ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 28.09.2018, 11:30

با تروریسم درست بجنگیم / مصطفی تاجزاده


September 27, 2018

۱. یکی از دوستان که از مراسم تشیع جنازه شهدای اهواز برگشته بود از دیدار خود با نخبگان عرب هموطن گزارش تکان‌دهنده‌ای داد و اینکه چرا باید شاهد چنین فضای سنگینی علیه عرب‌های خوزستان باشیم؟ آنها گله می‌کردند که، «چرا ما باید در موضع اتهام قرار بگیریم؟ چرا گروهی مسئله را به‌شکل قومیتی و ضدعربی در می‌آورند؟»

این در حالی است که عرب‌های ایرانی هم در جریان پیروزی انقلاب و هم در دوران دفاع مقدس و پس از آن همواره همراه با دیگر هموطنان نقش و سهم خود را در دفاع از ایران و سازندگی آن ایفا کرده‌اند.

۲. بلافاصله‌ بعد از عملیات تروریستی در اهواز گروه تجزیه‌طلب «الاحوازیه» از طریق رسانه‌ای که با پول بن سلمان به فارسی منتشر می‌شود، مسئولیت عملیات را به‌عهده گرفت. در فاصله کوتاهی پس از آن گروه داعش مسئولیت عملیات را پذیرفت.

فیلم‌ها و عکس‌هایی که داعش از عاملان حمله‌ به‌نمایش گذاشت، تقریبا جای تردید باقی نمی‌گذارد که تهاجم مزبور یا صددرصد داعشی بود یا با مشارکت داعش انجام شد. ارتباط گروه ظاهرا شیعه تجزیه‌طلب اهوازی و داعش افراطی سنی مذهب بی‌اعتنا به مرزهای شناخته شده ملی موضوع را پیچیده‌تر می‌کند.

به‌نظر می‌رسد داعش درصدد است با هدف ضربه زدن به کشورمان اعضایی از جوانان ناراضی و افراطی (شیعه یا سنی) را در نقاط مختلف ایران از جمله در خوزستان جذب کند.

جوانان مزبور نیز گویا برای تامین سلاح و پول و آموزش و امکانات دیگر سراغ داعش می‌روند. نتیجه‌ی این نیاز و همکاری مشترک آسیب دیدن اعتبار میهن و امنیت مردم است. بنابراین گفتگو درباره علل و عوامل چنین پیوند غیرمتعارف و خطرناکی لازم است.

۳. نه گرایشها و اقدام‌های تجزیه‌طلبانه در خوزستان جدید است و نه کمک‌های بی‌دریغ آل سعود، صدام و رژیم بعث عراق و برخی شیوخ کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس برای انجام فعالیت‌های مخرب در خوزستان بی‌سابقه است و حتی پیشینه‌ای طولانی‌تر از عمر جمهوری اسلامی دارد(یکی از اولین اقدام‌های رضا شاه مقابله با چنین جریان‌هایی در خوزستان بود).

جنایت داعش علیه کشورمان نیز بی‌سابقه و دور از انتظار نیست، زیرا ایران در سطح گسترده‌ای با این گروه تروریستی در جنگ است. اما حقایق فوق به تنهایی تمام جنبه‌های جنایت اهواز را توضیح نمی‌دهد، به‌ویژه آنکه بعد از جنگ ایران و عراق انجام چنین کنش‌هایی در ایران تقریبا ناممکن شده بود.

۴. ایران یک کشور چند قومی است. اقوام ایرانی به‌رغم همه‌ی تفاوت‌ها همزیستی مسالمت‌آمیز، همه‌جانبه و پایدار داشته‌اند.

امروز نیز ایرانیان باوجود همه‌ی اختلافات قومی، مذهبی، زبانی و ... در تعامل اجتماعی با یکدیگر نه فقط تفاوت معنادار و جداکننده‌ای نمی‌بینند، بلکه در روابط اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و خانوادگی خود با همدیگر سازگاری‌های متبوع، ریشه‌دار، مفید و حتی ضرور می‌یابند و از همدلی و همکاری یک جامعه چند‌قومی یکپارچه بهره‌مندند.

