امتداد-گروه سیاسی: روز گذشته، جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در دفتر جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان، در مراسمی خصوصی بزرگداشتی برای شهیندخت مولاوردی، دستیارپیشین رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی برگزار کردند. مولاوردی، یکی از چهرههای مطرح اصلاحطلبان است که بعد از قانون منع به کارگیری بازنشستگان، به دلیل تبصرهای که بازخریدشدگان را هم مشمول این قانون میداند، با ۹ سال سابقه کار دولتی، از فعالیتهای دولتی خداحافظی کرد. در این مراسم که با حضور چهرههای مدنی و سیاسی برگزار شد، ورود مجدد مولاوردی به جمع فعالان مدنی جشن گرفته شد.
شهیندخت مولاوردی، در این مراسم ضمن تشکر از برگزاری این مراسم گفت:
در سال ۸۵ و در اوج فشارهایی که به کارمندان نهاد ریاست ریاست جمهوری وارد میشد باید تصمیم میگرفتم؛ یا باید استعفا میدادم و یا خودم را بازخرید میکردم. وقتی یک فرصت شغلی برای بازگشت به رشته تخصصی خودم پیش آمد، سریع دست به کار شدم و سر دفتری را به جریان انداختم و چون بنای بازگشتن به دولت نداشتم، خودم را بازخرید کردم. با ۹ سال سابقه کار (۸ سال دوره اصلاحات و یک سال مرخصی بدون حقوق).
وی در ادامه گفت: گذشت تا سال ۹۲ که از من دعوت به همکاری شد و دو ماه طول کشید تا حکم صادر شد. دوستانم برای آمدنم اصرار میکردند چون من واقعا دیگر قصد برگشت نداشتم چون شرایط سخت کارکردن خانم شجاعی را دیده بودم و میدانستم که حوزه زنان چه وضعیتی دارد و ما تحت چه فشاری خواهم بود و البته نمیدانستم که این فشارها تا چه اندازه تشدید خواهد شد، اما یک شمای کلی از وضعیتی که در آن درگیر خواهم شد داشتم. بالاخره پیامها و خبرهای میرسید که چه کسانی قرار است این سمت را بگیرند و اگر تو قبول نکنی تمام دستاوردها برباد خواهد رفت و این فرصت را باید مغتنم بدانیم. خانم ابتکار هم وارد دولت شد و ایشان هم از آن طرف پیگیری زیادی کردند و نهایتا در دیداری با رئیس جمهوری، درخواست برنامه کردند، من تا آمدم برنامه بنویسم دیدم حکمم صادر شد و کار به ارائه برنامه هم نرسید. بعد هم لطف دوستان و استقبال خوبی که شد که البته این چند روز تداعی آن روزها برای من بود، بر خلاف اینکه میگویند ایرانیها خوب استقبال و بدبدرقه هستند، آنقدر خوب بدرقه شدم و پیامهایی که گرفتم، از داخل و خارج کشور، اهل سنت، اقلیتها، زن و مرد و همه در این چند روز خستگی را از تنم در کرد.
مولاوردی تصریح کرد: میدانم که راه سختی در پیش داریم، امیدوارم بتوانیم برنامهها و ایدههایی که در حوزه مدنی داشتیم، اما کمتر فرصت کردیم در شرایط سختی که داشتیم به آن بپردازیم را عملیاتی کنیم. این را هم بگویم زمان ورود مجدد به دولت مدتی طول کشید که من بتوانم از پوزیشن مدنی خارج شوم، بارها از اطراف و اکناف به من تذکر میدادند که تو دولتی هستی و چرا فلان حرف را زدی و یا نزدی؟، یکی دو سال طول کشید که من متوجه دولتی شدنم بشوم؛ الان هم فکر میکنم چند صباحی طول بکشد از پوزیشن دولتی خارج شوم و بتوانم خودم را در این کسوت ببینم.
