این روزها پس از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات شورای شهر تهران نام او به عنوان شهردار مطرح است هرچند که مرعشی بارها اعلام کرده است علاقهای به حضور در ساختمان خیابان بهشت ندارد اما با این وجود گفته میشود حضور او از سایر نامزدها برای تصدی این صندلی جدیتر است.
درباره احتمال حضور او در شهرداری تهران، سوابق اجراییاش پس از انقلاب، مشکلات پیشروی شهرداری تهران، گزینههای احتمالی اصلاحطلبان برای صندلی بهشت، کابینه احتمالی دولت دوازدهم ،تشکیل دولت در سایه و....به گفتگو نشستیم که متن کامل مصاحبه ایلنا با حسین مرعشی به این شرح است:
همواره نام شما برای تصدی پستهای مهم و تاثیر گذار مطرح بوده است، الان هم زمزمههایی از شهردار شدن شما به گوش میرسد. در چه شرایطی یک سمت را میپذیرید؟
هیچ گاه برای پذیرش مسئولیتی پیش قدم نشدم و همیشه تسلیم جریانات شدهام و هرگاه پستی هم به من ابلاغ شد با مشورت اعضا و اجماع بوده است. از خط مشی که تاکنون داشتهام راضی هستم و ادامه خواهم داد. هیچگاه دلم نمیخواست مسئولیتی را برعهده بگیرد که از پس آن برنیاید برای همین بود هشت سال دوران استانداری من هر سال یک استعفا میدادم تا اگر فرد شایسته دیگری بود انتخاب شود.
نخستین مسولیت اجتماعی و اجرایی من به اردیبهشت ۵۸ باز میگردد همان سالی که امام فرمان تشکیل جهاد دانشگاهی را دادند. آن زمان ما یک گروه ۷۰ نفری داشتیم که من با ۶۸ رأی مسئولیت گروه را بر عهده گرفتم و به عنوان رابط تهران و کرمان برای تشکیل جهاد سازندگی انتخاب شدم.
داستان تشکیل گروه هم به این صورت بود، سال ۵۵ وارد دانشگاه شدم و یکسال بعد یعنی سال ۵۶ یک گروه با دوستان تشکیل دادیم برای رسیدگی به برخی امور که هنوز هم اعضای آن مانند آقایان جهانگیری، مصطفوی، دکتر امیری نماینده فعلی زرند حضور دارند. سال ۵۷ که انقلاب شد من در کارگروه روستایی بودم. در آن سالها بچههای دانشگاه تهران مانند آقایان آخوندی و افشار بیشتر از دیگران در جهاد دانشگاهی فعال بودند.
جهاد دانشگاهی کرمان با پیگیریهایی که انجام دادم تشکیل شد. به خاطر دارم بعد از تشکیل آن دوستان گفتند که خودت حضور نخواهی داشت؟ گفتم خیر؛ میخواهم در شهرستانها خدمت کنم.
مسئولیت بعدی من شورای جهاد استان بود، بر عهده گرفتن آن هم اینطور رقم خورد؛ شورای جهاد استان دست جنبش مجاهدین افتاده بود، برای اینکه بتوانم آن را باز پس بگیرم به حضور آقای ناطق نوری رفتم و ایشان را نسبت به این موضوع حساس کردم. با شهید شوریه که مسئول کمیته استانها بود و نماینده آقای ناطق نوری یک شورا تشکیل شد من در این شورا عضو نبودم اما چون یکی از افراد انصراف داد آقای ناطق نوری گفتند که خودتان حضور داشته باشید و من مسئول جهاد استان شدم.
دو سال بعد از این ماجرا قرار شد آقای میرزاده استاندار کرمان شود بر خلاف بقیه دوستان من خیلی موافق حضور ایشان نبودم، اما او من را به عنوان معاون سیاسی انتخاب کرد. به آقای میرزاده گفتم قبل از شما کرمان چهار استاندار داشته است که متوسط حضور هر کدام ۹ ماه بوده ،به خاطر دارم فرودین ماه بود به او گفتم شما باید بهمن ماه این سمت را تحویل دهید این چند ماه ارزشی ندارد که مراعات حال دیگران را کنیم، این گونه رفتارها را کنار بگذاریم و پای کار بایستیم حتی اگر بحث و جدل شود.