در طول تاریخ نیز اگر در مقاطعی با سوء تدبیر دولت‌ها یا دخالت خارجی نقارها و شکاف‌هایی در این همزیستی درازپا و دامنه‌دار ایجاد می‌شد، با تدبیر و اراده جمعی، و با تکیه بر علقه‌های مشترک و البته با گذشت زمان ترمیم می‌شد.

به این ترتیب و در درجه‌ی نخست باید به‌جستجوی عواملی پرداخت که باوجود همزیستی صمیمانه و دیرپای اقوام ایرانی، بعضی جوانان ایرانی را بخصوص در خوزستان با دولت‌های بیگانه و تروریست‌های داعش در جنایت علیه مردم خود همراه می‌کند.

این وجه مسئله که جدید است و مهم و مخاطره آفرین، نباید تحت‌الشعاع جنبه‌های تاریخی، منطقه‌ای و قومی موضوع به محاق رود یا نادیده گرفته شود.

۵. علل و عوامل بسترساز رخنه دشمنان و تلاش آنها برای تبدیل همزیستی تاریخی، زیبا و غنابخش اقوام ایرانی با همدیگر به گسل‌های مرکزگریز و دیگرستیز در بسیاری از استان‌های مرزی کشور (نه فقط در خوزستان) عبارتند از :

تداوم فقر و بیکاری و عقب ماندگی این مناطق در ایران همزمان با توسعه یافتن مناطق همجوارشان در کشورهای همسایه‌ در دهه‌های اخیر از یک‌سو و اعمال تبعیض‌های گوناگون علیه اقوام (به‌ویژه علیه اهل سنت) از سوی دیگر.

فقر و بیکاری و عقب‌ماندگی مناطق پیرامونی کشور (بخصوص سنی‌نشین) و نیز اعمال بی‌عدالتی درباره ساکنشان به بهانه‌های گوناگون مهمترین عواملی هستند که امکان سرمایه‌گذاری موفق جنایتکاران را برای تبدیل تنوع و تفاوت مذهبی و قومی در ایران به گسل‌های آشتی‌ناپذیر، خطرناک و درحال انفجار فراهم می‌کنند.

به‌بیان روشن محرومیت، فقر، بیکاری و توسعه‌نیافتگی این مناطق در کنار حکمرانی غلط، فرقه‌گرایی و رفتار تبعیض‌آمیز درمورد اقوام و اقلیت‌ها، مخالفان استقلال ایران و نیز یکپارچگی سرزمینی و همبستگی ملی ایرانیان را به طمع انداخته است.

به گفته‌ی دوست دیگری که سفرهای زیادی رفته‌ است، شما از اشنویه و شمال کردستان تا جنوب خوزستان، هرجا که بروید، خواهید دید اغلب شهرها و روستاهای سنی‌نشین عقب مانده‌اند. یعنی در حالی که روستاهای شیعه‌ی مجاور امکانات دارند، زیر ساخت دارند، هلال احمر دارند، برخی روستاهای سنی‌نشین به شهر ارواح می‌مانند و شبیه شهرهای متروک و دور افتاده‌ای هستند که در فیلم‌های قدیمی تگزاسی می‌بینیم. این در حالی است که مرزنشینان ایرانی اعم از روستانشین یا شهرنشین، و اعم از شیعه یا سنی وضعیت خود را با مردم کشورهای همجوار خود مقایسه می‌کنند.

