ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 02.09.2017, 10:19

باز هم مادرانی چشم انتظار و مسئولانی شرمسار


کلمه: بازهم جاده‌های ایران حادثه آفریدند. این بار نوبت دختران دانش‌آموز نخبه بود که ۵ صبح به کام مرگ روند. قرار بود به ارودی علمی و تفریحی بروند و در کنار چندین و چند دختر دانش آموز دیگر تجربه‌ای جدید در زندگی کسب کنند. سال‌ها سخت درس خوانده بودند و قرار بود بعد از این هم سخت درس بخوانند تا روزی راهی شریف و علم و صنعت و دیگر دانشگاه‌های معتبر کشور شوند و بعد هم راهی اروپا و آمریکا تا افتخار آفرین کشور شوند.

اما بازهم راننده‌ای که خوابش برد و جاده‌هایی که امن نیست و مسوولانی که هنوز نمی‌دانند نباید نیمه شب دانش آموزان را راهی جاده‌هایی کرد که ایمن نیست و باز هم توجیهات همیشگی.

به گزارش خبرگزاری‌ها، بر اثر واژگونی اتوبوس دانش آموزان دختر مینابی در حوالی داراب، دست‌کم ۹ نفر کشته شدند که هفت نفر از آنان دانش‌آموز بوده‌اند.
محمدرضا عالی‌منش، رئیس مرکز اورژانس استان فارس همچنین خبر از قطع عضو دو دانش‌آموز دیگر داده است.

از زمان اعلام خبر تصادف، آمارهای متفاوتی درباره تعداد کشته شدگان اعلام شده، پیشتر گفته شده بود که آمار کشته‌ها ۱۱ نفر است.

این نخستین بار نیست جاده‌های ایران جان دانش آموزان را می‌گیرد. کاروان راهیان نور سالهاست که حادثه افرین هستند و آخرین حادثه‌ به سال ۹۳ برمی‌گردد و گویا حالا که چندسالی است راهیان نور قربانی نمی‌دهد نوبت به کاروان‌های دیگر رسیده‌است.

البته فقط این دانش آموزان نخبه و راهیان نور نیستند که جان خود را در جاده‌ها از دست می‌دهند، سال گذشته ۱۹ سرباز در جاده نی ریز-سیرجان جان خود را از دست دادند. و سالها پیش بود که اتوبوس حامل دانشجویان دانشگاه شریف که در راه بازگشت از اهواز دچار سانحه شد و ۷ نخبه ریاضی کشته شدند.

هرچند که فاجعه فقط در جاده‌ها نیست، کلاس‌های درس مناطق محروم نیز به راحتی به دلیل نبودن بخاری‌های استاندارد آتش می‌گیرد و دانش‌آموزانی که در آتش می‎‌سوزند.

دانش آموزان نخبه و المپیادی و یا دانش آموزان عادی فرقی نمی‌کند همه‌ آینده‌ای دارند هم برای خودشان و هم برای کشورشان. یا راننده خواب می‌رود، یا جاده ایمن نیست، یا اتوبوس مشکل دارد و از رده خارج شده و یا پول برای خرید بخاری استاندارد وجود ندارد.

مشخص نیست گاها بخشی از بودجه کشور چه می‌شود و به  کجا می‌رود چرا انقدر برای بودجه‌های آموزشی و عمرانی اهمال و بی‌توجهی می‌شود؟ نهادهای به اصطلاح فرهنگی چون صدا و سیما، بسیج، حوزه‌های علمیه و…چندسالی است که فریاد سر داده‌اند که چرا بودجه‌هایشان کم شده اما کمتر کسی اعتراض می‌کند که چرا بودجه آموزش و پرورش افزایش پیدا نمی‌کند؟

از طرفی دیگر وزارت آموزش و پرورش و خصوصا آموزش و پرورش استان نیز مقصر این حادثه اخیر هستند. با تجربه خواب رفتن بسیاری از راننده‌ها و نا امن بودن جاده‌ها چرا اجازه حضور دانش اموزان در جاده ها را در شب می‌دهند.

این اتفاق هرجای دیگر دنیا رخ داده بود مسوولان مربوطه استعفا داده بودند و خشم ملی شامل حال مسوولین می‌شد، اما گویا در ایران این اتفاقات هم برای مسوولان و مردم عادی شده است. رییس جمهور دستور پیگیری داده و وزیر آموزش و پرورش راهی استان می‌شود، دیگر مسوولان هم در توییتر و دیگر فضاها ابراز تاسف می‎‌کنند و قول پیگیری می‌دهند، اما بازهم این حوادث تکرار می‌شود. خبر می‌آید و خوانده می‌شود، گویا اتفاقی هر روزه در حال رخ دادن است، نهایت اندکی تاسف در پی خواهد داشت و باز تکرار حوادث.