ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Fri, 01.12.2017, 22:42

اینجا سرما سخت سوزان است


خانواده های آسیب دیده در گفت و گو با «شهروند» نیازهای خود را مطرح کردند

کوثر کریمی- خبرنگار داوطلب

مرد و زن مناطق زلزله‌زده کرمانشاه در غم از دست‌دادن عزیزان خود در ویرانه‌ها مویه می‌کنند. اینجا کرمانشاه است. دلهره نمی‌گذارد پا به خانه‌ای بگذارند که تا چند روز پیش امن‌ترین جای دنیا بود. می‌گویند ازگله قلب زلزله بوده اما تپشش بعد از گذشت چند روز هنوز در صدای مویه کودکان یتیم شنیده می‌شود. در اسلام‌آباد غربی که زلزله کمتر احساس شده مردم حتی اگر خانه‌های سالم داشته باشند از ماندن در خانه‌های خود می‌ترسند؛ همه بساط چادرهای مسافرتی و هلال‌احمر را پهن و از خانه‌های خود فاصله‌ای گرفته‌اند. شهرها و بخش‌های بعد هم دست‌کمی از اسلام‌آباد ندارند ولی با این تفاوت که هرچه به سمت سرپل ذهاب پیش برویم، عمق فاجعه بیشتر می‌شود.

ریزش کوه در دالاهو قبل از ورود به سرپل ذهاب توجه‌ام را جذب می‌کند؛ خط ریزش کوه درست روی کوه نقش بسته و خبر از حادثه‌ای تلخ و ناگوار می‌دهد. درست از همان ورودی شهر سرپل ذهاب چادرهای بسیاری برپا شده و مردم مثل جنگ‌زده‌ها آشفته هستند یا در خود فرورفته‌اند.

زنان، مردان و کودکان از ناحیه دست، پا، سر یا چند ناحیه همزمان آسیب دیده‌اند و با پانسمان‌های مختلف بدن در شهر از چادرها به بیمارستان و بالعکس تردد دارند؛ ادارات مختلف و حتی فرمانداری از زلزله آسیب دیده و دیگر شهرداری آن‌طور که باید فعال نیست تا شهر را از خیل زباله‌های عظیم پاک کند.

فریاد دردمند کودکان یتیم شده که با جیغ و داد، پدر و مادرهای خود را صدا می‌زنند، گوش‌خراش است و دل هر انسانی را به درد می‌آورد؛ حتی بوسه افراد مختلف و مرحمت آنها برای این کودکان التیام‌بخش نیست.

سارا، علی، محمد، اهورا و نازنین‌های سرزمین کُرد بابا می‌خواهند و فریاد باباخواهی آنها گوش آسمان را کر کرده و دل استان کرمانشاه را به لرزه درآورده است. مدارس هم تخریب شده و دانش‌آموزان سرپل، ثلاث باباجانی و گیلانغرب نمی‌دانستند روز زلزله آخرین روزی بوده که مدرسه را به چشم می‌بینند.

اینجا زنان و مردان با هم مویه می‌کنند؛ صورت خراشیدن تنها برای زنان نیست و مردان هم صورت‌ها خراشیده و پیراهن‌ها دریده‌اند از نبود عزیزان‌شان؛ مرد و زن مناطق زلزله‌زده کرمانشاه در غم از دست دادن عزیزان خود در ویرانه‌ها مویه می‌کنند تا شاید کمی دل‌شان آرام بگیرد.

سرپل ذهاب
مردی میانسال که غم در تمام چهره‌اش پیداست، خیلی آشفته به شهر ویران‌شده نگاه می‌کند؛ فرخ فرهادی ٥٠ ساله ساکن منطقه فولادی سرپل ذهاب (منطقه‌ای که میزان ویرانی آن دست‌کمی از مسکن مهر ندارد) است.

خانه‌های‌شان ویران شده ولی چادرهای هلال‌احمر را درست روبه‌روی مخروبه‌های خود بنا کرده‌اند و هر لحظه با حسرت به یک عمر زندگی که تنها در لحظه‌ای بر باد فنا رفت، نگاه می‌کنند.

