امیرمهدی ژوله
روزی روزگاری قرار بود با قرار نگرفتن روبروی اسرائیلیها موجودیتشان را به چالش بكشیم و صدای مظلومیت فلسطینیان را به گوش جهانیان برسانیم. تا اینجا همه چی خوب بود. ظالم معلوم، مظلوم معلوم، ما هم كه پهلوان عالمیم.
ماجرا از جایی شبیه سیرك خلیل عقاب شد كه اعلام كردند در صورت مشاهده امتناع یك ورزشكار از روبرو شدن با حریف، (به دلایل سیاسی) آن ورزشكار، آن فدراسیون و حتی كل كاروان ورزشی آن كشور با جریمه های سنگین مالی و محرومیت های طولانی مدت روبرو میشوند... خب تصمیم ما و تصمیمگیران و متولیان امور چه بود؟
هیچی. ما با حریفان اسرائیلی روبرو نمیشویم چون با آرمانهایمان در تضاد است ولی محروم و جریمه هم نمیشویم چون ظرفیت این میزان هزینه دادن در ورزشكاران، رسانه ها، مردم و افكار عمومی وجود ندارد. پس دروغ میگوییم. تقلب میكنیم و برای به زمین گرم خوردن ورزشكاران اسرائیلی دست رو به آسمان میبریم.
همه این سالها همین بوده. ورزشكاران ما به جای رفتن روی تشك و روی تاتامی، روی صفحه منچ و مارپله رفته اند. اسرائیلی كی، چطور و از كجا سر درمی آورد؟ این بار به بهانه كدام بیماری كدام مصدومیت كدام ناتوانی نامه ببریم و ولی بیاوریم كه فدراسیون جهانی باور كند و محروم نكند و جریمه ننویسد.
اینكه ما به جای یك مستحب سیاسی(روبرو نشدن با اسرائیل) یك منكر محرز و مسلم دینی و اخلاقی (دروغ گفتن) را برگزیدیم به كنار، به درك. یكنفر تا به حال پرسیده در این موش و گربه بازی جدید، مظلومیت فلسطینش كو؟ نامشروع بودن اسرائیلش كو؟ آرمانش كو؟ اخلاقش كو؟
وقتی ما از ترس جریمه و محرومیت اعلام نمیكنیم كه به دلیل نامشروع شناختن اسراییل با ورزشكاران آنها روبرو نمیشویم، اسرائیلی ها و فلسطینی ها و مردم و رسانه ها و افكار عمومی چه برداشتی و چه دریافتی از رفتار ما میكنند جز اینكه ورزشكاران ایرانی چرا آنقدر مصدوم میشوند؟! پس كو صدایی كه قرار بود با این كارها به گوش جهانیان برسانیم؟
شترسواری دولا دولا و ارمانگرایی و ازادی خواهی با دروغ و تقلب نمیشود.
یكبار برای همیشه تكلیف را روشن كنیم. یا با صدای بلند بگوییم مرده شور اسرائیل و ورزشكار اسرائیلی را ببرند و ما با انها روبرو نمیشویم و بهای آن هرچه باشد میپردازیم. یا اگر حال نمیكنیم و نمیخواهیم و نمیشود، این رفتار منافقانه را تمام كنیم و یك فكر بكری بكنیم برای گرفتن حال از اسرائیل و دادنش به فلسطینیان.
مثلا به جای اینكه داد بزنند باید ببازی و به جای انكه فتیله مان را زیر بغل روسها بدهیم كه برایمان بپیچانند و به جای بردن گواهی پزشك پیش ناظران فیلا و به جای خرد شدن قهرمان یك ملت و به جای خرد شدن یك ملت، بهتر نبود كریمی مان روس را میبرد و اسرائیل را میبرد و طلا را میگرفت و بعد در یك كنفرانس مطبوعاتی مدال طلایش را تقدیم به ملت مظلوم فلسطین میكرد؟؟؟ مثلا.
آن وقت یك كار تبلیغاتی بزرگ داشتیم و یك ملت شاد پیروز و یك ملت مظلوم خوشحال و یك پهلوان كریمی. حالا چی داریم. یك مدال طلا برای روسیه. یك مدال برنز برای اسرائیل. یك ملت فتیله پیچ شده و یك كریمی سرخورده كه آخرین سنگر سكوته اقبالی گوش میدهد و فیلم میگیرد و اینستا میگذارد.