آقای میرزاده هم که سرش برای دعوا درد میکرد این پیشنهاد مرا پذیرفت.
با توجه به اختلاف سلیقهای که گفتید دوران کاری با آقای میرزاده چگونه سپری شد؟
دوران خوبی برای استان رقم خورد، آقای میرزاده چهار سال و هشت ماه استاندار کرمان بود، هر زمان که میخواستند استاندار جدید انتخاب و معرفی کنند موفق نمیشدند؛ زیرا تعداد پروژههایی که کنگ احداث آنان را زده بودیم به قدری زیاد بودند که هیچ کس غیر از خودمان نمیتوانست آن را به پایان برساند. باید این را هم اضافه کنم در این مدت آقای میرزاده زیر فشار ائمه جمعه، روحانیون و مقامات قضایی قرار داشت، به او میگفتند مرعشی را کنار بگذار ما با تو مشکلی نداریم،دعوا بر سر من بود.
چه زمانی استاندار کرمان شدید؟ فشارهای که گفتید باعث نشد که این سمت را نپذیرید؟
هنگامی که آقای میرزاده معاون اجرایی نخست وزیر شد من به عنوان استاندار کرمان انتخاب شدم، حالا تصور کنید چه آتشی در کرمان به پا شد، یادم نمیرود به هنگام تودیع و معارفه هیچ یک از روحانیان شهر حاضر نشدند در این مراسم شرکت کنند و من با چه زحمتی از شهرستانها و بخشهای اطراف روحانیون را دعوت کردم تا حضور داشته باشند.
هشت سال استاندار کرمان بودم، هنگامی که این سمت را برعهده گرفتم ۲۷ سال داشتم و وقتی که آن را تحویل دادم به مرز سی و پنج سالگی رسیده بودم. هنگامی که کرمان را به قصد تهران میخواستم ترک کنم تا در دفتر آیتاللههاشمی به عنوان رئیس دفتر ایشان مشغول به کار شوم در فرودگاه مردم مانع بازگشت شدند این ماجرا شش روز طول کشید و من دست آخر به دلیل لطف زیاد مردم، مخفیانه از کرمان خارج شدم.
شما به تهران آمدید و نماینده مردم کرمان در مجلس شورای اسلامی شدید کدام کار سخت تر بود،نمایندگی یا استانداری؟
هیچ کدام، سختترین دوران کاری را در تهران تجربه کردم، مخصوصا در دو سال و نیمی که رئیس دفتر آیت اللههاشمی بودم نه این که کار کردن با آقایهاشمی سخت باشد، نه، از این جهت سخت بود که من یک آدم میدانی بودم. با مردم بودن را دوست داشتم هیچ خانهای در کرمان وجود نداشت که یادداشتی برای من نداده باشد از اختلافات زن و شوهری گرفته تا مسائل بزرگتر، در طول هفته شاید ۵۰۰ نفر به ملاقات حضوری من میآمدند حال تصور کنید با چنین روحیهای کار دفتری انجام دهم.
چه زمانی وارد مجلس شدید؟
هنگامی که کارگزاران تشکیل شد دوستان علاقهمند بودند که من نماینده کرمان باشم. روز آخر ثبتنام بود ساعت ۱۰ صبح آیتالله هاشمی با من تماس گرفت و گفتند که به منزلشان بروم، به خدمت ایشان رسیدم، گفتند که برای نمایندگی مجلس اقدام کنید، خندیدم و گفتم آقا شما از دست من خسته شدهاید و دوست ندارید دیگر در دفترتان باشم؟ گفتند نه، کارگزاران در مجلس نیاز به کسی دارد که به خوبی از پس امور بر بیاید.