گوشه چادر اسکان هلال‌احمر را کنار می‌زند، برای گرفتن بسته نان و کنسرو به سمت کامیون کمک‌های مردمی می‌رود. آذوقه‌اش را گرفته و خیلی علاقه‌مند به مصاحبه نیست ولی با اصرار کمی صحبت می‌کند. او با گلایه می‌گوید: چرا باید مصاحبه کنم، یعنی خودتان نمی‌دانید که زلزله تمام زندگی ما را ویران کرده؟ تمام خانه‌ام ویران شده، موتورسیکلتم زیر آوار مانده و با خانواده‌ام آواره شده‌ایم.

فرهادی که با دختر و پسر جوانش در کنار همسرش حضور دارد، ادامه می‌دهد: امدادرسانی‌ها زیاد است و کمک‌های مردمی بسیاری به شهر می‌آید ولی متاسفانه به دست ما نمی‌رسد. هوای کرمانشاه سرد و سوزناک است؛ مردم از سرما می‌لرزند و باید چاره‌ای برای آنها اندیشیده شود. پیش‌بینی بارش باران برای این هفته نه‌تنها مردم زلزله‌زده را نگران کرده، بلکه دل هر انسانی را به لرزه آورده که این مردم بی‌گناه با بارش رحمت الهی که شاید برای آنها خوشایند نباشد، چطور اسکان کنند.

می‌طلبد که ستاد بحران استان کرمانشاه هرچه سریع‌تر نسبت به تهیه کانکس‌ها و با مدیریتی بهتر برای توزیع آن اقدام کند، چون بسیاری از مردم از نبود چادر برای اسکان گلایه داشتند.

وحید خسروی جوانی که با پناه‌گیری درست از این حادثه نجات پیدا کرده، می‌گوید: لرزه‌های اولیه زلزله وقتی شروع شد به همراه دیگر اعضای خانواده‌ام داخل خانه پناه گرفته و بعد هم بیرون آمدیم. او با اندوه ادامه می‌دهد: تمام زندگی ما در یک لحظه با خاک یکسان شد و آواره خیابان شدیم. خسروی می‌گوید: امدادرسانی‌ها خیلی خوب بوده ولی لوازم گرمایشی نداریم و اقدامات لازم در این زمینه انجام نشده است.

زندگی روی یک تخته فرش اهدایی
کمی آن طرف‌تر یک فرش پهن شده و زنی با دختر خردسالش نشسته‌اند؛ درحال بحث با تصویربرداران است که از چه و چرا فیلم می‌گیرند، مگر بدبختی مردم هم فیلم گرفتن دارد.

شرایط برای راضی کردنش به مصاحبه سخت می‌شود، صورتش را پوشانده و زیرلب گلایه می‌کند؛ سرش پایین آمده و برای لحظاتی هم گریه می‌کند. بلدی که شهر را نشان می‌دهد با او آشناست و بعد از احوالپرسی رضایتش را برای مصاحبه جلب می‌کند.

خودش را مینای ٤٥ساله معرفی می‌کند و می‌گوید: به خدا با مرگ دست‌وپنجه نرم کردیم، یک عمر مشقت و زحمات‌مان در یک لحظه نابوده شده است.
او با گلایه از بی‌پناهی مردم شهرش ادامه می‌دهد: دولت اصلا کمکی به ما نکرده و حتی چادری برای سرپناه در این شب‌های سرد نداریم ولی مردم سنگ‌تمام گذاشته‌اند؛ پتو، بیسکوییت، خرما، نان و پنیر به دست ما رسانده‌اند.

این شهروند زلزله‌زده در پایان می‌گوید: باران هم قرار است ببارد و نمی‌دانم باید چه کاری انجام دهم و بدون سرپناه به کجا پناه ببرم.

ستاد حوادث کجاست؟
بین چادرها صدای گریه به گوش می‌رسد، خانواده‌ای غمگین که هیچ‌کدام تمایلی به انجام مصاحبه نداشتند و تنها بهارک جلو آمد و گفت: خیلی اوضاع خوبی نداریم، داغدار، بی‌سرپناه و آواره شده‌ایم و وقت خوبی برای مصاحبه نیست.

