ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 11.09.2017, 8:29

حضور زنان در ورزشگاه‌ها اشكال ‌شرعی ندارد


اعتماد / هومان دوراندیش

ممانعت از ورود زنان به استادیوم آزادی در بازی ایران و سوریه، بار دیگر این بحث را مطرح كرد كه مبنای شرعی این ممانعت چیست. پیش‌تر زنان كره‌ای به راحتی توانسته بودند تماشاگر بازی ایران و كره باشند ولی این‌بار ورود زنان مسلمان سوری به ورزشگاه، در حالی كه زنان مسلمان ایرانی پشت درهای استادیوم آزادی باقی ماندند، وضعیتی غریب را رقم زد كه جای تامل و بازاندیشی دارد. گفت‌وگوی زیر با محسن غرویان، استاد حوزه علمیه قم، با انگیزه واكاوی مبانی شرعی مخالفت با حضور زنان در ورزشگاه‌ها انجام شده است.

مخالفت پاره‌ای از روحانیان با ورود زنان به ورزشگاه، مبنای فقهی‌اش چیست؟

مبنا ایجاد مفسده اخلاقی است تحت عنوان اختلاط زن و مرد كه موجب فساد اخلاقی و روابط نامشروع شود یا زمینه‌های گناه، فساد و فحشا را فراهم كند. اما تعیین مصداق این اختلاط بسیار دشوار است. این به طور كلی روشن است كه زن و مرد نباید با یكدیگر روابط خلاف شرع داشته باشند اما مصادیق اختلاط‌هایی كه زمینه این گناه را فراهم می‌كند، محل بحث است. این اختلاط‌ها در كجا حادث می‌شوند؟ در خیابان و بازار هم بین زن و مرد اختلاط وجود دارد. الان در مكه هم اختلاط بین زن و مرد وجود دارد. مردان با بدن عریان در حال حج‌اند و زنان هم در كنار آنها هستند و تماس بدنی بین مردان و زنان، به علت ازدحام، اتفاق می‌افتد اما فقها اشكال نمی‌كنند و چنین حج و طوافی را صحیح می‌دانند. مردان اهل سنت نیمی از بدن‌شان لخت است و زن‌ها هم اگرچه حجاب دارند ولی به هر حال در معرض ازدحام جمعیت و تماس بدنی با مردانند. ولی فقها اشكال نمی‌كنند و می‌گویند در آن جا كسی به فكر گناه نیست. یعنی زنان و مردانی كه در آن اختلاط به سر می‌برند، نیت گناه كردن ندارند و در حال عبادتند. بنابراین از همین جا یك ملاك در اختیار قرار می‌گیرد و آن اینكه، نیت گناه نباید در كار باشد. از این جهت در میادین ورزشی هم اگر صرفا تماشای عادی یك مسابقه ورزشی در كار باشد، كسی نیت گناه كردن ندارد. چنانكه خانم‌ها در مسابقات والیبال در اردبیل، در ورزشگاه حضور داشتند و زمینه گناه هم فراهم نشد. اگر مسیرهای رفت و آمد موجب اختلاط نشود، حضور زنان در ورزشگاه فی حد نفسه اشكالی ندارد. به خصوص اگر خانواده‌های ورزشكاران هم در ورزشگاه باشند، این امر انگیزه‌بخش و شورآفرین است.

پس می‌فرمایید همانطور كه هیچ كس با نیت گناه به مكه و حج نمی‌رود، هیچ كس هم با نیت گناه كردن به ورزشگاه نمی‌رود. اگر بخواهد گناه كند، هزار جای دیگر می‌تواند برود.

بله، اگر نیت گناه نباشد هیچ اشكالی ندارد.

این حساسیتی كه نسبت به حضور زنان در ورزشگاه وجود دارد و چندان هم در توجیه فقهی آن استدلالی نشده، بیشتر آبشخور سیاسی دارد یا فرهنگی یا چه؟

حساسیت‌ها به خاطر این است كه حضور زنان در ورزشگاه، تا حدی خلاف عرف جامعه مذهبی ما است. چون تا حالا زنان در میادین ورزشی حضور نداشته‌اند و این امر یك اتفاق نسبتا تازه است، حساسیت‌ها بالاست؛ وگرنه هیچ مبنای علمی و مبنای فقهی یا شرعی دقیق و روشنی ندارد. اما به هر حال خلاف عرف جامعه تلقی می‌شود و همین موجب حساسیت شده. وگرنه الان در جمهوری اسلامی، زنان به عنوان داور یا عكاس یا خبرنگار یا پزشك در میادین ورزشی مردان حضور دارند و كارشان را انجام می‌دهند و هیچ امر ناشایستی هم رخ نمی‌دهد. مهم همان نداشتن نیت گناه است. حضور در ورزشگاه به قصد تماشای یك ورزش ملی و با احساسات پاك ملی و میهنی صورت می‌گیرد و جایی برای حساسیت وجود ندارد. اگر حضور زنان در ورزشگاه به گونه‌ای باشد كه با مردان در یك جایگاه نباشند و جایگاه زنان و خانواده‌ها مجزا باشد، آن حساسیت عرفی مذكور رفع خواهد شد.

