ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 12.02.2018, 10:56

از هدی صابر تا کاووس سیدامامی: وقتی اعتمادی در کار نیست


مجتبی نجفی

در مورد ادعای خودکشی  دکتر «کاووس سید امامی» این پرسش مطرح است  چرا همیشه نهادهای قضایی و  امنیتی در معرض اتهامند؟ دلیل آن سابقه  این نهادها در رفتار با متهمین و و فقدان دادرسی عادلانه است. 

به علاوه  ربودن متهمین، عدم دسترسی به وکیل، عدم برگزاری دادگاه علنی و حکم های طویل المدتِ  نامتناسب با اتهامات نمونه هایی از رویکرد فاجعه آمیزی است که در این دهه ها رخ داده است. آنچه که این پرونده را وخیم تر از قبل می کند نگاه امنیتی است که حاکمیت به فعالان مدنی و فعالیت مدنی  دارد. در این مورد بدون اطاله کلام به یک مورد کاملامشخص برای خواندن آنچه که در پس ذهن  نهادهای امنیتی می گذرد ارجاع می دهم.

هدی صابر به خصوص  در سال های ۸۶ به بعد  نه از سیاست بلکه از  فعالیت های کلاسیک و روتین  سیاسی فاصله گرفت و  به باز تعریفی از امر  سیاسی  با خوانشی اجتماعی پرداخت.  برگزاری کلاس های آموزشی با نگاه  تاریخی مذهبی و اجتماعی تداوم داشت اما در کنار آنها  برای آموزش  شاگردهای خود از فعالان مدنی و موسسان نهادهای مردمی موفق و تاثیرگذار در عرصه عمومی دعوت می کرد تجربیات خود را با شاگردانش در میان بگذارند. مجموعه این مباحث فکری و آموزشی در مجموعه ای با نام “باب بگشا ” هم اکنون در سایت “در فیروزه ای” موجود است.

صابر صرفا  «ترویج دهنده» نبود با ادبیات خاص  خودش «فاعل استراتژی»اش هم بود و یکی از انتقادهای او به طیفی از روشنفکران این بود در مقام عمل به آنچه که ادعا می کنند نیستند. در نتیجه علاوه بر آموزش، به ساختن نهاد هم روی آورده بود. او در سیستان و بلوچستان مهم ترین کار خود را سازماندهی کرد.

صابر با طرح های  «توسعه مهارت‌های پایه» و «تشکیل گروه‌های کارآفرینی و آموزش بانک‌پذیری» در سکونتگاه‌های غیررسمی زاهدان تلاش می کرد زنان و جوانان را در محله های سرشار  از فقر و تبعیض زاهدان وارد بازار کار کند. یکی تعریف می کرد مردم زاهدان  بعد از مدتها میهمانی داشتند که ایرانی بودن برایش اصل بود، نه فرقی بین شیعه سنی قائل بود و نه بلوچ و غیر بلوچ . مخلصانه آستین بالا زده بود تا اندکی ا ز رنج مردم فراموش شده سیستان و بلوچستان بکاهد.

هدی صابر در زمینه نقش سازمان های غیر دولتی سنتی و مدرن هم پژوهش های ارزشمندی پیش از این انجام داده بود.  ساعتها مصاحبه با مدیران این سازمان های فعال در مبارزه با بحران های اجتماعی، تنها بخش کوچکی از کارهای ارزشمند پژوهشی او در این زمینه است. برای همین به این نتیجه رسیده بود بر خلاف تصورات رایج، ایرانیها توانایی کار جمعی هم دارند. شاهد او صدها موسسه پر قدمتی بود که برای رفع مشکلات مردم تلاش می کردند.

این هدی صابر به ناگاه ناپدید یا به عبارتی بهتر، ربوده شد. تا چند روز هیچ کس اطلاعی از او  نداشت. مشخص نبود در اختیار کدام نهاد امنیتی است؟ آیا اصلا زنده است؟ به چه سرنوشتی دچار شده است؟ بعد از مدتها مشخص شد که در اوین است.. هدی صابری که در تلاش بود اندکی از رنج مردم فراموش شده و نادیده شده سیستان وبلوچستان با اتکا به توان کارشناسی خود کم کند و در این مسیر ار رفاه خود  و خانواه اش به نفع مردم با استناد به وظیفه ای میهنی  و دینی زد بعد از  ربودن بی دلیل و بازجویی به زندان افکنده شد تا حبسش را بکشد. در زندان در ۲۲ خرداد ۹۰ ؛ در حالی که در اعتراض به قتل هاله سحابی که مظلومانه  در تشییع پدرش با ضربه ناجوانمردی کشته شد؛  اعتصاب غذاکرده بود مورد ضرب وشتم  یکی از ماموران زندان قرار می گیرد وبه ایست قلبی دچار می شود. نهایتا این پرونده هم با وجود اعتراض خانواده مسکوت ماند همچنانکه پرونده قتل هاله سحابی در مراسم تشییع  پدرش به سرانجامی نرسید.

بدون هیچ قضاوتی در مورد محتوای پرونده بازداشت مرحوم امامی راد و افرادی که به اتهام جاسوسی بازداشت شده اند تنها می خواهم به یکی از مشکلات عمده این کشور یعنی  فقدان دادرسی عادلانه، نگاه سخت  امنیتی به  فعالان مدنی که می خواهند ایران را مستقل از ناکارآمدی حکومت بسازند،اشاره کنم و بگویم چرا اعتمادی به نهادهای قضایی در این پرونده ها نیست.

به خصوص وقتی که دادستان تهران اعلام  میکند این افراد توسط یک نهاد امنیتی بازداشت شده اند در حالی که مرجع تشخیص جاسوسی، وزارت اطلاعات است؛ به خصوص وقتی که اخیرا هر کسی در زندان جان می دهد می گویند خودکشی کرده، به خصوص زمانی که پرونده زهرا کاظمی شهروند ایرانی کانادایی و ضربه به جسم سخت !، زهرا بنی یعقوب قربانی گشت ارشاد، ستار بهشتی کارگر مظلوم،  قتل های زنجیره ای و دهها مورد دیگر همچنان باز است.