٣٧سالش است و فردای زلزله وقتی از تهران برگشت با شهری ویران و خانه‌ای مخروبه مواجه شد و اصلا فکرش را نمی‌کرد دیگر برادرزاده‌هایش نمی‌آیند تا بگویند: عمه برای ما چه آورده‌ای.

سرم رفت حداقل مالم نره
با ناراحتی می‌گوید: زلزله دو برادرزاده و زن برادرم را از من گرفت؛ هلال و  نیروهای مردمی و ارتش خیلی خوب کنارمان بودند و حضور آنها عالی بود.
بهارک ادامه می‌دهد: ستاد حوادث هنوز در منطقه مستقر نشده و این‌طور درست نیست؛ متاسفانه امداد برای تخلیه منازل و حضور کارشناسان بیمه در منطقه نیز انجام نشده است.

او با بیان این ضرب‌المثل که «صدم رفت حداقل مالم نرود»، می‌گوید: ستاد حوادث باید در منطقه مستقر شود و میزان خسارات را برآورد و برای ورود به منزل اجازه صادر کند؛ همه اموال و مدارک‌های ما زیر آوار زلزله مانده، ‌ای کاش اقدامات لازم انجام می‌شد تا حداقل مدارک خود را بیرون بیاوریم.

موج امید در قصر شیرین
وضعیت در قصر شیرین به وخامت سرپل ذهاب نیست؛ شهر ظاهر خود را حفظ کرده و شاید این نشان از آرامش قبل از طوفان دارد، یعنی بناها شاید در ظاهر خوب باشند ولی زیرسازی آنها سست و معیوب شده است.

مردم قصر شیرین هم داغدار تعدادی از همشهریان خود هستند؛ خانه‌های‌شان ترک برداشته و از حضور در آنها واهمه دارند ولی امید به زندگی در میان آنها موج می‌زند و بیشتر نگران مردم سرپل ذهاب هستند.

آنها خرابی بیش از حد سرپل را با چشمان خود دیده‌اند و در صحبت‌ها می‌گویند که به داد مردم سرپل ذهاب برسید که زندگی‌های‌شان ویران شده است. زنی مشغول برپا کردن کپر یا همان مضیف با استفاده از شاخه درخت نخل خرماست؛ خودش را فریبا ٤٨ساله دارای سه فرزند دختر و دو پسر و البته ساکن خیابان امیدوار شهر قصر شیرین معرفی می‌کند.

او از شب زلزله می‌گوید: شب زلزله خانه بودیم ولی توانستیم خیلی زود فرار کنیم؛ دیوارهای خانه‌ام ترک خورده و از سقف چوبی آن ترس دارم که مبادا روی سر فرزندانم خراب شود.

ترس از بازگشت به خانه
فریبا در مورد ساخت کپر می‌گوید: دارم کپری با نخل خرما می‌بندم.

فرزند دختر فریبا که نوجوان است، می‌گوید: خانه ترک‌خورده و اصلا به آن خانه برنمی‌گردم؛ خدا را بابت بخشیدن دوباره زندگی شکر می‌کنم.

او ادامه می‌دهد: خانه‌های ما ترک خورده و حدود ١٠ نفر در این شهر جان خود را از دست دادند ولی سرپل ذهابی‌ها خیلی وضع بدتری دارند و‌ ای کاش کسی به داد آنها برسد. خیلی نگران مردم این شهر هستم، چون جان و مال خود را به بدترین شکل ممکن از دست دادند.

ترس از تخریب خانه ترک خورده
مردم روستاهای مختلف سرپل ذهاب هم خسارت دیده‌اند ولی باز هم شدت و ضعف خسارت در میان روستاها نمایانگر اختلاف در میزان خرابی‌هاست؛ برخی روستاها صددرصد تخریب شده‌اند و این میزان تا ٢٠‌درصد هم در برخی روستاها کاهش پیدا می‌کند.

پرویز عینی یکی از جوانان متولد ٦٥ اهل روستای سید حاتم قصر شیرین است؛ مشغول جابه‌جایی گوسفندان از صحرا به طویله هست و بعد هم به جمع خانواده‌اش در چادرهای برپا شده در روستا ملحق می‌شود.

