تجارت فردا
میگویند انوشیروان نامدار با جمعی از افسران و سربازانش به قصد شکار از قصر خارج شد. در طول راه، پیرمردی خمیده اما پرتلاش نظرش را جلب کرد. ایستاد و نظاره کرد. پیرمرد زمین را میکند و نهال میکاشت. پرسید پیرمرد چه میکنی؟ گفت: نهال گردو میکارم. شاه گفت: تو پایت لب گور است. ۱۰ سال زمان میخواهد تا گردو به بار بنشیند، معلوم نیست دو روز دیگر زنده باشی، پس چرا گردو میکاری؟ پیرمرد گفت:
دگران کاشتند و ما خوردیم / ما بکاریم و دیگران بخورند
این حکایت کوتاه و پندآموز را ملک الشعرای بهار به زیبایی به نظم درآورده و شاه بیت آن همان است که امروز در محاوره های خود از آن استفاده اما به آن عمل نمیکنیم.
دگران کاشتند ما خوردیم، ما اما برای فرزندانمان چیزی نخواهیم کاشت.
نسلی هستیم که حق فرزندان خود را میخوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم و این رفاه را مدیون مصرف بیرویه و اتلاف منابع طبیعی و مالی کشور هستیم.
«داشتن رفاه به بهای هدررفت منابع طبیعی و مالی»، پارادایمی است که مسعود نیلی این روزها از آثار مخرب آن به وفور هشدار میدهد و میگوید بدون تغییر این پارادایم اقتصاد سیاسی، نمیتوان از ابرچالشهای کشور گذر کرد.
بحران بانکی، بحران بیکاری، مسائل حاد زیستمحیطی، بحران آب، مصائب صندوقهای بازنشستگی و کسری بودجه دولت شش مشکلی هستند که در هفتههای اخیر از سوی دکتر نیلی به عنوان مدام ابرچالش کشور مطرح میشوند.
ابرچالش هایی که به اعتقاد او ریشه در پارادایم اقتصاد سیاسی رفاه مبتنی بر هدررفت منابع طبیعی و مالی دارند.
اما مقصود مسعود نیلی از طرح این پاردایم چیست؟
محسن جلال پور در تشریح سخنان دستیار ارشد اقتصادی رئیس جمهور معتقد است: نکته اصلی بحث دکتر نیلی نشان دادن تفاوت میان دو پاردایم اقتصاد سیاسی است. «توزیع» و«بازتوزیع» . دولتهای رفاه برای این که مردم را بیشتر برخوردار از رفاه کنند، باید مالیات بیشتر بگیرند. احتمالا دکتر نیلی این گونه به مسأله نگاه میکند که در اقتصادهای رفاه، بازی مجموع صفر شکل میگیرد به این شکل که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد. یعنی در اقتصادهای رفاه از بخشی از نسل فعلی مالیات گرفته میشود و به بخشی دیگر داده میشود. این میشود مبادله مالیات و رفاه در درون نسل فعلی. اما در اقتصاد سیاسی ایران اگر چه بازی مجموع صفر در جریان است اما حق نسل آینده گرفته میشود تا نسل فعلی به رفاه برسد. نسلی که نه زبان اعتراض دارد و نه حق انتخاب.
این شاید تکان دهندهترین بخش اظهارنظرهای اخیر دکتر نیلی است که واقعیت چهره نسل ما را عیان میکند. به تعبیر آقای جلال پور «ما داریم حق فرزندان خود را میخوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم. در حالی که پدران ما کار کردند و ثروت آفریدند و برای ما رفاه ایجاد کردند اما ما داریم برعکس عمل میکنیم.»
در روزهای گذشته، اهمیت تغییر پارادایم در اقتصاد سیاسی منابع مطرح شده و ما هم در شماره 240 تلاش کردهایم به این پرسش پاسخ بدهیم که سیاستمداران، مردم و نظام تصمیمگیری چقدر آمادگی این تغییر را دارند؟