ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Wed, 06.11.2019, 11:50

یادی از شیخ محصور / احمد زیدآبادی


قاعدتاً امروز باید در بارۀ تأثیر گام چهارم کاهش تعهدات برجامی بر روند تحولات کشور یادداشت می‌نوشتم، اما آن را به فردا موکول می‌کنم و بنا به ضرورت، بحث دیگری را پیش می‌کشم.

بازاندیشی تحولات سال ۸۸ در این شرایط، مانند پرش در استخر آب سرد در وسط زمستان است! ناظران بیرونی را به هیجان می‌آورد، دوستان را نگران می‌کند و خودِ فرد را در معرض چاییدن قرار می‌دهد!

از این رو، پیش کشیدن تحولات آن سال در این وضعیت چندان خردمندانه نیست و من هم نمی‌خواهم به آن بپردازم. با این حال، برخی اظهارات بریده بریدۀ من در مناظره با مصطفی تاجزاده، سبب برخی سوء برداشت‌ها از روند و نحوۀ حمایت سازمان ادوار تحکیم از شیخ مهدی کروبی در انتخابات ۸۸  شده است که به ناگزیر باید رفع سوء تفاهم شود.

به طور خیلی خلاصه، از ابتدای سال ۸۷ ادوار تحکیم به این جمع‌بندی رسید که به علت نوع عملکرد دولت احمدی‌نژاد، پتانسیل اجتماعی قدرتمندی در طبقات میانه شکل گرفته است که اگر نیروهای اصلاح‌طلب به روشی درست و بدون هزینه از آن استفاده کنند، تعادل و توازن تازه‌ای از توزیع قدرت در کشور شکل می‌گیرد و راه برای دستیابی به  پیمانی مشخص بین دو جناح حاکم درمورد قواعد ادارۀ صحیح کشور گشوده می‌شود. از نگاه ادوار، رسیدن به این هدف، از طریق  معرفی کاندیدایی واحد با ویژگی‌های خاص امکانپذیر می‌شد و از همین رو، ادوار شیخ عبدالله نوری را برای این موقعیت، مناسب تشخیص داد.

من به عنوان دبیرکل وقتِ ادوار، زمان زیادی را برای گفتگو با دیگری نیروهای مؤثر اصلاح‌طلب در این باره صرف کردم، اما پی بردم که در نگاه آنان، ایجاد توازن اجتماعی برای شکل‌گیری وضعیتی کارآمد، چندان جایی ندارد و آنها صرفِ تسخیر نهاد ریاست جمهوری را بدون توجه به توازن قوای حاکم، مشکل گشای خود تصور می‌کنند.

با ادامۀ ماجرا اما برای من مسجل شد که بدنۀ اصلی جریان اصلاح‌طلب، نه فقط به طرح ایده‌های جدید عنایتی ندارد، بلکه اصولاً ورود “اغیار” به حیطۀ سیاست ایران را نوعی تعدی به حوزۀ انحصاری خود تلقی می‌کند! از همین رو، ناگهان موجی علیه ادوار و حتی شخص عبدالله نوری به راه افتاد که من برای پایان دادن به آن، عطای ورود به این عرصه را به لقایش بخشیدم و آن را تمام شده اعلام کردم.

در این میان، فضای کشور چنان انتخاباتی شده بود که ادوار به عنوان یک حزب سیاسی نمی‌توانست از آن پا پس بکشد. از این رو، مسیر دومی در بین اعضای ادوار مطرح شد که معطوف به نوعی اصلاحات بروکراتیک و محدود بود.

به باور من، سیاست‌ورزی مهدی کروبی که ترکیبی از انعطاف و سرسختی را توأمان در خود داشت، مصداق مناسبی برای حرکت در مسیر دوم بود. از این رو، تعدادی از اعضای شورای مرکزی ادوار با آقای کروبی در دفترش ملاقات کردند که در نهایت منجر به حمایت ادوار به صورت اجماعی از وی شد.

کروبی در عین حال، نسبت به سیاست، نگاهی عینی و عملی داشت و آن را در بحث‌های انتزاعی جستجو نمی‌کرد. همین خصلت سبب شده بود که او در دوران ریاستش بر مجلس ششم درگیر جزئیات مشکلات زندانیان سیاسی و نیروهای در معرضِ تهدید شود و در حد مقدورات خود در جهت رفع آن بکوشد. به عبارت دیگر، کروبی به خلاف دیگر دولتمردان جمهوری اسلامی، همیشه در دسترس بود. دیگران همین‌که به موقعیت و مقامی می‌رسیدند، گویی در برج عاجی خود را پنهان می‌کردند، به طوری که تماس نیروهای منتقد با آنها تقریباً امری محال بود. دفتر کروبی اما درش به روی همگان باز بود و در این مورد دست به گزینش سیاسی و اعتقادی نمی‌زد.

همۀ اینها دلایل اقناع کننده‌ای برای حمایت ادوار از کروبی بود.

اعضای ادوار در حمایت از کروبی ستادی به راه انداختند که بار آن عمدتاً به دوش عبدالله مؤمنی سخنگوی سازمان بود. من اما فعالیت ستادی نداشتم و عمده وقت‌ام صرف سفر به شهرهای دور دست و ایراد سخنرانی شد؛ اما ای کاش فعالیت خود را معطوف به ستاد می‌کردم!

شاید همه متعجب شوند، اما واقعیت این است که من از صدور بیانیه‌های پی در پی ستاد آقای کروبی که اصلاحات ساختاری و حداکثری را وعده می‌داد، به شدت نگران شدم. از نگاه من، در موقعیت ریاست جمهوری، آقای کروبی به دلیل روحیۀ منعطف و در عین حال سرسخت‌اش، می‌توانست کارآمدتر از دیگران باشد اما اوج پروازش از تلطیف فضای سیاسی و بهبود بروکراسی کشور منطقاً نمی‌توانست فراتر رود.

به گمانم همین اندازه کافی باشد. امیدوارم او و مهندس میر حسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد، هر چه زودتر از حصر خانگی نجات یابند و بدین وسیله، زمینۀ آسیب شناسی تحولات سال ۸۸ نیز فراهم شود.