او در مورد شب زلزله می‌گوید: داخل خانه نشسته بودیم که با لرزش زلزله همه سریع فرار کردیم؛ خانه ما ترک خورده و برای همین در چادر می‌مانیم، چون از تخریب آن ترس داریم.

این جوان اهل روستای سید حاتم ادامه می‌دهد: امکانات ارسالی برای ما خوب بوده؛ هلال‌احمر چادر داده و سپاه هم برای‌مان آب و آذوقه آورده است. تنها خواسته ما برای آینده کمک به بازسازی منازل است که امیدواریم دولت در این زمینه به ما کمک کند.

به داد مردم سرپل ذهاب برسید
زنی پیر با موهای گیس‌باف و لباس کردی به میان مصاحبه آمده و می‌گوید: هیچ مشکل خاصی در این روستا نداریم فقط از مسئولان می‌خواهیم که ترمیم خانه‌ها را برای ما انجام دهند. او با گریه می‌گوید: به مسئولان بگویید که به داد مردم سرپل ذهاب برسید که خانه‌های‌شان ویران شده است و حتی مکانی برای خواب ندارند.

شاه زنان اعظمی در پایان با ناراحتی می‌گوید: سرپل ذهابی‌ها خیلی آسیب دیده‌اند و دل هر انسان دردمندی برای آنها می‌سوزد؛ ‌ای کاش هرچه سریع‌تر مشکل اسکان آنها حل شود، چون سرمای کرمانشاه خیلی سوزناک است.

روستاهای سرپل ذهاب
کودکی چهارساله کنار برادرش ساکت بود، لام تا کام حرف نمی‌زد، لباس‌های زرد و نارنجی با صورت رنگ پریده‌اش خودنمایی می‌کرد. سنگینی چشمان سبزش آوار می‌شد روی دلت، آواری سنگین‌تر از آواری که روبه‌رویش ایستاده؛ آواری که پدر و مادرش را از او گرفت....
روستای جابری دشت ذهاب نیز از زلزله آسیب بسیاری دیده و برخی از اهالی آن مصدوم شده‌اند.

زندگی در چادر سپاه
مردی میانسال ٤٦ ساله که خودش را حاتم الیاسی معرفی می‌کند با ناراحتی می‌گوید: زلزله خانه‌ام را خراب کرده است؛ همسرم در بیمارستان کرمانشاه بستری شده و دو دختر ١٥ و دو ساله‌ام را نیز برای عیادت از مادر خود راهی شهر کرده‌ام.

او ادامه می‌دهد: سپاه جوانرود برای ما چادر آورده ولی هنوز هم تعداد چادرهای اهدایی کم است، چون ما ١٠خانوار همراه با هم در یک چادر زندگی می‌کنیم.
الیاسی می‌گوید: در این روستا حدود ٥٠خانوار زندگی می‌کردند ولی خانه همه آنها خراب شده است؛ غذا برای ما زیاد می‌آید ولی بخاری برای گرم‌کردن خود نداریم.

روستای کلاره ژاله نیز ازجمله روستاهای خسارت‌دیده‌ای است که تنها ١٧خانوار در آن زندگی می‌کردند؛ خانه و خودرو‌های اهالی با زلزله نابود شده و مردم در چادر حضور دارند.

روستا چهره قشنگی ندارد و مردم در چادرها حضور دارند؛ تعدادی هم برای کمک به این مردم آمده و با برپایی غرفه‌ای مشغول پخت وعده غذایی گرم برای اهالی بودند.

فوت ٢٣ نفر/ حال مصدومان  در تهران وخیم است
روستای بعدی قادری سراب ذهاب بود که بیشتر به یک بیابان پر از نخاله ساختمانی شباهت داشت؛ دیگر روستایی باقی نمانده و به ‌گفته برخی اهالی ٢٣ نفر از ٨٤ خانوار جان خود را در زلزله از دست دادند.