این فعال سیاسی گفت: از زمانی که جمعیت حمایت از حقوق بشر را طبق دستورالعمل وزارت کشور فعال کردیم و کنگرهاش برگزار شد، هنوز نتوانستیم وقت کافی برای جلسات آن بگذاریم و حالا تمام وقت به این جمعیت و سایر فعالیتهایی که مغفول مانده خواهیم پرداخت. همچنین در این مدت که در حوزه حقوق شهروندی تمرکزی پیدا کردم، به این نتیجه رسیدم بحث نهادینه شدن فرهنگ شهروندی نیازمند این است که همه ما مهارتهایی را تمرین کنیم و آموزشهایی را ببینیم. هرچند مهم این است که از دوران کودکی و سنین پایه این اتفاق میافتاده است که متاسفانه چنین نشده است و ما تفاهم نامهای با وزارت آموزش و پرورش با همین هدف برای آینده امضا کردهایم که انشالله عملیاتی میشود.
در یک سال گذشته سعی کردیم توجه خود را بر اقدامات زیربنایی معطوف کنیم که یکی همین امضای تفاهمنامههاست و خوشبختانه در حوزه فرهنگ و آموزش اولین تفاهمنامه ها را امضا کردیم و من اخیرا گزارشی خدمت رئیس جمهوری ارائه کردم و چند تفاهم نامه هم در حال امضاست و یا حال بررسی است. حتما تلاش خواهیمکرد وقت بیشتری را روی صلح درون بگذاریم و ان شاالله جمعیت حمایت از حقوق بشر زنان تشکلهایی که در این زمینه فعال هستند را شناسایی کرده و با آنها تعامل و همافزایی لازم را خواهد داشت. همه به آرامش درون و گفتوگو و تمرین و ممارستی که در این زمینه باید به وجود بیاید نیازمندیم و آمادگی همکاری در مورد این موضوعات را داریم.
دوستان به ضعف های موجود اشاره کردند؛ یکی از موانع و چالشهای ما در ارتقا مشارکت سیاسی زنان که بنا به دلایلی در ایران خود را بیشتر نشان میدهد، عدم همبستگی یا شبکهای بودن فعالیتهاست.
تجربه زیسته من در این باره در دولت بینظیر بود. من این شبکه را واقعا بین مردان میدیدم؛ تلاشهایی که برای معرفی وزرا و استانداران و مدیران میشد جالب بود. اگر یکی از افراد مد نظرشان پست نمیگرفت، با هم سراغ کس دیگری میرفتند. اما ما اولا تعدادمان خیلی کم بود و از طرفی هم یک اقلیت قوی تاثیرگذار هم نبودیم. خیلی از بحثهایی که داشتیم رای لازم در کمیسیون ها را کسب نمی کرد و البته در دولت هم تمام معاونین رئیس جمهوری فاقد حق رای بودند و نه فقط زنان. اما این همبستگی و شبکهای کار کردن مردان برایم خیلی جالب و آموزنده بود. یا وزرایی که تیم های کاری خود را حتی تیمی که از 20 -30 سال پیش با آنها بوده را با خودشان جابجا می کرد.
مولاوردی خاطرنشان کرد: این نکته را هم اینجا لازم می دانم اشاره کنم؛ فکر میکنم اگر دوباره در شرایط سال ۹۲ و ۹۶ قرار بگیریم انتخابی غیر از آن نخواهیم داشت. این را فراموش نکنیم و از خودمان بپرسیم که آیا گزینه بهتریی داشتیم؟ الان هم اگر مجبور به انتخاب بین همان گزینهها باشیم، قطعا انتخاب ما همین خواهد بود.
در پایان باید تاکید کنم که واقعا مرهون این انتصاب و حسن نظر و اعتماد رییس جمهور هستم، به این دلیل که وابستگی و نسبت فامیلی و به اصطلاح ژن خوب بودن تاثیری در آن نداشت. من یک دختر شهرستانی بودم که سال ۶۳ برای اولین بار به تهران آمدم و ماندگار شدم. از طبقه متوسط، نه پدر، نه همسر و نه برادر مشهوری داشتم که دستی در قدرت داشته باشند و به واسطه آن ها انتخاب شوم و این فرصت تجربهاندوزی خوبی را در اختیارم قرار داد؛ واقعا گاهی در هیئت دولت از خودم میپرسیدم من اینجا و بین این جمع چه میکنم؟ برای مثال وقتی رزومه آقایانی که برای پست استانداری میآمدند را میدیدیم متوجه میشدیم چه فرصتهایی در این چهل سال در اختیار آقایان بوده که از تمام آنها خانمها محروم بودهاند. با خانم ابتکار رزومهها را میدیدیم و حسرت میخوردیم که چرا این فرصتها در اختیار زنان نبوده و از آنها دریغ شده است. امیدواریم با تلاشهایی که در حال انجام است و سیاستهایی که در دستور دولت هست، شاهد ادامه این محرومیتها نباشیم.
