محسن ماندگاری
روزنامهنگار
در همه سالهای فعالیت در حرفه روزنامهنگاری همیشه از طرف همکاران اصولگرایم با این انتقاد مواجه بودهام که چرا به اخبار رسانههای خارجی بیش از رسانههای داخلی اعتماد دارم؟ چرا فکر میکنم رویترز و فرانسپرس و آسوشیتدپرس دروغ نمیگویند اما ممکن است کیهان، فارس، ایسنا یا صداوسیما اخبار نادرست به مردم بدهند؟ چرا مثلا اخبار (و نه تحلیل) روزنامه اسرائیلی هاآرتص یا شبکه جهانی بیبیسی برای من معتبرتر است تا اخبار رسانههای داخلی.
من آدم بدبینی نیستم اما واقعیت این است که بسیاری از اوقات ناچارم اخبار تلویزیون و یا برخی رسانههای داخلی را گوگل کنم تا بفهمم آنچه گفتهاند درست است یا خیر. متاسفانه کم نبوده اخباری که با واقعیت فرسنگها فاصله داشته و بعضا اکنون این اطلاعات نادرست یا تحریف شده به یک باور عمومی در کشور هم تبدیل شده است.
برگردم به همان سوال؛ چرا رسانههای معتبر بین المللی دروغ نمیگویند؟ به چند دلیل ساده:
۱. اغلب رسانههای بزرگ جهانی غیردولتی و درآمدزا هستند؛ یک بنگاه اقتصادی سودده. درآمد همه این رسانهها از فروش محصول است. خبرگزاری آسوشیتدپرس نمیتواند دروغ بگوید چون درآمدش از فروش محصول به ۱۷۰۰ روزنامه و بیش از ۵۰۰۰ شبکه رادیویی و تلویزیونی در جهان از جمله ایران است و اگر قرار باشد اخبار نادرست به مخاطب بدهد، دیگر کسی برای حق اشتراک خروجی آن پول نمیدهد!
خبرگزاری رویترز نمیتواند در لابلای اخبارش به مخاطب دروغ تحویل دهد چون کمترین بیاعتمادی به رویترز، از درآمد سالانه ۱۱ میلیارد دلاری هولدینگ تامسون رویترز میکاهد و چند خبر اشتباه میتواند یک بنگاه سودآور اقتصادی را به خاک سیاه بنشاند.
۲. رسانههای معتبر جهانی در رقابتی فشرده به دنبال جذب مخاطبند و هر خبر اشتباه از اعتماد مخاطبان به آنها خواهد کاست و تیراژ و مخاطب آنها را کم خواهد کرد. کاهش مخاطب یعنی ورشکستی. آنجا عرصه رقابت است و قرار نیست به آنها یارانه دولتی بدهند تا فلان روزنامه هرچه خواست دروغ بگوید و تیراژش به یک دهم کاهش یابد اما همچنان با یارانه و دوپینگ دولتی به حیات خود ادامه دهد.
۳. رسانههای معتبر خارجی نوک دماغشان را نمیبینند. سن هر کدام از آنها به اندازه تاریخ مطبوعات ماست؛ فرانس پرس ۱۶۴ ساله است، رویترز ۱۶۶، آسوشیتدپرس ۱۷۱سال. همین روزنامه اسرائیلی هاآرتص ۹۹سال قدمت دارد. آنها حتی اگر بخواهند دروغ هم بگویند دروغهایی میگویند که دهها سال طول بکشد نادرستی آن آشکار شود، آن هم وقتی که دیگر کسی یادش نیست قضیه چه بوده! اما اینجا رسانههای ما، مختصر اعتبار خود را هم شب انتخابات با دروغهای شاخدار صرف پیروزی فلان نامزد کرده و حتی افتخار میکنند فدایی پیروزی فلان جریان در انتخابات شده اند!
بیست سال تجربه روزنامه نگاری به من آموخته تا رسانههای ما از بودجه دولتی استفاده میکنند و کاهش تیراژ و افت مخاطب و بیننده نقشی در بودن یا نبودن فلان مدیر رسانهای ندارد، امکان انتشار آگاهانه خبرهای نادرست هم وجود دارد. ضربه به اعتماد مخاطب را مدیری میفهمد که رسانهاش را با هزینه خودش یا سهامدارانش که لحظهای در برکناریاش درنگ نمیکنند اداره کند.
پی نوشت:
۱. همه آنچه نوشتم در زمینه خبر بود. ساحت خبر را از ساحت تحلیل در رسانهها باید از هم جدا کرد. لازم به توضیح نیست که من با اغلب تحلیلها و تفسیرهای رسانههای خارجی هم عقیده نیستم اما به خبرهایشان تا اندازه زیادی اعتماد میکنم.
۲. گفتهاند جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت! رسانههای معتبر دروغ نمیگویند اما ممکن است هر راستی را هم نگویند!