ساعت ۲ بعدازظهر به وزارت کشور رفتم در آخرین لحظات ثبت نام کردم. خوشبختانه اصلا نیاز نبود که من تبلیغاتی را انجام دهم و در مبارزههای تبلیغاتی هیچ تلاشی نکردم و حتی در سخنرانیهایم نیز گفتم که دوستان از من بهتر هستند و فقط مهم برگزاری بدون حاشیه و با امنیت انتخابات است.
هنگام تبلیغات از من میپرسیدند چه قولی میدهی، میگفتم من تا این لحظه کاری انجام ندادم و قولی هم نمیدهم؛ هر اتفاقی که افتاده نظام و دولت انجام دادهاند اما اگر کاری از دستم بربیاید برای شما انجام میدهم. آن سال من با ۱۵۲ هزار رای وارد مجلس شدم.
شرایط کار در مجلس پنجم چگونه بود؟
علما و بزرگان شهر در حمایت از من و آقای دکتر رضوی متحد ما بودند برای حضور در مجلس پنجم بیانیه دادند، در مجلس ششم هم بیانهای صادر نکردند اما بازهم حمایت لازم را انجام دادند.
مجلس پنجم رئیس کمیسیون نیرو، پست و تلگراف بودم و شرطم این بود که اگر هر کس دیگری برای ریاست کاندیدا شود من نامزد نمیشوم اما به آن فرد کمک میکنم. مجلس ششم دوباره نماینده شدم اما این بار به دلیل موجی که دوستان دوم خرداد علیه آقایهاشمی به راه انداخته بودند با کاهش آرا روبهرو شدم و با ۱۰۸ هزار رأی به بهارستان رفتم.
ابتدای مجلس ششم فقط یک مصاحبه کردم و گفتم “چراغ گوشه نشینی مدام میسوزد” و دیگر مصاحبهای در آن مدت انجام ندادم. مطلقاً در این مجلس من فعال سیاسی نبودم، مسئولیتی نپذیرفتم و هرچقدر که اصرار کردند جزو هیات رئیسه باشم گفتم نه،دلیلش آن بود که جامعه، مشارکتیها را که رادیکال تر از ما بودند بیشتر میپسندید. خب حالا تصور کنید اگر میخواستم رقابت کنم باید تندتر از آنها شعار میدادم تا حرفم شنیده شود که منطق نداشت و اگر میخواستم دست دوم تلقی شوم در شان گروهمان نبود، همین شد که یک دوره سکوت کردم.
هیچ گاه در مجلس ششم نطق پیش از دستور نداشتم و وقتی صدایم میکردند، میگفتم صحبت نمیکنم. یک عدهای میگفتند وقتت را به ما میدادی ، به آنها پاسخ میدادم وقتی خودم حرف حساب ندارم که بزنم شما که اصلا حرف حساب ندارید بزنید.
چرا برای مجلس هفتم ثبت نام نکردید؟ علت آن چه بود؟
بعد از اتفاقات در مجلس ششم تصمیم گرفتم که در مجلس هفتم ثبت نام نکنم. آقای کروبی آن زمان از من پرسیدند شما ثبتنام نمیکنید؟ گفتم خیر، پرسیدند چرا؟ پاسخ دادم نظام در حال حاضر به دو بخش تقسیم شده است یک بخش اقتدارگرا و اهل قتل زنجیرهای از منظر شما و دوستان دوم خردادیتان و بخش دیگر هم ضد انقلاب، آمریکایی و فاسد از منظر طرف مقابل. حالا باید جزو کدام قرار میگرفتم؟ به آقای کروبی گفتم میخواهم بروم با مردم صحبت کنم به آنها بگویم من جز کدام گروه هستم؟
من در آن مجلس نامهای امضا نکردم، استعفا ندادم، تحصن نکردم اما چوب آقایان را خوردم؛ چه باید میکردم؟باید میگفتم جزو اقتدارگرایان هستم که مردم رأی نمیدادند، باید میگفتم جز اصلاح طلبان و دوم خردادیها هستم که باز جمع زیادی از متدینین را از دست میدادم.