این فعال سیاسی در پایان افزود: از تک تک شما تشکر میکنم، اگر حمایتها، دلگرمیها، همراهیها و همدلیها نبود، مخصوصا در بزنگاهها و در شرایطی که فشار های زیادی را تحمل می کردیم، کارها اصلا پیش نمیرفت؛ ما در چند جبهه در حال جنگ بودیم. اگر حمایتهای جامعه مدنی نبود کار برای ما فوقالعاده سخت میشد، نه در معاونت زنان شرایط مطلوب و ویژهای برای فعالیت داشتیم و نه در حوزه حقوق شهروندی که شرایط دشوارتر هم بود. بارها به آقایان گفتم که اینجا حوزه دستخالی حقوق شهروندی است نه دستیاری! در این مدت بیشترین وقتمان صرف پیگیریهای موردی نقض حقوق شهروندی شد. البته اساسا چنین ماموریتی نداشتیم، ماموریت ما پیگیری، هماهنگی و نظارت بر اجرای منشور حقوق شهروندی بود، ولی آنقدر مراجعه و درخواست ملاقات داشتیم که دیگر نمیتوانستیم به آن بیتفاوت باشیم، بویژه خانوادههای زندانیان و بازداشتیها که سعی میکردم به عنوان یک زن و مادر آنها را آرام کنم، با اینکه کار دیگری از دستمان بر نمیآمد، صدایشان را میشنیدم و به آنها امید میدادم مثلا خانمی را اخیرا به من معرفی کردند و ایشان آمدند و گفتند در این ۴ سال هیچ کس به ما وقت نداده و همینکه من آمدم و پذیرفتید حرفهایم را بشنوید برای ما کافی است.
همین در دسترس بودن مهمترین ویژگی کسی است که در کسوت دستیاری حقوق شهروندی قرار میگیرد. ویژگی دیگر آن است که باید بین او و جامعه مخاطب و گروه هدفش اعتماد لازم از قبل شکل گرفته باشد و باور عمومی به پیگیری هایش وجود داشته باشد.
ما در حوزه حقوق شهروندی یک ریلگذاری انجام دادیم و هرچند زمان زیادی نداشتیم و تنها یک سال و چند ماه است که در این حوزه شروع به کار کردیم، اما قدمهایی برداشتیم که اگر ادامه پیدا کند، از جمله تاسیس نهاد ملی حقوق بشر و شهروندی که مقدماتش فراهم شده و نیز نهادینهسازی و جریانسازی فرهنگ و حقوق شهروندی که همه ما به سهم خود در قبال آن مسئولیت داریم، شاهد کمترین نقض حقوق شهروندی در کشور در آینده خواهیم بود.
گفتنی است در این مراسم چهرههایی چون ناهیدتوسلی، زهرا نژادبهرام، مینو مرتاضی، فخرالسادات محتشمیپور، الهه کولایی، فیروزه صابر، فاطمه فکوریان، زهرا رحیمی(مدیرعامل جمعیت امام علی)، پرستو سرمدی، ساجده کیانوش راد،کتایون گلرخ، فاطمه فرهنگ خواه، جمعی از کارمندان معاونت امور زنان و خانواده، محبوبه حسینزاده، نوشین کشاورزنیا، مریم صدر، فاطمه پهلوانی، اکرم مصوریمنش، زهره آشتیانی، صفیه فاضلی، مریم باقی، فریده غیرت، کبری روشنفکر، لیلا فلاحتی، فرخنده جبارزادگان، نرگس کریمی و ... دیگر فعالان سیاسی و مدنی حضور داشتند.