«محسن آرمین» از چهرههای شاخص جریان اصلاحات روز یکشنبه در گفت و گو با خبرنگار سیاسی ایرنا به بیان نظرات خود درباره تحولات مهم کشور پرداخت.
در بخش هایی از این گفت و گو آمده است:
* با این داوری موافقم که بدنه اجتماعی اصلاحطلبان طی دو سه سال اخیر ریزش داشته است. اما این که آیا این ریزش به خاطر تصمیم اشتباه اصلاح طلبان در انتخابات سالهای ۹۲ و ۹۴ و یا ۹۶ بوده، محل تأمل است. تصور نمیکنم در این حقیقت بتوان تردید کرد که بخش اعظم منتقدان امروز، در حمایت از اصلاحطلبان در انتخاباتهای سالهای ۹۲ و ۹۴ و۹۶ شرکت کردهاند و اکنون که انتظارات و تصورات خود را برآورده نمیبینند در موضع و تصمیم اصلاح طلبان در قبال انتخاباتهای مذکور تردید میکننند.
* در واقع این تحلیلها و قضاوتها اگر هم درست باشند؛ تحلیل بر اساس نتایج است. وقتی اعتماد جامعه به کارآمدی نظام در حل مشکلات و امید به آینده بهتر کاهش مییابد طبیعتاً اعتماد و امید به همه نیروهایی که معتقد به اصلاحات در چارچوب نظام هستند، کاهش مییابد. به گمان من علت ریزش بدنه اجتماعی اصلاح طلبان را باید در این واقعیت جستجو کرد.
* تصمیم اصلاح طلبان به حضور در سه انتخابات گذشته تصمیمی بههنگام و از نظر سیاسی درست بوده است. آن دو انتخابات فرصتی بود تا اصلاح طلبان پس از آن تهاجمات گسترده و به رغم تمام محدودیتها و ناعادلانه بودن عرصه رقابت انتخاباتی با دو هدف وارد عرصه رقابت شوند: اول تثبیت حیات سیاسی و اثبات پشتوانه اجتماعی آن هم چنان مؤثر و تعیینکننده که با یک شعار «تکرار میکنم» پروژه رقیب را برهم بزند و دوم روی کار آمدن دولتی معتدل و ایجاد مجلسی معتدل که جریان راست افراطی در آن نقش تعیینکننده نداشته باشد، آن اهداف تأمین شد و با حضور اصلاح طلبان در انتخابات ۹۲ دولتی معتدل روی کار آمد و فضای سیاسی کشور گشایش بیشتری پیدا کرد.
* به گمان من در نقد اصلاح طلبان باید میان دو چیز باید تفکیک قائل شد؛ حضور در عرصه رقابت سیاسی و شرکت در انتخاباتهای سه گانه مذکور و قصورها و کم کاریها و خطاهای اصلاح طلبان در این عرصه.
* البته به عملکرد اصلاح طلبان در بستن فهرست کاندیداها در انتخابات مجلس و شوراهای شهر، عملکرد فراکسیون امید و مدیریت آن در مجلس و ... نقدهای جدی وارد است. امید میرفت با نقدها و اعتراضاتی که به ترکیب شورای عالی اصلاحات و سازوکار بستن لیست امید در انتخابات پیشین وارد شد در ترکیب این شورا و سازوکار تصمیمگیری آن تجدید نظر جدی به عمل آید اما متأسفانه تغییرات انجامشده انتظارات را برآورده نکرده است.
* متأسفانه انحصارطلبیها و خودمحوریها و ... مهمترین عامل نارساییها و مشکلات مذکور است. این نقدها و اشکالات یک بحث است، مسئله حضور جدی در عرصه رقابت سیاسی بحثی دیگر.
* به گمان من اگر اعتراضات و انتقادهای دستوری و سازمانیافته را که هدفشان از تأکید بر مشکلات اقتصادی زمین زدن دولت است، استثنا کنیم، اصلاح طلبان در بیان مشکلات اقتصادی جامعه نظیر تورم و گرانی و بیکاری و... و حتی ارائه راهکارها چه در مجلس و چه بیرون مجلس، کارنامه ای قابل دفاعتر از دیگر جریانهای سیاسی دارند. مشکل اصلاح طلبان نداشتن یک گفتمان جدید و ناظر به اصلیترین مشکلات کشور است که عدالت خواهی و فسادستیزی بخشی از آن است.
* مشکل اصلاح طلبان به گمان من این است که گفتمان آنها به اندازه کافی منسجم، رادیکال، صریح و شفاف نیست. گفتمانی که پیش از این وجود داشت با توجه به تحولات سیاسی و اجتماعی سالهای اخیر نیاز به بازسازی دارد.
* در مورد شورای شهر صراحتاً عرض کنم من عملکرد اصلاح طلبان در شورای شهر را موفقتر از عملکرد فراکسیون امید در مجلس ارزیابی میکنم. شرایط فعالیت شورای شهر تهران به مراتب سختتر و دشوارتر از شرایط فعالیت فراکسیون امید در مجلس بود. شورای شهر، یک شهرداری ورشکسته با خزانه کاملاً خالی و بدهی چند ده هزار میلیارد تومانی را تحویل گرفت و با این وضع قرار بود کلانشهری مانند تهران را اداره کند.