ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 04.12.2017, 22:44

هنوز نمی دانم به چه جرمی اینجا هستم


«محمد کاهکش» از مردادماه ۹۶ در بازداشت به سر می برد. این قهرمان پرورش اندام دوباره نامه ای از زندان نوشته است و در این نامه مجددا بر بی گناهی خود تاکید کرده است. آقای کاهکش صرفا به علت دریافت دعوتنامه از فدراسیون پرورش اندام اسراییل و اظهار علاقه برای حضور در این مسابقات بازداشت و زندانی شده است.

این ورزشکار متولد ۳۱ شهریور سال ۶۶ است و متولد و ساکن خوزستان. از قهرمانان پرورش اندام ایران است. او مربی رسمی فدراسیون پرورش اندام و بدنسازی ایران، مشاور ورزشی بیش از ده باشگاه ورزشی در استان خوزستان و مربی بدنسازی و مشاور ورزشی یکی از تیم های ملی نوجوانان ایران نیز بوده است.

متن نامه او را در زیر بخوانید.

«امروز سوم آبان ۱۳۹۶ بعد از حدود سه ماه هنوز نمیدانم به چه جرمی در اینجا هستم.

بعد از گذشت سه ماه هنوز نمیدانم اشتباهم چه بوده است. در کشور ما هروز تبلیغ میکنند که ورزش کنید و با ورزش زندگی کنید. نمیدانم من ورزشکار را به خاطر چه زندانی کرده اند به جرم ورزش کردن؟!

من را به جرم ۱۵ سال ‌ورزش کردن اسیر و زندانی کرده اند. مطمئنا روزی هم در قانون اساسی ورزش کردن جرم محسوب میشود و باید تاوان داد. به سال ها و روزهای گذشته نگاه میکنم سال های نه چندان دور که به خاطر پرچم کشورم پیشنهاد های ورزشی کشور های عربی را پس زدم چون به خوردمان داده اند باید باعث افتخار کشور خود بشوید نه کشور های بیگانه ولی کدام کشور بیگانه؟ مگر ورزش و مسابقات ورزشی کشور میشناسد؟

چرا در کشور ما همه چیز سیاسی شده است چرا در کشور ما برای شرکت در مسابقات ورزشی باید از یک ارگان امنیتی_سیاسی به نام وزارت اطلاعات اجازه گرفت؟ آیا در کشور های دیگر هم همین طور است؟ شاید بزرگترین افتخار در زندگانی این حقیر این باشد که در سن سی سالگی کنار شریف ترین و صادق ترین انسان هایی اسیر هستم که بدون دلیل و بدون گناه به آن ها تهمت سیاسی و وطن فروشی زده اند.

از نزار زکای لبنانی گرفته که به دعوت خود ما به ایران سفر کرده ولی الان در زندان اسیر ماست. داستان نزار زکای لبنانی چقدر شبیه خیانت کوفیان به امام حسین است. یک دیپلمات یک خلبان یک پزشک یک ملوان یک خیاط همه و همه بی گناه و الان یک ورزشکار بی گناه؛ همه و همه به جرمی که ثابت نشده. به جرمی که جرم نیست. به گناهی که گناه نیست. طبق قانونی که قانون نیست. در زندانی که زندان نیست. در دادگاهی که دادگاه نیست.

چقدر ساده بودم که فریب حرف های زیبا و شیرین وزارت اطلاعات را خوردم

فریب حرف هایی که بوی دوستی میدهد ولی جنس خیانت دارد. نمیدانم معنی دولت های متخاصم برای من ورزشکار و قهرمان ملی یعنی چه! نمیدانم کشور های متخاصم در کجای دنیا قرار دارند! آیا کشور هایی که ایران آن ها را متخاصم مینامد با ورزشکاران اینطور برخورد میکند؟!

اگر غیر از این است من با تمام وجود میگویم من تمام کشور های متخاصم را دوست دارم. دیگر توان ندارم در کشوری ورزش کنم که برای شرکت در مسابقات باید از وزارت اطلاعات اجازه گرفت. دیگر نمیخواهم در کشوری مربیگری کنم که باید مطیع وزارت اطلاعات بود. دیگر نمیخواهم در کشوری افتخار آفرینی کنم که همه دنیا را متخاصم مینامد و ورزش و سیاست را کاملا در هم آمیخته اند.

همه ما یک روز آزاد میشویم. من هم یک روز با خاطرات تلخ و شیرین اوین آزاد میشوم ولی ای کاش بعد از آزادی در کشوری به نام ایران که جایی برای ورزشکاران ندارد نمانم. ولی به کجا بروم. به کدام کشور برم. یک ورزشکار زندانی که جرمش مسابقه دادن است را کجا پذیرش میکنند. کدام کشور یک ورزشکار که مهر سیاسی به آن زده شده را قبول میکند.

اصلا نمیدانم. فقط از خدا میخواهم دستم را بگیرد. فقط منتظرم هرچه زودتر از این زندان خلاص شوم و از این کشور بروم حتی به قیمت از دست دادن افتخاراتم حتی به قیمت از دست دادن جانم. روزی از این کشور میرم و بالاترین و بهترین مدال ها را به ارمغان خواهم اورد آن هم برای کشوری که ورزشکارانشان آزادانه و بدون اجازه از هیچ ارگانی ارگانی بتوانند در مسابقات شرکت کنند. روزی الگوی تمام جوانان خواهم شد آن روز بسیار نزدیک است

به امید رهایی تمام زندانیان در بند اوین
محمدکاهکش بند ۷ زندان اوین