ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 06.08.2017, 22:36

«شگفتی شگفتی زدگان جای شگفتی دارد!»


محمدرضا یزدان پرست، روزنامه‌نگار و مجری تلویزیون، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

شکر خدا بی‌سوژه نمی‌ماند این ملت بیدار همیشه در صحنۀ تلگرام! هزار نکتۀ باریک‌تر ز موی تحلیف و سوگند و سخنرانی و مهمانان را رها می‌کنیم برود در صندوقچۀ تاریخ و ژیمناستیکِ چند نماینده را می‌چسبیم که از تحلیف، سلفی‌اندازی‌اش را چسبیده‌اند.

ایرادی هم ندارد. شاید همه جای دنیا اینگونه است و ما بی‌خبریم. قبول. ما از همه جای دنيا بی‌خبر، ولی از کشور خودمان و جامعۀ خودمان و مردم خودمان و فرهنگ خودمان که بی‌خبر نیستیم.

اگر سلفی چند نماینده مجلس با “فدریکا موگرینی” تعجب نداشته باشد -که دارد- واکنش‌ها به این حرکت، حتما تعجب دارد.

به میزان فریادهای وافرهنگا و وااخلاقا و واشأن‌نماینده‌ها و واتمدنا دقت کنید. انگار این نمایندگان، وکلای ساکنان سماوات هستند و با رأی ملائکۀ آسمان به پارلمان راه پیدا کرده‌اند. انگار نه انگار نمایندۀ مردم همین جامعه‌اند.

همین جامعه‌ای که حتی اگر مجبور نباشی “روزانه” در آن دروغ بگویی، حتما “ساعتی” دروغ می‌شنوی. همین جامعه‌ای که هفتگی در آن، یا حق‌ات را می‌خورند یا حق‌ات را می‌کُشند. همین جامعه‌ای که به راحتی آب‌خوردن،  در آن تهمت می‌خوری. همین جامعه‌ای که از رانندگی بگیر تا آب‌دهان‌انداختن و آشغال‌پرت‌کردن در آن، تابع هیچ قاعدۀ اخلاقی و متمدّنانه نیست.

لطفا نگویید آنها اقلیت‌اند و اکثریت به گونه‌ای دیگر رفتار می‌کنند. “چیزکی”های فرهنگی، “چیز”های پیشانی‌نوشت همان فرهنگ در کلان‌روایت می‌شوند.

می‌گویند خدا انسان را آفرید و انسان، توجیه را. از لحظۀ جوششِ سونامی‌وار سلفی نمایندگان و واکنش‌های از پی آن، توجیه پشت توضیح است که دارد منتشر می‌شود.

اینکه این خانم، یک مقام عالی دیپلماسی است و وجهه‌ای بین‌المللی دارد؛ خب از بیش از صد کشور دیگر هم مقامات عالی دیپلماتیک در مراسم بودند.

اینکه ما ایرانی‌ها مهمان‌نوازیم و روبه‌روی خارجی‌ها هیجان‌زده می‌شویم؛ خب رفتار و برخوردمان با افاغنه حاضر در ایران که هر روز پیش چشم‌مان است.

اینکه رد‌صلاحیت‌های شورای نگهبان باعث شده افرادی درجه‌چندم به مجلس برسند که آداب نمایندگی را نمی‌دانند؛ خب بالاخره نماینده، نماینده است و مردم به او رای داده‌اند. درجه مال دماسنج است.

اینکه سوابق و گرایش سیاسی سلفی‌اندازان، مرتبط با فلان حزب و بهمان جناح است؛ خب کار خطاکردن به لیست “امید” یا فهرست “ناامید” ربطی پیدا نمی‌کند.
   
شگفتیِ شگفت‌زدگان، جای شگفتی دارد. شگفت‌زدگان محترم خود را و همۀ شهروندان این جامعه را افراد کدام جغرافیا و کدام جامعه می‌پندارند که می‌اندیشند تافتۀ‌جدابافته از این چند نمایندۀ سلفی‌انداز هستند؟!

کجای رفتارهای اجتماعی ما به تمامی و از صفر تا صد،  بَری و مُبَرّا از خطا و پَلَشتی و بی‌فرهنگی است که الان نمایندگان آن کلونی اجتماعی باید مُبَرّا از رفتاری دور از فرهنگ عالی باشند؟!

این “کلاه‌ خود ‌را‌ قاضی‌ کردن”، نعمتی است خاصه در خلوتِ خودمان باشد. آدمی در خلوت خودش با خودش، صادق‌ترین است.

چه “دایی‌جان‌ناپلئونی” بنگریم و بگوییم ما را به لحاظ فرهنگی عقب نگه داشته‌اند و چه واقع‌گرايانه بیندیشیم و بپذیریم که به لحاظ فرهنگی دچار درجازدن و پسرفت بوده‌ایم، در هر دو حالت خودمان مقصریم. و تا در قضاوت و مرور خودمان، تعارف را کنار نگذاریم، از اصلاح، خبری نیست.
     
بیخود نبوده که حکیم توس، هزار سال پیش نهیب‌مان می‌زند که: “به یزدان که گر ما خرد داشتیم/کجا این سرانجام بد داشتیم”.

ما آنجایی عقب افتادیم یا عقب انداختندمان که گوهر “خرد” در سپهر فرهنگی‌مان، کم‌فروغ و خاموش شد. از آنجا به بعد، سطحی دیدیم و سطحی اندیشیدیم و سطحی تصمیم گرفتیم و سطحی عمل کردیم.

تا دست به بازیابی، باور و درونی و نهادینه‌کردن گوهر خرد نزنیم، پلشتی‌های فرهنگی‌مان، گاهی از روبه‌روی پلاسکو سردرمی‌آورد، گاهی از صحن سبز بهارستان.
             
راستی مثل آن روز که چسبیده بودیم به روسری افتاده در پارک سوئیس و همزمان، کلاهبردار اعظم بیت‌المال داشت با پول‌های دزدیده از ما، میز قمار کازینویی در کانادا را می‌خواند و ما عین خیال‌مان نبود، در بحبوحه واکنش‌ها به سلفی‌اندازی، در همین ساعات، سربازی در شورآبادِ کهریزک، چندین هم‌خدمتی خود را به گلوله بسته است. همین!