان راهی برای مقابله پیدا خواهند کرد.
وقتی، تیغی را مدام استفاده کنید، آن تیغ دیگر نمیبُرد و جامعه در مقابل آن واکسینه خواهد شد. بر این اساس، دائمی کردن فیلتر تلگرام، اقدام اشتباهی بود که به الگویی برای اقدام اخیر بدل شد و بدون تردید، قطع دائمی اینترنت نیز مشکلی را در حوزه امنیت کشور حل نمیکند.