فاطمه  ٢٧ ساله از این روستا می‌گوید: ٢٣نفر از حدود ٨٤ خانوار ما در زلزله جان خود را از دست دادند و متاسفانه حال مصدومان در تهران نیز خراب و وخیم است.

او در مورد رسیدگی به اهالی روستا می‌گوید: ٨٠‌درصد نیروهای مردمی در روستا حاضر و کمک‌های آنها برای ما ارسال شده است؛ چادر آورده‌اند ولی تعدادشان کم است مثلا ما سه خانواری در یک چادر ساکن شدیم.

فاطمه با گلایه و ناراحتی می‌گوید: هوا سرد است و تقاضا داریم برای گرم شدن چادرها حداقل چراغ نفتی به ما بدهند؛ البته چند روز دیگر هم بارش باران در راه است و نمی‌دانیم با این چادرها باید چه کار کنیم.

نیازمند حمام و پیک‌نیک
یکی دیگر از دختران جوان نیز با ناراحتی می‌گوید: خشکبار برای ما رسیده ولی ‌ای‌ کاش پیک‌نیک هم می‌دادند تا بتوانیم غذای گرم هم درست کنیم؛ نیاز به حمام هم داریم و اگر حمام سیار راه‌اندازی شود خیلی بهتر است.

روستای بعدی هم امام عباس علیا با حدود ٤٠ خانوار آسیب‌دیده است؛ این روستا هم کاملا تخریب شده و چیزی از خانه‌ها باقی نمانده است. مردم آن‌قدر درد دیده و زخم خورده هستند که هیچ‌کدام توانی برای مصاحبه ندارند.

نیازمند کانکس هستیم
به روستای کوئیک مجید هم که می‌رسیم عمق فاجعه بسیار است؛ خانه‌های بسیاری تخریب و مردم در چادر ساکن شدند. محمد دارابی مردی ٥٠ساله با سه فرزند پسر و یک دختر اهل این روستا می‌گوید: صد‌درصد خانه‌های مجموعه روستاهای کوئیک با ٨٠ خانوار خراب شده است. او ادامه می‌دهد: هم مردم و هم دولت برای کمک آمده‌اند و شاید این‌قدر سرمان گرم خانه‌های ویران شده است که نتوانیم آنها را از هم تفکیک کنیم.

دارابی پیشنهاد می‌دهد: نیاز ما از نظر غذایی کامل تأمین شده و هیچ جایی برای نگهداری اغذیه‌های ارسالی نداریم؛ تنها دغدغه ما سرما و بارش باران پیش‌بینی‌شده از سوی هواشناسی است. او می‌گوید: مردم نیاز به سرپناه دارند و اگر کانکس نباشد زندگی و اسکان آنها در چادر هیچ سودی ندارد. اهالی روستای بنی آوان و دیگر روستاهای شهرستان سرپل ذهاب تا ازگله نیز از کمبود چادر، پتو و وسایل گرمایشی گلایه بسیار داشتند.

ترک‌های زمین در ازگله
شهر ازگله نیز آسیب‌هایی دیده و زمین هم ترک برداشته است؛ خانه‌های بسیاری خراب شده و ادارات هم دست‌کمی از آنها ندارد. به گزارش «شهروند»، در این فصل زمستان مردم سرپناهی برای گذران اوقات خود ندارند؛ امید است که مسئولان نسبت به تهیه کانکس یا بازسازی و نوسازی هرچه سریع‌تر خانه‌های آوار شده اقدام کند. اقلام خوراکی به اندازه کافی برای مناطق زلزله‌زده ارسال شده ولی آنها محلی برای نگهداری یا وسیله‌ای برای پخت وعده گرم غذایی ندارند؛ بیشترین نیاز این مردم زلزله‌زده کانکس، وسایل گرمایشی و حتی گاز و پیک‌نیک‌های سیار است.

پیشنهاد می‌شود که مردم کامیون‌های حامل کمک‌های مردمی را در اقدامی زیبا به مصالح ساختمانی تبدیل کنند یا کمک‌های نقدی را به دست اهالی مناطق زلزله‌زده برسانند که بتوانند در ایامی نزدیک دارای خانه‌های بازسازی و نوسازی‌شده شوند.