گفتید که ریزش رأی داشتید و آیا به دلیل حواشی مجلس ششم بود؟
بله تاثیر داشت تا جایی که سال سوم مجلس ششم هنگامی که به خدمت آیتالله حقیقی که امام جماعت مسجد جامع کرمان بودند رسیدم ایشان من و هیات همراه را نپذیرفتند، گفتند بروید بیرون. من نمیخواهم با شما ملاقاتی داشته باشم، جای بسیار تعجب داشت. آن روز ما بازگشتیم و دلیل این رفتار را نیز نفهمیدیم، با آقای دعایی مسئله را در میان گذاشتم، قرار شد ایشان به کرمان بیایند و با آیتالله حقیقی صحبت کنید، جالب بود که ابتدا آقای دعایی را هم نپذیرفتند!
آقای دعایی به خانه آیتالله حقیقی رفتند، در همان بدو ورود از ایشان پرسیدند جریان چیست؟ آقای حقیقی گفتند شماها در مجلس ششم جمع شدهاید علیه اسلام؟ ببینید افرادی که در مجلس مورد تائید آیات عظام بودند به خاطر بچه بازی برخی از دوستان حمایتها را از دست دادند!
چه زمانی به سازمان میراث فرهنگی رفتید؟
ده روز مانده به اتمام مجلس ششم استعفای خودم را نوشتم برای حضور در سازمان میراث فرهنگی در این سازمان نیز۱۴ ماه در خدمت دوستان بودم. اما در سال ۸۴ ما زمینگیر شدیم آن هم به علت ندانمکاری سیاسی برخی از دوستان، آن زمان ما ۱۷ میلیون رای داشتیم که تجزیه شد.چهار سال اول گذشت ودر سال ۸۸ هم اتفاقاتی افتاد که شاهدش بودیم خود من هم یک سال به ماموریت اوین رفتم.
گفته میشود شما سمت شهرداری تهران را نخواهید پذیرفت، علت آن چیست؟
اینکه من چرا علاقهمند به حضور در شهرداری نیستم بحث امروز و دیروز نیست اساساً معتقدم باید آزاد بود. آزادی را با چیزی عوض نمیکنم؛ در حال حاضر هرجا دلم بخواهد میروم، هر مصاحبهای که بخواهم انجام میدهم اما وقتی مسئولیتی را میپذیری در قید و بند قرار میگیری. من آزادی خودم را نمیخواهم از دست بدهم. من یک “جو” علاقه به حضور در سیستم ندارم؛ من علاقه به خدمت دارم. تجربه کردهام که آدم بدون داشتن مسئولیتهای رسمی میتواند به جامعه خدمت کند.
برخیها معتقدند شهرداری تهران کار سخت و دشواری دارد این نهاد هزار و یک مشکل دارد، آیا دلیل نپذیرفتن شما همین سختیهاست؟
کار شهرداری بسیار سخت است اما فشارها و تحمیلها عامل نپذیرفتن من نیست، اگر بنا باشد من شهردار شوم اصلاً این مسائل برای من دغدغه نیست، حتی مشکلم بدهیهای شهرداری نیست؛ مشکل من نهادها نیستند من خودم قصد ورود به سیستم رسمی را ندارم.
در چه صورتی شهردار تهران میشوید؟
دوستان به من لطف دارند و من را هم به عنوان گزینه شهرداری پیشنهاد دادند٬ اما من به علت نداشتن تخصص در این زمینه٬ پیشنهادشان را رد کردم اما اعلام کردهام اگر بنبستی حاصل شد و شخصی این مسئولیت را نپذیرفت که بعید میدانم این اتفاق بیافتد شاید شهرداری را بپذیرم. البته گزینه برتر از نظر من محسنهاشمی است اما با توجه مصوبه آخر شورای پنجم مبنی بر عدم خروج عضوی از شورا٬ شهردار شدن او منتفی است. با این حال میثاق نامهای که لیست امید امضا کردهاند مانعی در راستای شهردار شدنهاشمی نبود.
