علیرضا اشراقی
دربارهی میترا استاد و محمدعلی نجفی میخواهیم گزارش بنویسیم و تحلیل کنیم؟ حواسمان باشد مرد قاتل «آدم خوبه» و زن مقتول «آدم بده» نشود. حواسمان باشد سهم مقتول فقط ملامت نباشد و سهم قاتل فقط ملاطفت.
از بیان سرزنشگرانه و زبانی که زن مقتول را مقصر اصلی قلمداد میکند استفاده نکنیم:
- طوری دربارهی مقتول تحلیل نکنیم که انگار خودش قاتل را تحریک کرده است
- طوری دربارهی مقتول ننویسیم که انگار خودش مسئول بوده: باید زودتر جدا میشد، باید فلان کار را میکرد، چرا زودتر اطلاع نداد؟
- مقتول را زنی اغواگر جلوه ندهیم که قاتل را تور کرده است
- مقتول را زنی مکار جلوه ندهیم که با دسیسههایش زندگی قاتل را به تباهی کشانده
- مقتول را به بیوفایی، بیعفتی، شیطنت و بی بند و باری متهم نکنیم
- طوری دربارهی مقتول ننویسیم که انگار فقط مسالهاش کسب مال و منال و شهرت و قدرت بوده
- مقتول را زنی ناسازگار و اهل دعوا جلوه ندهیم که قاتل را عاصی و ذله و کلافه کرده
- طوری وانمود نکنیم که انگار مقتول باعث و بانی تمام بدبختیها و مشکلات قاتل بوده است، از وقتی پایش به زندگی باز شد ...
از بیان همدلانه و زبانی که ترحم و همدردی را فقط به سمت مرد قاتل سرازیر میکند استفاده نکنیم:
- داستان و سرنوشت قاتل را یک تراژدی جلوه ندهیم، انگار که او قهرمان ناخواستهی سرشت سوگناک زندگیاش است
- عمل قاتل را توجیه نکنیم: دست خودش نبود، شرایط غیرعادی بود، ما هم جای او بودیم بعید نبود این کار را بکنیم
- طوری وانمود نکنیم که انگار قاتل خودش هم قربانی است: قربانی دسیسههای مقتول، قربانی دستهای پشت پرده، قربانی شرایط زندگی و اوضاع زمانه
- مشکلات شخصی، عاطفی، اقتصادی، سیاسی قاتل را طوری برجسته نکنیم که انگار هیچ چارهی دیگری نداشت
- سوءظن قاتل به مقتول را طوری جلوه ندهیم که انگار توجیهکنندهی جنایتش هست
- ماجرا را طوری صورتبندی نکنیم که انگار قاتل و مقتول به یکسان مقصر بودهاند
- اصرار روی برجستهکردن یکسویهی صفتهای خوب برای قاتل نداشته باشیم: باهوش بود، زحمتکش، مهربان، متین و مؤدب، مرد خانواده، مدیر لایق و توانا، سرمایهی ملی و ...
- باورتان شاید نشود، اما همهی موارد بالا الگوهای رایجی هستند که در سراسر جهان هنگام پوشش و تحلیل خبر شخص مذکری که شریک مونثاش را کشته تکرار میشوند. مردسالاری حتی خلاقیت ذهنی برای اختراع بهانههای تازه و بدیع هم ندارد!