ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 06.11.2017, 11:00

چرا دختران نوجوان «خون‌بازی» می‌کنند؟


روزنامه اعتماد

دختر شادیه. پر از انرژی. وقتی می‌بینیش هیچ‌وقت فکر نمی‌کنی ممکنه دستاش پر از خط و خطوطی باشه که خودشم سعی داره پنهانشون کنه. جوونه و حتی شاید جویای نام. با این همه اختلاف سنی وقت‌گذروندن باهاش پر از لحظه‌های خوبه. بیشتر از سنش می‌فهمه و وقتی باهاش معاشرت می‌کنی اصلا این حس رو بهت منتقل نمی‌کنه که دخترک کوچولوی ما فقط ۱۴‌سالشه.

اما اگه عکساش تو شبکه‌های اجتماعی رو نگاه کنی فکر نمی‌کنی انقدر بچه شاد و پرانرژی‌ایه. عکسا سیاه سفیدن، خنده‌ها پشت یه نقاب غمگین قایم شدن. دو تا آدم متفاوت. بچه‌ای که همون‌قدر که می‌تونه فهمیده و بالغ رفتار کنه، همونقدرم رفتارهایی ازش می‌بینی که هیچ‌وقت نمی‌تونی هضمش کنی. نخستین بار دوازده سالش بود که مامانش فهمید دختر کلاس هفتمی‌اش با تیغ دستانش را خط خطی کرده است.

مادرش در این باره گفت: «نخستین بار دوازه سالش بود که متوجه شدم. تازه مدرسه‌اش را عوض کرده بودم. مدرسه خیلی گرانی هم بود. بیستم مهرماه بود. خودم نفهمیدم. ناراحت بود و گریه می‌کرد. خودش برایم تعریف کرد. اول فکر کردم می‌خواسته خودش را بکشد. بعد فهمیدم خیلی عمومی است. برایم گفت که خیلی از دوستانش این کار را می‌کنند.»

این مادر ادامه داد: «شبی که فهمیدم تا صبح خوابم نبرد. نمی‌توانستم از خودم جدایش کنم. با خودم به مدرسه بردمش اما به مسوولان مدرسه چیزی نگفتم. می‌ترسیدم موضوع را با مدرسه در میان بگذرم. ترسیدم طردش کنند. آن زمان مدیر مدرسه دخترم زن وزیر آموزش و پرورش وقت بود.»

او گفت: «این اتفاق یکی از بدترین اتفاق‌های زندگی‌ام بود. با چند نفر از دوستانم که دکتر بودند صحبت کردم. گفتند می‌خواهد خودش را به همسن و سالانش ثابت کند. قرار شد برویم پیش مشاور اما وقتی فهمید خیلی عصبانی شد و قبول نکرد. خودم در اینترنت درباره‌اش تحقیق کردم و اطلاعات زیادی به دست آوردم. در اینترنت نوشته بود ممکن است مازوخیسم باشد و اگر تکرار شود خیلی بد است. بعدها با یک روانپزشک هم صحبت کردم. گفت که آنقدر این علایم بین نوجوان‌ها زیاد شده است که دیگر علامت مازوخیستی به حساب نمی‌آید.»

این مادر ادامه داد: «تا یک سال بعد دیگر ندیدم این کار را کند. دو بار دیگر اما بعد از آن باز هم این کار را انجام داد. خودش هم می‌گوید همین دوبار بوده فقط اما من مطمئن نیستم. دفعه آخر مهرماه همین امسال بود که از کاری که کرده بود عکس هم گرفته بود. من عکسش را پیدا کردم که فهمیدم دوباره این کار را انجام داده است.»

به گفته او، دخترش به کارش افتخار نمی‌کند. حداقل جلوی بزرگ‌ترها که افتخار نمی‌کند. شاید بین همسن و سالانش به انجام این کار افتخار کند.