پس از او نیز گزینه برتر برای شهردار٬ از نظر من محمد علی نجفی است.در حال تمام تلاش خود را به کار بستهام که اگر سازمان برنامه و بودجه به آقای نجفی پیشنهاد نشد سمت شهرداری را بپذیرد.
عدهای مطرح میکنند چون شخص مرعشی مخالفان زیادی دارد شهرداری را نمیپذیرد، تا چه حد این درست است؟
به نظر من مخالف تندرو نعمتی است. هیچ چیز بهتر از وجود یک مخالف تندرو و نقاد نیست. تجربه شخصی به من حکم میکند برای مدیران، مخالف مهم نیست این خود مدیر است که نشان میدهد چه توانایی دارد و تیم همراه چقدر ثابت قدم هستند.
نمیتوانم و نمیگذارند هر دو، دو روی یک سکه هستند که من قائل به آن نیستم.مخالفین، مخالفند و ایرادی ندارند آنها تند هستند و شعار میدهند چه اشکالی دارد. هستند و نمیتوانیم بگوییم که چرا وجود دارند.
آیا اقداماتی برای انتخاب شهردار در شورای عالی سیاستگذاری شده است؟
در حال حاضر دوستان ما برای انتخاب شهردار گردهم نیامدند و در روزهای آینده راجع به این موضوع صحبت خواهند کرد. اما باید بگویم برخی از رفتارها دوستان ما را دلسرد میکند. گفته شده است که اعضای شورا باید معاونین شهردار را معرفی کنند اگر شهرداری که قرار باشد معاونش را با شورا هماهنگ کند به درد کار نمیخورد دیگر شهردار مستقل نیست. کسی که چنین کاری را انجام میدهد در واقع به دنبال کاسبی است و به دنبال این است که از نمد شهرداری برای خودش کلاهی درست کند.
به نظر شما شهردار تهران باید چه ویژگی داشته باشد؟
ابتدا باید این نکته یادآوری کنم جایگاه شهرداری متفاوت است، زمانی شخص به آن شان و منزلت میبخشد مثل انتخاب محسن هاشمی و یک وقتی هم شهرداری به شخص اعتبار میدهد به فرض مثال مانند انتخاب حسین مرعشی. شورا باید شهردار لایق را انتخاب کند و باید پشتیبان شهردار باشد نه اینکه بخواهد در کار او دخالت کند.
برای انتخاب مدیران شهرداری هم باید ببینیم بهترین آدم کیست؟ حتی اگر از جناح اصولگرایان باشد مشروط بر اینکه سلامت لازم را داشته باشد. شهردار آینده تهران باید عملکرد قابل دفاع داشته باشد و همینطور آبرومندانه رفتار کند. رسانهها میتوانند نقش نظارتی در این مورد ایفا کنند و حقیقت ماجرا را همانگونه که وجود دارد به افکار عمومی انتقال دهند.
گزینه آقای عارف مطرح شد، آیا میتوان این گمانه زنی را جدی گرفت؟
از ابتدا هم شهرداری آقای عارف مطرح نبود و مشاهده کردید که خودشان هم تکذیب کردند او علاقه مند است که شهردار به او نزدیک باشد اما قطعا خودش ورود نخواهد کرد.
باید یادآوری کنم،مسئولیتها در جمهوری اسلامی حکم مردهشوری را دارد که اگر کسی پیدا نشود واجب شرعی است که مرده شسته شود. ما جبههای پیروز شدیم و نگاهمان باید حتما ملی باشد که اگر به مسائل حداقل ملی نبود لااقل جبههای باشد. نباید حزبی برخورد کنیم.
