علی شكوهى، فعال اصولگرا
در هر دو جناح اصلاحطلب و اصولگرا با محوریت پیدا کردن تندروان در هر دو جناح، در عمل عقلای این جریانهای اصیل به حاشیه رانده شدند. این امر در جریان اصلاحطلب موجب رشد طیفهای تجدیدنظرطلب و غیرانقلابی و لیبرالمسلک شد و در درون طیف اصولگرایان باعث رونق افراد غیرعاقل، تند و افراطی شد که انجام اقدامات غیرقانونی را در دستور کار خود قرار دادند.
جریان اصلاحطلب در نهایت توانست کسانی را محور تصمیمسازی و تصمیمگیری قرار دهد که به کلیت نظام و قانون اساسی و رهبری نظام وفادارند اما بزرگان اصولگرا هنوز هم تابعی از جریانهای تندرو و افراطی هستند و نتوانستند محوریت آن جریان را به عقلای اصولگرا منتقل کنند.
بخشی از دلایل برجسته شدن جریان افراطی در اصولگرایان به مداخله فراقانونی برخی نهادها در حوزه سیاسی بازمیگردد. در واقع با ورود برخی افراد و نهادهای حاکمیتی در موضوعات سیاسی مانند انتخابات، مجالی برای بزرگان اصولگرا باقی نمیماند که تصمیم بگیرند و دیگران را به تبعیت از خودشان فرابخوانند. به همین دلیل، در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نه جبهه پیروان امام و رهبری نقش موثری داشت و نه دو تشکل سرشناس جامعه مدرسین و جامعه روحانیت و در واقع آنان تماشاچی اقداماتی بودند که دیگران اتخاذ کرده بودند و آنان هم منفعلانه پذیرفتند.
نباید از سهم یک جریان در حوزه علمیه غافل بود که در گذشته نقشی در تصمیمات اصولگرایان نداشتند اما اکنون محور شدهاند. همانهایی که رویه تکفیر و طرد و حذف دارند و به قول شهید بهشتی شاگردان تندخو و پرخاشگر تربیت میکنند و تحمل جریان مخالف را ندارند و برای مردم هم شأنی در حکومت قایل نیستند.