ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 06.08.2018, 22:54

کلیشه‌های چهل ساله / جواد کاشی


مسئولان جمهوری اسلامی پیش بینی پذیرترین شخصیت‌های عالم در سخن‌اند. یک سبد کد و نشانه و روال‌های کلیشه‌ای وجود دارند، با عمر چهل سال. برخی از کلیشه‌ها به شرح زیراند:

مردم هوشیارند، پشتیبان نظام و انقلاب‌اند. جناح‌ها و منازعاتی هم اگر هست، خیلی مهم نیست. جزئی و سلیقه‌ای است.مسئولان همه دلسوزند، علی الاصول دل به کار و خدمت به مردم سپرده‌اند. نظام بیدار است. به همه مشکلات کشور وقوف دارد. مشکلات یکی یکی حل می‌شوند. آینده و چشم اندازها روشن‌اند. آمار و ارقام همه نشانگر خدمات زیاد مسئولان و موفقیت‌های تحسین برانگیز آنان است. دست دشمن را باید در مشکلات کشور  دید. بسیاری از مشکلات، مشکل نما و روانی است.

این همه را جمع کنید با چند کلیشه از سنخ زبان بدن. معمولاً لم می‌دهند چنانکه انگار هیچ دغدغه و نگرانی وجود ندارد، لبخند می‌زنند. وقتی سخنان مخالفین به آنها عرضه می‌شود، اولین واکنش، لبخند تمسخر آمیز است. شوخی می‌کنند، و .....

با این کدها که شمارشان کمی بیش از آنست که گفتم، همه آشناییم.

با این همه چهل سال است مردم عادت دارند وقتی مشکلات بیش از حد گریبانشان را گرفته، با هیجان و انتظار زیاد، پای گفتگوی با مسئولان بنشینند، شاید توضیح درخوری بشنوند. اما کافی است یکی دو جمله از طرف مسئول محترم عرضه شود، بقیه را همه در حافظه داریم. وقتی می‌بینیم حضرت مسئول در همان دالان کلیشه‌های همیشگی تشریف دارند، دیگر دقت مان را از دست می‌دهیم. گاهی بازی‌مان می‌گیرد. می‌توانیم پس از طرح هر سوال از طرف مجری، صدای تلویزیون را صفر کنیم و خودمان پاسخ دهیم. به احتمال خیلی زیاد مضامینی مشابه با آن مقام محترم عرضه می‌کنیم اگر چه شاید با کلماتی متفاوت.

میان دولت و ملت در سابقه تاریخی مردم ایران، شکاف‌های عدیده‌ای هست. زبان دیوار بلندی است که این فاصله را تداوم می‌بخشد و گاه ابدی می‌کند.

این زبان کلیشه، زبانی عاصی کننده است. مردم احساس می کنند دیواری بلند وجود دارد که صدای رنج‌های روزانه شان، هیچ‌گاه به آن بالا نمی‌رسد. این زبان کلیشه، یکی از ارکان مهم بیگانگی سیاسی مردم است.  این زبان کلیشه، زبانی سرکوب کننده‌ است. زبانی است که نادیده گرفته شدن مردم را تجسد می‌بخشد. این زبان کلیشه توهین آمیز است، مخاطب احساس می‌کند شعورش به بازی گرفته شده است. این زبان کلیشه اقتدارگرایانه است. زبانی است که گوینده در فرایند ارتباط فقط زبان است و گوشی در کار نیست و مردم یکسره گوش‌اند و فاقد قدرت سخن گفتند. مهم‌تر از همه این زبان کلیشه ساختار بنیادینی از دروغ است حتی اگر کدها و اطلاعاتی که در آن عرضه می‌شوند همه راست باشند. بنابراین این ساختار زبانی یک ساختار غیر اخلاقی است و به خودی خود مولد فساد و تباهی در عرصه عمومی.

مصاحبه امشب آقای روحانی می‌توانست سیاقی دیگر داشته باشد. مردم می‌توانستند ببینند که مسئول اجرایی‌شان، خیلی بیشتر از آنها از مشکلات آگاه است. آمار و ارقام و موارد و مصادیقی را با مردم در میان بگذارد، که ده‌ها برابر بیش از آن چیزی است که مردم می‌دانند و  احساس می‌کنند. رئیس جمهور می‌توانست به جای این چهره آرام و خندان، نشان دهد که چقدر نگران است و مشکلات چقدر پیچیده و دشوارند. می‌توانست اعلام کند که بخشی از این مشکلات برای این دولت قابل حل‌اند و بخش‌هایی از عهده آن خارج‌اند. می توانست از فرصت مصاحبه استفاده کند و اعلام کند که اگر نخبگانی هستند که می‌توانند در مسائل و بحران‌های مشخص به دولت کمک کنند دریغ نکنند. می‌توانست به طور مشخص به مردم بگوید از آنها چه می‌خواهد و در چه زمینه‌هایی به کمک مردم نیازمند است. آنگاه مردم که دقایق مهمی را به شنیدن سخنان رئیس جمهورشان اختصاص دادند، احساس می کردند به آنها احترام گذاشته‌اند. آنها را به حساب آورده‌اند.

این زبان را آقای حسن روحانی نساخته است. درست به عکس، این زبان کلیشه شده است که حسن روحانی را خلق کرده است. آقای روحانی به این زبان سخن نگفت، این زبان حسن روحانی را به سخن گفتن واداشت. من به این نظم کلیشه‌ای زبان حمله کردم. ساختاری که از عوامل اصلی مولد بی اعتمادی و بیگانگی سیاسی در ایران امروز است.