شورای عالی سیاست گذاری برای برداشتن گام چهارم چه اقداماتی انجام داده است؟
شورای عالی سیاستگذاری برای تکمیل ساختارش دو ماه وقت گذاشت و موارد را بررسی کرد؛ فرمهایی تهیه شد که مراکز استانها ارسال شدهاند تا در آنجا ارزیابی شود که ضعفها در کجا قرار داشته. دو مشکل عمده در شورا وجود دارد، نخست اینکه احزاب هم وزن نیستند، قوی ترین و ضعیفترین حزب هر دو به یک میزان حق رای دارند و دوم اشخاص تاثیرگذار فراوانی وجود دارند که عضو حزب نیستند ما باید این نقصیه را برطرف کنیم.
آیا شما اطلاعی از کابینه دارید؟ فکر میکنید کابینه دوازدهم باید چگونه باشد؟
میدانم آقای روحانی از نظرات و پیشنهادات استقبال میکند اما باید به یاد داشته باشیم که ترکیب نهایی کابینه حق قانونی هر رئیس جمهور است و هیچکس این حق را نخواهد گرفت. اما باید یادآوری کنم همان طور که حق بستن کابینه را به رئیس جمهور دادهاند مسئولیت آن نیز بر عهده شخص اوست؛ قطعا روحانی باید پاسخگوی افکار عمومی و رایدهندگان باشد.
اطلاع موثق و دقیقی از گرایش و چینش کابینه ندارم. مطالبات مردم از کابینه مشخص است، یکی از خواستهها بحث حضور وزرای زن است که من آن را مثبت میدانم، مهم آن است که کابینه دوازدهم از یازدهم متفاوت باشد.
مهمترین مطالبهای که میتوان گفت از رئیس جمهور در حال وجود دارد، مباحث اقتصادی است. وزرای اقتصادی و مردم انتظار دارند که یک ستاد اجرایی در زمینه رفع مشکلات اقتصادی شکل بگیرد که خواسته بخش خصوصی نیز هست، .بازار هم انتظار دارد ستاد اقتصادی به گونهای باشد که امید رونق تقویت شود.
از تشکیل ستاد اقتصادی گفتید، این ستاد باید چگونه باشد و چه نهادهایی باید حضور داشته باشند؟
در این ستاد بانک مرکزی – سازمان برنامه بودجه و وزارت اقتصاد باید حضور داشته باشند. رسیدگی به مشکلات اقتصادی تقریباً خواست عموم جامعه، اقتصادانان، دانشگاهیان، مخالفان اقتصادی بخش خصوصی است و امیدوارم که دولت به این بخش توجه کند.
برای ستاد فعلی آقای رئیس جمهور احترام زیادی قائل هستم، کنترل تورم موفقیت بزرگی است که نصیب کشور شده است و معتقدم باید قدردانی شود اما حالا مشکل کنترل تورم نیست بلکه ایجاد رونق اقتصادی است و این که چرخ اقتصاد باید بچرخد و انتظار داریم رئیس جمهور در این بخش کار جدی انجام دهد.
بخش دوم مطالبات سیاسی در بحث داخلی و خارجی است. در عرصه سیاست داخلی انتظار این است که مدیران سیاسی کشور پاسخگوی جبهه وسیع رای دهندگان به رئیس جمهور باشند در حال حاضر عامه رای دهندگان از شرایط سیاسی داخلی راضی نیستند.
در دولت یازدهم مسائل بینالمللی خیلی خوب مورد توجه قرار گرفت انتظار این است که در دولت دوازدهم سیاست منطقهای دولت فعال شود.
از نظر شما گزینه جدی برای وزارت خانم و جوانان وجود دارد؟
برای وزارت آموزش و پروش چندین گزینه از خانمها مطرح شده است، اما به نظرم شانسی برای این دوره ندارند.میتوانیم انتظار داشته باشیم کابینه جوانتر باشد ولی جوان نمیتواند عضو کابینه باشد.باید در ردههای مدیریتی فرصتی را برای معرفی جوانان به وجود بیاوریم تا مدیران آینده از آنها بیرون بیایند.
