عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر اصلاحطلب، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
استیضاح طرح شده در مجلس را چگونه میتوانیم تحلیل كنیم؟ به طور قطع انگیزههای گوناگونی پشت هر استیضاح وجود دارد.
برخی از آنان انگیزههای شخصی دارند، اینكه چرا فلان فردِ فاقدِ صلاحیت را كه معرفی كردهاند در هیأت مدیره فلان شركت شستا منصوب نكردهاند؟
کسی که از نزدیک اطلاع داشت، نقل میكرد كه اخیراً خواستهاند یك عضو هیأت مدیره یك شركت درجه۳ را تغییر دهند. عضوی كه مشكلات گوناگونی داشته است. ولی بیش از ده نفر تماس گرفته و از بقای او حمایت كردهاند!
حتی اگر این فرد با صلاحیت هم باشد، درست نیست كه نمایندگان وارد این امور شوند، چه رسد به آنكه از نظر مدیریت آن مجموعه آن فرد(درست یا نادرست) مسألهدار نیز باشد.
برخی دیگر از نمایندگان انگیزههای منطقهای دارند، برای نمونه خواهان اجرای یك پروژه بزرگ صنعتی در حوزه انتخابیه خودشان هستند. پروژهای كه به لحاظ معیارهای اقتصادی و ملی اجرای آن مقرون بصرفه نیست و از لحاظ منطق اقتصادی خیانت محسوب میشود.
تأسیس پروژههای كوچك پتروشیمی و فولاد در مناطق بیآب كشور جز ضرر ملی هیچ نتیجه دیگری ندارد. با این سیاستهاست كه طرح ملی آبادانی سواحل مكران هیچگاه آغاز نخواهد شد؛ زیرا همه سرمایهها در جاهای دیگری كه بیفایده است خرج میشوند.
برخی از نقدها نیز عجیب است. برای مثال وزیری كه از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ در مصدر كار بوده، عملكردش چه خوب چه بد قابل دسترس نمایندگان بوده و میتوانستند براساس آن تصمیم بگیرند.
حالا اگر در شش ماه پیش رأی بالایی دادهاند، به طوری كه از دور اول هم بیشتر بوده، پس چگونه میتوان توجیه كرد كه در این فاصله شش ماهه عملكرد متفاوتی از چهار سال پیش داشته است؟
عملكردی كه حداقل ۱۵ماه آن نیز در ذیل نظارت مجلس فعلی بوده است. بنابراین، باید توجیه دیگری برای این استیضاح آورد. توجیهی كه احتمالاً بسیاری از نمایندگان در ذهن خود دارند ولی آن را بیان نمیكنند.
برای شرح این توجیه بهتر است از تمثیل كمك گرفت. حتماً شنیدهاید كه در گذشته برای شخم زدن زمین دو گاو نر را به گاوآهن میبستند و با كشیدن آن زمین را شخم میزدند.
برای آنكه زمین راحت زیر و رو شود قبلاً آن را آب میدادند تا زمین از حالت سختی خود بیرون آید. در طول شخم زدن به مقاطعی میرسیدند كه زمین سفت میشد، احتمالاً سنگ بزرگی در آنجا بود یا زمین خشك بود.
طبیعی است كه فشار بسیار بیشتری بر گردن هر دو گاو وارد میشد؛ ولی آنها متوجه سفت شدن زمین نبودند، هركدام گمان میكردند كه دیگری كمكاری میكند و فشار را به او منتقل كرده است، لذا گاو قویتر با سر خود به آن دیگری شاخ میزد و میفهماند كه تنبلی نكن و فشار را به من منتقل نكن!
بنده این تمثیل را اولین بار در دفاعیه خودم در سال ۱۳۷۲ عنوان كردم كه به زمین سخت خوردهایم، نیازی نیست به خودمان و دیگران شاخ بزنیم. این فشار ناشی از سختی زمین است.
با حمله به دیگران و متهم كردن آنان از سختی زمین كاسته نمیشود، چه بسا بدتر هم میشود، چون پس از حذف دیگری، فشار را باید به تنهایی تحمل كنیم. باید از این زمین سخت عبور كرد، و راحتترین راه نیز افزایش كسانی است كه آمادگی مشاركت در تحمل بار این فرآیند مهم را دارند.
مشكل از اینجا شروع شد كه اعتراضات دیماه جاری نشان داد كه زمین سیاست به نقطه سخت و خشک آن رسیده، و فشار را بر گرده همه كنشگران سیاسی افزایش داده است.
استیضاح مصداق همان حمله نابجاست. نابجا از این منظر كه فروكاستن مشكلات به تقصیر افراد و عملكرد ضعیف آنها یک خطمشی انحرافی است.
به طور قطع افراد با یكدیگر از حیث عملكرد و قدرت و ضعف فرق دارند؛ ولی مشكلات جامعه ایران فراتر از افراد است. مشكلات ساختاری است و با تغییر این و آن مسأله حل نخواهد شد.
اتفاقاً در این فضا، ممكن است افراد قویتر كه هدف آنان تغییر ساختارهای معیوب و انجام اصلاحات ریشهای است، بیشتر مورد تهاجم قرار گیرند.
نمونهاش مساله شفافیت است. یكی از مهمترین ضعفهای ساختاری در ایران، فقدان شفافیت است.
حالا فرض كنیم كه یک مدیر بخواهد اصلاحات ساختاری از جمله حذف موانعِ شفافیت را در دستور كار خود قرار دهد. طبیعی است كه پیش از هر اتفاق دیگری نابسامانیهای سازمان تحت مدیریت خود را آشكار كرده است.
حالا اگر منتقدان با استناد به همین نابسامانیها بخواهند او را مورد سوال قرار دهند، در واقع برای شفافیت جریمه تعیین كردهاند و بجای آن برای مدیران غیرشفاف، جایزه پرداخت كردهاند. این نحوه رفتار مانع از اصلاحات ساختاری خواهد شد.
اشتباه سیاسی که ممکن است در این میان رخ دهد؛ این است که استیضاح کنندگان گمان دارند که پیام اعتراضات را شنیدهاند و با قربانی کردن چند نفر می توانند معترضان را آرام و ساكت كنند و حتی خود را از تیررس انتقادات خارج نمایند!
درحالیكه این گونه اقدامات نتیجه عكس دارد، همچنان كه تجربه تاریخی در ایران نیز نشان داده است كه این رفتار هیچگاه مشكل را حل نخواهد كرد، بلكه تشدید میكند.
بنابراین، انگیزه استیضاح کنندگان در بهترین حالت (انگیزهای بد را فعلا در نظر نمیگیریم) از دو حال خارج نیست، یا آنكه این استیضاح با هدفِ دادن پیام به معترضان، و این که صدای اعتراض شما را شنیدیم و دو نفر مقصر را قربانی کردیم؛ انجام میشود كه با اطمینان میتوان گفت این پیام دریافت نمیشود، حتی عكس آن برداشت خواهد شد، بویژه آنكه همه میفهمند این یك بازی سیاسی است.
یا آنكه با انگیزه عادی و افزایش خیالی كارآیی وزرا استیضاح انجام میشود؛ كه در این صورت باز هم از نظر جامعه، پیام قبلی دریافت میشود و كسی به این انگیزه موهوم كاری ندارد.