او گفت: «یک بار که درباره‌اش صحبت کردیم، پرسیدم چرا اینکار را می‌کنی؟ گفت خوشم میاد از آدم‌هایی که این کار را می‌کنند. از او پرسیدم تو که آنقدر به زیبایی‌ات اهمیت می‌دهی چرا این کار را انجام دادی؟ گفت به نظر من خوشگل است ولی جدیدا دیگر روی دست‌هایش تیغ نمی‌اندازد. پاهایش را تیغ می‌زند.»

راست می‌گوید. به زیبایی‌اش اهمیت می‌دهد. یک بار که دیدمش حواسش نبود و آستینش را بالا داد. خط‌های دستش معلوم شدند. ناخودآگاه چشمش به دست‌هایش افتاد. متوجه نگاهم شد. سریع آستینش را پایین کشید. خاطرم نیست بحث چه بود که گفت دستای من زشته. دستای تو قشنگه. صاف و سفید. گفتم دستای تو هم قشنگن که. آستین بلوزش را با انگشتاش نگه داشت و دیگه چیزی نگفت.

خون‌بازی نماد شخصیت نمایشی دانش‌آموزان است
بهاره مهرجویی، روانشناس که مدتی روی تیغ‌زنی دانش‌آموزان تهرانی کار می‌کرد، درباره چرایی انجام این کار بین دانش‌آموزان گفت: «انجام چنین کاری از سمت بچه‌ها چند بعد دارد. آن چیزی که اهمیت دارد این است که این کار یکی از راه‌های تخلیه اضطراب است یعنی این بچه‌ها به هردلیلی هر مشکلی که در خانواده داشته باشند، یکی از روش‌های تخلیه اضطراب‌شان این است که از طریق تیغ زدن بدن‌شان، اضطراب‌شان کاهش پیدا می‌کند. این موضوع یک پروژه تحقیقاتی برای من بود.»

مهرجویی ادامه داد: «چیزی که درمورد خیلی از این بچه‌ها مهم است، این است که معمولا درگیری‌های خانواده‌ این بچه‌ها در سنینی که اصطلاحا من‌شان یا «خودانگاره‌شان» شکل می‌گیرد، آنقدر بالا است که معمولا با‌شخصیتی «خودویرانگر» بار می‌آیند. چیزی که این بچه‌ها از خانواده می‌خواهند، معمولا به آنها داده نمی‌شود. اینکه من خوب هستم، من دوست‌داشتنی و به‌درد‌بخور هستم. این حالت در سنین اولیه کودکی بین دو تا چهار سال شکل می‌گیرد. آنها حس می‌کنند که به‌درد‌بخور نیستند. چرا که حتی اگر پدر و مادر با همدیگر هم دعوا داشته باشند و دعوا ربطی به آنها نداشته باشد، بچه‌ها معمولا خودشان را مقصر می‌دانند.»

این روانشناس در ادامه توضیح داد: «از آنجایی که این بچه‌ها ساختمان تجزیه و تحلیل ندارند و نمی‌توانند ماجراها را تجزیه و تحلیل کنند، بنابراین هرچیز ناخوشایندی که در خانواده اتفاق بیفتد، به خودشان مربوط می‌بینند و فکر می‌کنند مقصرش آنها هستند. در نتیجه این خودانگاره به شکل نادرستی شکل می‌گیرد. وقتی این افراد بزرگ‌تر می‌شوند، این تخریب‌ها به سمت بهبود نمی‌رود و شدیدتر می‌شود. در خانواده‌ای که این کار را با بچه می‌کند (که متاسفانه اغلب خانواده‌های ایرانی چنین شرایطی دارند)، بچه‌ها زمانی که به سنی می‌رسند که می‌توانند از خودشان استقلال بروز بدهند و کاری را انجام دهند که نشان‌دهنده استقلال آنها از خانواده باشد، دست به انجام چنین کارهایی می‌زنند.»