چه اقدامات و سازکاری برای گام چهارم تا کنون برداشته شده است؟
کار گروهی را تعیین کردیم تا ظرف مدت ۲ ماه مسائل را بررسی کنند تا در شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان بررسی شود.
این روزها آتش بس سیاسی از سوی آقای زاکانی مطرح شد اما ایشان در زمینه قرارداد توتال آن را پس گرفتند، گروهی این را زمینه ساز آشتی ملی دانستند نظر شما راجع به این اظهار نظر چیست؟
آتش بس سیاسی یعنی چه؟ آنهایی هم که انتقاد میکنند میخواهند به دولت کمک کنند. آتش بس جلمه قشنگی است اما آتشی نیست. یکسری اختلاف نظر است که وجود دارد. یک سری مسئولان نسبت به هم انتقاد دارند؛ آقای صادق لاریجانی منتقدآقای روحانی، آقای روحانی هم منتقد آقای لاریجانی بگوییم نیست یا هست؟اینها هم انتقادشان نسبت به هم حل نمیشود. درباره چیزی که ندانم اظهار نظر نمیکنم. آتش بس یعنی چی ؟یعنی سیاست و اختلاف تعطیل .یعنی آقای روحانی قرار است تابع آقای جنتی شود؟ آتش بس غیر گفتوگو است. آتشبس یعنی به یکدیگر حمله نکنید.یک عده دلشان میخواهد فقط حرف بزنند.
بعداز انتخابات دولت در سایه مطرح شد، آقای جلیلی اولین نفری بودند که آن را مطرح کردند، آیا در کشور ما شرایط تشکیل این دولت وجود دارد؟
آقای جلیلی دولت واقعی نتوانست تشکیل دهد، امیدی هم ندارد که در آینده دولتی تشکیل دهد، یعنی دولت در سایه هم تشکیل ندهد؟ دولت در سایه آن چیزی که در قدیم میشنیدیم این بود که در کنار دولت احزاب با یکدیگر ائتلافی تشکیل میدهندتا کار کارشناسی انجام دهند و به دولت کمک کنند نه این که در دست رقیب باشد.
آقای جلیلی برای چه کسی دولت در سایه میخواهد تشکیل دهد؟ نه معنی آتش بس سیاسی را میفهم و نه دولت در سایه ، فقط این را میدانم که روحانی منتخب مردم است و باید تمام همت خود را بگذارد یک دولت قدرتمند تشکیل دهد تا کارهای کشور انجام دهد.
گفته میشود اصلاح طلبان به دنبال سهم خواهی از کابینه هستند شما این را رد و یا تائید میکنید؟
رئیس جمهور اصلاح طلب است، پس کابینه هم متعلق به اصلاح طلبان است مگر اصولگرایان رئیس جمهور تعیین کردند؟اما معتقدم اگر میخواهیم مسائل کشور در حوزه سیاست داخلی بر طرف شود باید به صورت فراجناحی عمل شود.
ضعف جناح اصولگرایان را در چه میدانید؟
اصولگرایان خودشان را مقدس و برتر و ارزشی و حق میداند و نگاهشان از بالا به پائین است.آنها بقیه را باطل قلمداد میکنند. باید گفت میدان سیاست، یک میدان کار جمعی است و جای تحمیل عقیده نیست و تا مادامی که این رویه را دارند شانس خود را از دست میدهند.ریشه این رفتار در این است که خودشان را حق مطلق میدانند که باید از این رفتارها دست بردارند.
آیا این احتمال وجود دارد افرادی که امروز خود را از اصولگرایان جدا کرده اند دوباره به این جریان باز گردند؟
آقای ناطق همچنان اصولگرا است اما چون سقف سازمان را کوچک کردهاند مشخص است که این افراد بزرگ زیر این سقف جا نمیشوند. اصولگرایان چون دسترسیشان به مراکز قدرت زیاد است خود را از مردم بی نیاز میدانند و با فاصلهای که جامعه از آنها گرفته است کارشان خیلی سخت شده است. معتقدم آینده سیاست در ایران تغییر خواهدکرد.