کارشناسانی که با ریزه کاریهای مسائل خبری و اطلاع رسانی آشنا هستند، آن گاه که رئیس جمهور حسام الدین آشنا را به سمت مشاور خود برگزید آه از نهادشان برآمد؛ آهی که عملکرد وی در سالهای بعد نشان داد، پر بیراهه نبوده است.
شاید مشاورههای فاجعه باری که جناب آشنا به پدر همسر خود، وزیر اطلاعات دولت خاتمی ارائه میداد و رویدادهای خونین دوران وزارت دری نجف آبادی عاملی برای آن قضاوتهای پیش هنگام بوده باشد، اما حرفهای امروز او به خوبی نشان میدهد که چرا روز به روز از میزان محبوبیت حسن روحانی در میان رای دهندگان و حامیانش کاسته میشود و فاصلهی بیشتری بین رئیس دولت و اکثریت ملت به وجود میآید.
جناب آشنا اگر کوچکترین ارتباط درست و منطقی با اقشار مختلف جامعه داشت، یا پیش از سخن گفتن برای خوش آمد دیگران، دستور انجام یک نظرسنجی تلفنی را میداد، خوب میفهمید که برخورد عامه ی مردم و حتی فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی با سخنان رئیس جمهور در سوئیس در خصوص آن چه که «تهدید بستن تنگه هرمز» تلقی و تفسیر شد، بسیار منفی بوده است.
در این شرایط، او دیگر در واکنش به سخنان سردار سلیمانی باد به غبغب نمیانداخت و سرافرازانه نمینوشت که «واقعیت این است که دکتر روحانی همان است که بود. هم مرد مذاکره است هم مرد مبارزه. او مرد روزهای سخت است. سپاهیان قدیمی و اصیل او را به خوبی میشناسند»!
کمترین برداشت جامعه از این گونه سخنان مشاور رئیس جمهور این است که حلقه ی نزدیک به حسن روحانی از تهدیدهای مبتنی بر انجام استیضاح وزرا و دادن رای عدم کفایت به رئیس جمهور- با هدف سپردن قدرت به نظامیان- ترسیده و کرنش را آغاز کردهاند!
جناب آشنا باید این نکته را برای مردم خوب روشن کند که از دید ایشان و رییس جمهور، در نهایت اولویت با کدام است: «مصلحت نظامِ اسلامی» یا «مصلحتِ ملتِ ایران»؟