در بحث مخالفت با برگزاری كنسرت در مشهد، برخی به این نكته اشاره می‌كنند كه عرف شهر مذهبی مشهد به گونه‌ای است كه كنسرت در مشهد نباید برگزار شود. بر همین اساس نمی‌توان گفت فضای ورزشگاه آزادی هم لزوما نباید عین فضای شهرهای بسیار مذهبی قم و مشهد باشد؟ یعنی همین توجه به تفاوت عرف، مبنای ورود زنان به ورزشگاه‌ها شود.

اتفاقا این از نظر فقهی و حقوقی بحث خوبی است كه عرف یعنی چه و عرف را چه كسی تعیین می‌كند؟ در همین مسابقه ایران و سوریه دیدیم كه خانم‌های سوری با همان عرف خودشان وارد ورزشگاه شدند و هیچ مساله‌ای هم پیش نیامد. باید دید این عرف را چه كسی تعیین می‌كند. آیا الان عرف جوان‌های شهر مشهد اقتضا می‌كند كه هیچ كنسرتی در این شهر برگزار نشود؟ این سوال را باید از خود جوانان و مردم مشهد سوال كنیم، یا از راه‌های دیگری عرف جوانان شهر مشهد را بفهمیم كه چیست. شاید بررسی كنیم و معلوم شود كه جوانان مشهد هم مثل جوانان تهران متقاضی برگزاری حضور در كنسرت‌ها باشند. باید این ملاك مشخص شود كه عرف را چه كسی تعیین می‌كند. ما راسا نمی‌توانیم نظر خودمان را به عنوان عرف یك شهر یا یك كشور معرفی بكنیم.

یعنی می‌فرمایید یك روحانی مقیم یك شهر كوچك یا سنتی، منطقا نباید عرف فلان قسمت ورزشی شهر تهران را تعیین كند؟

بله. اتفاقا فقها و اساتید ما همیشه می‌گویند فقه دقیق نیازمند آن است كه بین مردم باشید و عرف مردم را خودتان بالعیان لمس كنید. در منزل نشستن و حكم فقهی برای جامعه بیرون عرف مردم دادن، درست نیست. فقیه باید خودش در متن مردم باشد. بر این اساس، تشخیص عرف تهران و جوانان تهران یا مشهد یا شیراز یا اصفهان، باید از میان خود این جوانان مشخص شود و مطابق با واقع باشد. از این جهت، ما می‌بینیم كه برگزاری كنسرت در تهران امری عادی است چراكه این امر خلاف عرف مردم تهران نیست. به هر حال تعیین عرف باید دقیق باشد.

اگر همین حرف فقها كه فقیه برای تشخیص عرف باید در متن باشد، عملا پذیرفته شود، كم‌كم به سمت نوعی كثرت‌گرایی فقهی حركت نخواهیم كرد؟

عناوین را باید با احتیاط به كار ببریم. البته عرف نباید خلاف بین باشد. یعنی اختلاف بین و روشنی با ضروریات دین داشته باشد. ما نمی‌خواهیم بگوییم هر عرفی به صرف اینكه عرف مردم است، ولو كه ضد ضروریات دین باشد، شرعا معتبر است. رسیدن به این نكته كه عرف كجاها حجت شرعی و فقهی است و كجاها نیست، مستلزم بحث‌های دقیق و گسترده است. مثلا ما در باب معاملات می‌بینیم كه فقها بسیاری از معاملات عرفی را معاملات شرعی می‌دانند ولو كه از بعضی جهات واجد اشكالاتی در این معاملات باشد. البته این هم بحث مفصلی است و من خودم در درس‌های فقهی‌ام و در شرح مكاسب اینها را نوشته‌ام. اما در مواردی از معاملات كه اساس آنها خلاف شرع نیست، فقها به عرف ارجاع می‌دهند. مثلا خرید و فروش سبزیجات، چون قیمت سبزیجات چندان بالا نیست، بدون وزن‌كشی دقیق هم می‌تواند انجام شود. اما خرید و فروش طلا و نقره باید با وزن‌كشی بسیار دقیق انجام شود و اگر نتیجه وزن‌كشی مبهم باشد، معامله باطل و فاسد است. فقها بعضی چیزها را به عرف ارجاع می‌دهند و مثلا می‌گویند عرف در مورد خرید و فروش سبزیجات مسامحه دارد. اما درباره خرید و فروش شراب، فقها هیچ‌وقت نمی‌گویند اگر در جایی خرید و فروش شراب عرفی است، پس این معامله بلااشكال است.

در دهه ٦٠ به نقش‌آفرینی بازیگران زن در سینمای ایران، از این حیث ایراد گرفته می‌شد كه زن نباید بدود چراكه اندامش تكان می‌خورد. الان مخالفان حضور زنان در ورزشگاه‌ها نیز می‌گویند ورزشگاه جایی است برای بالاپایین پریدن و ابراز هیجان؛ و این حركت بیش از حد زنان، محرك است.

