معروفترین عبارت رمان «قلعه حیوانات» جورج اورول، همانی بود که تبدیل به ضربالمثلی سیاسی شد: «همه با هم برابرند؛ اما برخی برابرترند!»
جورج اورول این عبارت را البته از منظر انتقادی بر زبان میراثخواران انقلاب شبهکمونیستی داستانش جاری میکند؛ اما از منظر اثباتی هم میتوان مثالهایی مشابه را برساخت.
یکی از مصادیق بارز نابرابر بودن افرادی که از بعد حقوقی برابر و حتی همرده محسوب میشوند؛ پارلمان و اعضای آن است.
پارلمان بارزترین نماد دموکراسی در هر ساختار سیاسی محسوب میشود. میتوان ساختاری پارلمانی داشت که در آن، جایگاهی چون ریاستجمهوری تعریف نشده باشد و یا آنکه عملا وجه نمادین داشته باشد. اما ساختاری دموکراتیک (حتی اگر ریاستی هم باشد)؛ ناگزیر از داشتن پارلمان است.
پارلمان حتی در ساختار ریاستی هم، نمادین و زینتی نیست؛ گرچه قدرت آن در برکشیدن و برانداختن دولت و رییس دستگاه اجرایی در حد نظام پارلمانی نباشد.
با این حال، پارلمان در ساختار غیرحزبی خود (مشابه آنچه در ایران شاهد آن هستیم)؛ بهشدت مستعد گرایشهای پوپولیستی است؛ گرایشهایی که در شرایط بحران اقتصادی (همچون شرایط امروز ایران) طبیعتا تشدید میشود.
پارلمان در ایران، از سوی دیگر هم دچار کژکارکردی است. نظارت استصوابی بهمثابه چوب ناظم نظام سیاسی و تیغه گیوتین طی دوره چهارساله بالای سر نمایندگانی است که برای دوره بعد هم، نقشه دارند و به حفظ کرسی میاندیشند.
چنین است که اکثریت قریب به اتفاق اعضای پارلمان، به شکلی ساختاری نه پاسخگوی برنامهها و اولویتهای سیاسی احزاب و حتی بدنه اجتماعی حامی خود که پاسخگوی ناظران استصوابی هستند.
تداوم عضویت پارلمان در ایران، البته به دلیل حاکمیت دوگانه صرفا با دل بستن به ناظران استصوابی ممکن نیست و باید پشتوانه رای را نیز حفظ کرد.
چنین است که نمایندگان خواستار تداوم دوره چهارساله، میکوشند کارنامهای «رایآور» از دوره حضور خود در پارلمان بتراشند و در ایام تبلیغات و نیز طی کل چهار سال در فضای مجازی و رسانهها آن را به رایدهندگان بفروشند.
محصول این شرایط دوگانه («انتخابات استصوابی» و «ضرورت توجیه رایدهندگان درباره عملکرد چهارساله») بروز رویکردی است که در مجلس دهم آشکارتر از همه ادوار قبل شاهد آن هستیم: «انتقادهای پوپولیستی بیهزینه و استصوابپسند».
این روزها چنان انتقادهای پوپولیستی بیهزینه و استصوابپسند، سکه رایج اکثریت مجلس شورا شده که نطقها و نسقکشیهای معمول آن چندان تفاوت و تمایزی با مواضع اکثریت مجلس خبرگان ندارد!
در این شرایط و در چنین پارلمانی، نطقهایی از جنس سخنان صریح، راهبردی و انتقادی امروز غلامرضا حیدری و پروانه سلحشوری، نمایندگان تهران، حکم کیمیا را دارد.
نطقهای این دو نماینده اصلاحطلب نشان از رویکردی خلافآمد و خرقعادت دارد که نه هراسی از استصواب با خود دارد و نه متاثر از پوپولیسم بیهزینه، صرفا به زدن این وزیر و آن وزیر و حداکثر رییسجمهوری که خودش هم جایگاه و مسئولیت خود را فراموش کرده؛ میپردازد.
هشدار درباره تداوم روند استصوابی حاکم و ضرورت همهپرسی درباره سرنوشت نظام سیاسی گرچه این روزها در محافل سیاسی و حتی در میان مردم عادی شنیده میشود؛ اما ساختار و رویکرد پارلمانی موجود، چنان از ضروریات عینی جامعه ایران و گفتارهای مبتنی بر اصلاحطلبی دموکراتیک دور مانده که گفتارهایی از جنس سلحشوری و حیدری را به استثناء و حاشیه تبدیل کرده است.
چنین است که چهرههای اقلیتی چون سلحشوری و حیدری چون تکستارههایی آسمان مجلس میدرخشند و اثبات میکنند که در ساختار پارلمانی موجود و علیرغم برابری حقوقی و ردهای نمایندگان، برخی برابرترند و به عبارت دقیقتر، «نمایندهترند»!