مهرجویی با اشاره به دلیل دیگر انجام این کار، ادامه داد: «دلیل دیگری که برای این کار وجود دارد، همسان‌سازی خودشان و پذیرش بین گروه همسالان است. به این معنی که با انجام این کار می‌خواهند مورد توجه قرار بگیرند. طبیعتا نقش خانواده در اینجا پررنگ است. بچه‌های خانواده‌هایی که نمی‌توانند فرزندشان را جذب خودشان یا جذب گروه‌های همسالی که معاشرت با آنها برای بچه خوب است، کنند به این سمت و سو می‌روند. به همین دلیل هم بچه‌های خیلی خوب و خیلی مظلوم هم وارد چنین مناقشه‌هایی می‌شوند و به سمتی می‌روند که برای اینکه مورد پذیرش قرار بگیرند، به خودشان آسیب می‌زنند. این بچه‌ها می‌خواهند مورد پذیرش کسانی باشند که حتی ممکن است به لحاظ فکری خیلی با آنها همسو نباشند.»

به گفته او، حتی خیلی از بچه‌هایی که درگیر این ماجرا بوده‌اند، بچه‌های ترسویی هستند. بچه‌هایی که خودشان جرأت انجام این کار را ندارند و دوستان‌شان دست‌های‌شان را برای‌شان تیغ می‌زنند. این بچه‌ها از انجام این کار می‌ترسند اما از آنجایی که به خودشان اعتماد و باور ندارند، که همین حس هم در خانواده برای آنها ایجاد شده است، جذب گروه‌های همسال این مدلی می‌شوند.

این روانشناس با اشاره به یکی دیگر از دلایل انجام این کار گفت: «تعداد زیادی از این بچه‌ها هم «شخصیت نمایشی» دارند که این هم نوعی اختلال است. ریشه‌های شخصیت نمایشی را می‌توان از همین سن در این بچه‌ها تشخیص داد. یعنی این بچه‌ها صرفا برای جلب‌توجه دست به انجام این کار می‌زنند. برای این بچه‌ها هر کاری که باعث جلب‌توجه بیشتری شود، خوشایند‌تر است. همین بحث خودکشی‌ دو دختر اصفهانی که این روزها ویدیوی‌شان در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود هم می‌تواند در این دسته قرار بگیرد که این بچه‌ها شخصیت نمایشی دارند و می‌خواهند شوآف کنند. عمده‌ترین دلایل انجام این کار اینها هستند.»

او با اشاره به علل ازدیاد این کار بین دانش‌آموزان دختر، ادامه داد: «انجام این کار از قدیم بین پسرها رایج بوده است. در دهه شصت یا حتی دهه پنجاه این کار را پسرها انجام می‌دادند. نشان دادن اینکه من چاقو خوردم و مرد شده‌ام، من کتک‌کاری کرده‌ام و مرد شده‌ام. یا حتی الکی ادا در می‌آوردند که خونین و مالین شده‌اند و برای اعضای خانواده یا افرادی خارج از خانواده ادای کتک‌خور بودن یا کتک‌زن بودن، در می‌آوردند. ولی اینکه بین دخترها این اتفاق افتاده است، پدیده جدیدی است.»

مهرجویی گفت: «من آماری ندارم و جامعه آماری من قابل بسط و استناد نیست. اما با توجه به دیده‌ها و شنیده‌هایم و نقل قول‌های افراد، به نظر می‌رسد که پسرها وارد مرحله دیگری شده‌اند و دختران تازه وارد این مرحله شده‌اند. و از آنجایی که سختگیری‌های جامعه ما برای دختران‌مان بیشتر است، محرومیت دختران در آن بیشتر است و حقارت بیشتری از جامعه به دختران وارد می‌شود، به نظر می‌رسد که رواج این موضوع بین دختران بسیار بیشتر است. من روی پسرها تحقیق نکرده‌ام اما بر اساس چیزی که در مدرسه‌های دخترانه دیدم و خودشان تعریف کردند، تعداد دخترانی که دست به این کار می‌زنند بیشتر است. خود دختران می‌گفتند که برادرشان، پسرعموی‌شان و خیلی از پسرهایی که می‌شناسند، این کار را انجام نمی‌دهند. انگار که پسرها وارد مرحله دیگری از آسیب‌رسانی به خودشان شده‌اند و دختران از یک ابعادی هنوز به آنها نرسیده‌اند و تازه دارند این قدم را تجربه می‌کنند.»