الان عصر و زمان ما متفاوت از زمانی است كه دویدن یك هنرپیشه زن محرك بود. الان محرك‌های خیلی قوی‌تر و شدیدتری وجود دارد كه به هوا پریدن تماشاگران زن در ورزشگاه‌ها، در مقایسه با آن محرك‌ها، اصلا تحریك‌كننده نیست. یعنی همین جا هم باید ببینیم كه آیا ابراز هیجان زنان و دختران در ورزشگاه‌ها، مصداق «امر محرك» است یا نه. مادرخانم بنده تعریف می‌كرد كه در دوره جوانی‌اش، برخی از فقها می‌گفتند نوشتن برای زن حرام است چراكه مرد نامحرم خط او را می‌بیند و اگر مرد نامحرم خط یك زن را ببیند، این امر مصداق گناه است. حالا شما ببینید از آن زمان تا این زمان، تفكر افراد چقدر عوض شده است. در مساله دویدن یا ابراز هیجان فیزیكی زنان، اگر مقتضیات زمان را در نظر بگیریم، نظریات فقهی كاملا تغییر می‌كند.

وقتی كه دولت احمدی‌نژاد ورود زنان به ورزشگاه را آزاد اعلام كرد، برخی از مراجع به این امر اعتراض كردند‌و نهایتا رهبری هم دستور دادند دولت مطابق نظر مراجع عمل كند. مبنای این ممانعت، فرهنگی بود یا سیاسی یا فقهی؟

در این قبیل امور، مسائل فقهی و فرهنگی و سیاسی دخالت نامحسوس دارند و موضع‌گیری‌ها گاهی مخلوطی از این عوامل و انگیزه‌هاست. الان مساله ورود زنان به ورزشگاه‌ها، یكی از مطالبات اجتماعی مردم شده و از اقتضائات زمان كنونی ما است. در زمان آقای احمدی‌نژاد، جدا از مراجع، آقای مصباح‌یزدی هم حساسیت نشان دادند. آقای مصباح نامه نوشتند و نامه را به آقای بی‌ریا و آقای تهرانی دادند و گفتند این نامه را سریع به آقای احمدی‌نژاد برسانید تا مجوز ورود زنان به ورزشگاه لغو شود. در آن زمان، آیت‌الله مصباح احساس كردند كه آن تصمیم احمدی‌نژاد، از باب قداست‌شكنی است یا به چنین نتیجه‌ای می‌انجامد و به همین دلیل آن نامه را نوشتند. حساسیت‌های آقای مصباح و مراجع مناسب شرایط همان زمان بود اما الان شرایط عوض شده است و حضور زنان در ورزشگاه‌ها فی حد نفسه مطرح است و این عمل فی‌نفسه اشكال شرعی ندارد. البته برخی فقها به حواشی زمین ورزش نظر دارند و می‌گویند فحش‌های ركیكی كه در حواشی میدان مسابقه رد و بدل می‌شود، شرایط ورزشگاه را به گونه‌ای می‌كند كه ورزشگاه مناسب حضور زنان نیست. اما از این حیث فرقی بین زنان و مردان وجود ندارد. مردان هم شرعا حق ندارند فحش بدهند یا بنشینند و فحش‌های ركیك دیگران را گوش كنند. همچنین پرتاب كردن اشیا به سمت بازیكنان یا دیگر تماشاگران نیز اشكال شرعی دارد. چنین مفاسدی نه برای زنان جایز است نه برای مردان. اما اگر این‌ چیزها نباشد، نفس حضور در ورزشگاه و تماشای یك مسابقه فوتبال یا والیبال، شرعا نه برای مردان ممنوع است نه برای زنان.

برخی هم این دلیل را اقامه كرده‌اند كه دیدن بدن مردان بر زنان شرعا حرام است ولی اگر این تماشا به واسطه تصویر باشد، اشكالی ندارد. یعنی زنان فقط از طریق تلویزیون می‌توانند بدن مرد را ببینند نه مستقیما در ورزشگاه.

این استدلال تمامی نیست؛ چون موضوع مهم تحریك شدن است و اتفاقا تحریك شدن از طریق تصویر، حالا چه تصاویر ورزشی چه تصاویر فیلم‌های سینمایی، خیلی بیشتر است. دوربین از نزدیك بدن ورزشكاران را نشان می‌دهد ولی تماشاگری كه در ورزشگاه حضور دارد، فاصله‌ای سی، چهل متری - گاهی حتی فاصله‌ای صد متری - با بازیكنان دارد. چه كسی قبول می‌كند كه دیدن یك بازیكن فوتبال، از فاصله‌ای پنجاه متری زمینه‌ساز گناه است؟ بنابراین، استدلال مذكور تمام و كامل نیست و نمی‌تواند مبنای ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه‌ها باشد.