امتداد -سیدهادی عظیمی
بااستعفای سید محمد بطحایی از وزارت آموزش و پرورش،سومین وزیر دولت روحانی در بزرگترین وزارتخانه کشور به کار خود پایان داد و بار دیگر محافل و عناصر تاثیرگذار ماراتنی برای انتصاب وزیر جدید آغاز خواهند کرد. وزیری که باید سکان این وزارتخانه را در سخت ترین شرایط موجود برعهده گیرد . بطحایی در شرایطی وزارت آموزش و پرورش را ترک کرد که بحران های مالی و اجرایی این وزارتخانه را در خود فرو برده است.
نگاه اول: کارنامه بطحایی در یک نگاه:
بطحایی نیرویی برخواسته از بدنه وزارت آموزش و پرورش بود که در سطوح مختلف اجرایی کار کرده بود . شاید پنج مورد زیر معرف دوران دوساله وزارت او باشد:
۱) همزیستی: بطحایی اهل همزیستی بود .او می توانست همانقدر که با تشکلهای اصلاح طلب همراه باشد به تشکل های اصولگرا میدان بدهد و آنرا حمایت کند. او می توانست با اصلاح طلبان پرآوازه همراهی کند و از میان آنهامدیر کل و معاون وزیر تعیین کند و از سوی دیگر ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی (مهم ترین بخش وزارتخانه را) به حجت الاسلام ذوعلم، شاگرد آقای مصباح یزدی و مدیرکل دفتر تالیفدر دوران احمدی نژاد بسپرد. دوران بطحایی دوران همزیستی با همه جریانهای قدرت بود و وزیر میکوشید بالانسر خوبی باشد.
۲) تعامل نامحدود با مجلس: در طول دوران چهل سال پس از انقلاب هیچ دوره ای وزارت آموزش و پرورش اینچنین زیر یوغ نمایندگان نبود. وزیر همواره مدیران کل خود را بارضایت کامل نمایندگان برمیگزید و مدیران کل استانها را ملزم به تعامل کامل با نمایندگان استان می نمود. بطحایی بالاترین رای اعتماد را در تصدی وزارت آموزش و پرورش در طول چهل سال گذشته کسب کرد و خود را همواره موظف به تامین خواسته های نمایندگان میدید.
۳) رسانه محوری. بطحایی مرد رسانه بود و خیلی بیشتر از دو وزیر آموزش و پرورش قبلی دولت روحانی (فانی و دانش آشتیانی) در رسانه حضور داشت. او در دورانی که معاونت پشتیبانی وزارت فانی را بر عهده داشت در بیشتر گروههای تلگرامی مهم معلمان عضو بود و مباحث آنها را از نزدیک پیگیری می کرد.
۴)کژ میشد و مژ میشد: بطحایی در برنامه هایش روند یکسانی نداشت. امکان داشت در جمعی آنچنان روشنفکر باشد که همگان تعجب کنند و در جمع دیگر موضعی اولترا اصولگرا بگیرد. روند برنامههای او را ابتدا مراجع قدرت و بعد خوشایند مخاطب تعیین میکرد.
۵)هنر بطحایی: مدرسه محوری بزرگترین هنر بطحایی بود که با رفتن او سرنوشت آن در هالهای از ابهام است.
نگاه دوم: معلمان
رفتن بطحایی برای عمده معلمان امری بالسویه است که نه آنها را خوشحال میکند و نه ناراحت. در وزارتخانه ای که ازآبدارخانه دفتر وزیر تا دفتر دورترین مدارسش همع از وضعیت مالی می نالند و در شرایط موجود اقتصادی، فشار اقتصادی بدنهاش را میآزارد بطحایی نتوانست به وعده های خود در مورد افزایش حقوق و رتبه بندی جامه عمل بپوشاند ومعلمان را به دولت امیدوار کند. معلمان به عنوان یکی از مهم ترین اقشار اجتماعی نفش موثری در برآمدن دولت اول و دوم روحانی داشتند ولی اکنون ناامیدانه به تحولات آموزش و پرورش می نگرند.
نگاه سوم: بحران تدبیر وامید در دولت تدبیر وامید
بی تردید دولت روحانی با سخت ترین شرایط ممکن روبرو است و اوضاع بین المللی و فشارهای اقتصادی شرایط سختی را در کشور پدید آورده است ولی روش دولت تاکنون به جای تدبیر و امید برای حل مدبرانه مشکلات و ایجاد امید، کوبیدن بر طبل تکرارهای گذشته و تولید ناامیدی بوده است. رفتن بطحایی فقط برای مدتی تشکلها و مراجع قدرت را برای تاثیرگذاری بر انتخاب وزیر جدید فعال میکند. اگر فانی معلمی توانمند و آشنا با آموزش و پرورش ولی کم تحرک بود و دانش آشتیانی مدیری توانمند ولی دولت مستعجل بود و بطحایی مدیری برخواسته از بدنه آموزش و پرورش، ولی علاقمند به ماندن در کرسی وزارت با هر قیمتی بود و هرسه نتوانستند به کار خود ادامه دهند، وزیر بعدی نیز شرایط متفاوتی نخواهد داشت.
بحران تدبیر و امید در وزارت آموزش و پرورش با کشاکش گروهها و تلاش برخی گروه ها در به کرسی نشاندن گزینههای ضعیف و نامحبوب نیست. این کشتی به گل نشسته سیاستی دیگر میخواهد که مدبرانه امید بیافریند. شاید گزینه هایی جدید همچون سرپرست فعلی منتخب رئیس جمهور بتوانند شرایط موجود را تغییر دهند و گامی مدبرانه برای ارتقای امید در بدنه ناامید آموزش و پرورش بردارند.