به همین ترتیب هموطنان ساکن جنوب ایران فقر و بیکاری و عقب‌ماندگی شهرها و روستاهای محل سکونت خود را با شهرهای به‌سرعت در حال رشد و توسعه کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس مقایسه می‌کنند. حال اگر عقب‌ماندگی مزبور با تبعیض‌های بارز و ناموجه علیه ساکنان آن مناطق همراه شود، آیا تعجب دارد که گرایش‌های واگرا در ذهن قشرهایی از مردم و جوانان شکل گیرد؟ آیا گزارش هشداردهنده و تاسف‌بار گزارشگر اصولگرای صداوسیما را درباره داعش پروری جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان فراموش کرده‌اید؟

۶. سهم دو عنصر مهم دیگر را نیز به ویژه در تحولات خوزستان نباید نادیده گرفت.

اول بی‌توجهی به نسبت میان دموکراسی و قوم‌گرایی. به تجربه دیده‌ایم هر زمان آرمانی مشترک در حال و هوای آزاد(مانند دولت اول اصلاحات یا در هر انتخابات آزاد و عادلانه بعدی) پدیدار شده، اندیشه و گرایش‌های واگرا و دیگرستیز به کما و اغما رفته‌اند. عکس قضیه نیز صادق است. تضعیف روابط و مناسبات دموکراتیک با رشد افکار و علائق تجزیه‌طلبانه از یک‌سو و قوت گرفتن ملی گرایی تک‌صدا و فاشیستی همراه بوده است.

یکی از نتایج حاکمیت فضای امنیتی در سالهای پس از ۸۸ رشد گرایش‌های ناسیونالیستی غیرستیز و ملی‌گرایی عرب‌ستیز در مناطق مرکزی کشورمان بوده که در پی یکسان‌سازی مذهبی و فرهنگی و زبانی است و ابایی از تحقیر غیرخود در داخل و خارج از ایران ندارد و به اسم «ایران‌گرایی ناب»، خود را بالاتر و ترک و کرد و ترکمن و بلوچ و عرب و افغانستانی و ... را پائین‌تر از خود و کوچک می‌شمارد و زبانی جز فارسی را برنمی‌تابد.

دوم پیامدهای راهبرد غلط جمهوری اسلامی در منطقه و بخصوص در سوریه است که ابعاد مخرب آن از جمله در زمینه نگاه و روابط متقابل ایرانیان و اعراب در داخل و خارج از کشور هنوز مورد بحث آزاد در ایران واقع نشده است.

۷. ما به همدلی قومی جامعه ایرانی باور داریم و به تنوع قومی سازنده و دیرپای ایرانیان افتخار کنیم ولی این سرمایه برای حفظ ایران در عصر ارتباطات و جهش‌های اقتصادی کشورها کافی نیست.

عمران و آبادنی و توسعه و پیشرفت اقتصادی فراگیر، متوازن و یکپارچه ایران می‌تواند چتر با شکوه وحدت ملی باشد و به پیوندهای دیرپا، جلا و قوام و شکوفایی بیشتر بخشد، به شرط آنکه همه‌ی ایران و نه فقط مناطق مرکزی آن توسعه یابد و همه‌ی ایرانیان و نه فقط شیعیان در هر نقطه‌ی آن از مواهب توسعه‌ی فراگیر ملی برخوردار شوند.

تا زمان تحقق چنین چشم‌اندازی، و تا زمانی که در مسیر تحقق توسعه‌ی واقعا ملی هستیم، پایان‌دادن به تبعیض‌ها و هر کنش غیرمنطبق با حکمرانی خوب و درک ملی فراتر از نگاه فرقه‌ای و قومی یا خودی و غیرخودی در مسئولان کشور، مقاصد جنایتکارانه دشمنان ایران و یکپارچگی سرزمینی و همبستگی ملی ایرانیان را در نطفه خفه می‌کند.

توسعه‌ی همه‌جانبه، عادلانه، پایدار و دموکراتیک و کوشش برای جلب مشارکت آحاد مردم و در یک کلام تلاش در جهت تحقق آرمان “ایران برای همه ایرانیان” موثرترین و کم‌هزینه‌ترین راه مبارزه با واگرایی و داعشی‌گری است.