ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Tue, 11.07.2017, 14:28

اصلاح‌طلبان و ضرورت گذار از کنش به منش


امیر خرم، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران، در یادداشتی برای “راهبرد” نوشت:

سخن امروز سرکار خانم خداکرمی، عضو محترم شورای شهر تهران، در اعتراض به تحمیل گزینه‌های شهرداری از سوی اشخاص و احزاب سیاسی به این شورا، پاسخ آقای عرب‌سرخی به ایشان که اصولا صورت مساله را تغییر داده بودند. اعتراض آقای رهامی مبنی بر آنکه جناب خاتمی را در شرایطی قرار دادند که اگر از فهرست شورای تهران حمایت نکند، اصلاح‌طلبان این شورا را از دست خواهند داد. ناراحتی آقایان منتجب‌نیا و نظری از نحوه رفتار شورایعالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، سخن آقای شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحادملت، مبنی بر آنکه شش روز صرف مجاب کردن جناب خاتمی برای حمایت از فهرست نامزدهای شورای شهر تهران شد. سخن آقای تاج‌زاده مبنی بر آنکه نباید اصلاحات به‌گونه ای مورد نقد قرار گیرد که مورد سوءاستفاده رقیب قرار گیرد و سایر سخنان و نظراتی که پس از انتخاب شورای شهر تهران تا امروز می‌شنویم، جدای از صحت و سقم آنها نشان‌دهنده چند نکته هستند:

اول: میان اندیشه اصلاحات و اصلاح‌طلبان باید تفاوت قائل شد. از مهمترین مولفه‌های اندیشه اصلاح‌طلبی، رعایت موازین اخلاقی در هر شرایط و در قبال هر کسی است. لیکن این سخن به معنای آن نیست که هر کس که خود را در اردوگاه اصلاح‌طلبان تعریف کرد، لزوما پایبند این موازین و اصول باشد. به تعبیر دیگر که نگارنده پیش از این نیز بارها بکار برده است، میان اصلاح‌طلبی کُنشی و اصلاح‌طلبی مَنشی باید فرق گذاشت. اندیشه اصلاحات مبتنی بر منش اصلاح‌طلبی است و نه صرفا کُنش اصلاح‌طلبانه. همچنین نگاه اردوگاهی داشتن در سپهر سیاسی و نیروهای سیاسی را به دو اردوگاه اصلاح‌طلبان و اصول گرایان تفکیک کردن، بطور طبیعی شرط ورود به هر کدام از این دو اردوگاه را کُنش سیاسی افراد قرار می‌دهد نه الزاماً مَنش سیاسی منطبق با اصول فکری آن جریان سیاسی.

دوم: سخنان و موضع‌گیری‌های اخیر نشان از آن دارد که دوره تاثیرگذاری شخصیت‌های کاریزماتیک رو به افول نهاده و آگاهی و شناخت جمعی در حال جایگزینی با توصیه‌های شخصی است. بر همین اساس شاید در انتخابات آینده بهره بردن از میزان نفوذ جناب خاتمی در بین طبقات مختلف مردم، چندان کارساز نباشد. کاریزما در کنار شفافیت، شناخت و آگاهی قطعاً میتواند در عرصه سیاسی تاثیرگذار باشد، لیکن تنها در یک جامعه توسعه‌نیافته می‌تواند به‌عنوان جایگزین آن سه عامل دیگر، کارکرد داشته باشد و هرچه جامعه در عرصه سیاسی توسعه یافتگی بیشتری بیابد، از امکان بهره بردن از کاریزمای فردی بجای شناخت، آگاهی و شفافیت، کاسته می‌شود.

سوم: جریان اصلاحات نیازمند غربال‌گری است. تا هنگامی که نگاه ما به سپهر سیاسی، نگاهی اردوگاهی باشد و مبنای تشخیص نیز صرفا کُنش سیاسی افراد باشد و نه الزاماً مَنش آنها. اندیشه اصلاح‌طلبی در بدنه جامعه نفوذ نخواهد کرد و همچنان به‌عنوان یک جریان سیاسی مطرح خواهد بود و نه یک جریان فکری. باید تفاوت نهاد میان انتخاب مردم از سر اجبار و گزینش یک جریان سیاسی در جهت مانع شدن از به قدرت رسیدن یک جریان سیاسی منحط و عقب مانده و انتخاب از سر شناخت، عقیده و علاقه. اگر بخواهیم صادقانه با موضوع برخورد کنیم باید بگوییم آنچه تاکنون در اکثر موارد در انتخاب اصلاح‌طلبان رخ داده است؛ بیشتر از جنس همان هراس و اجبار است تا شناخت و علاقه. دوستان اصلاح‌طلب خود را دعوت می‌کنم به بازنگری در رفتار سیاسی خود، تبیین و تبلیغ مَنش اصلاح‌طلبانه بجای تاکید بر صِرف کُنش اصلاح‌طلبانه، تغییر نگاه اردوگاهی به نگاهی مفهومی به مقوله اصلاحات و جایگزین کردن شیوه‌های مبتنی بر شناخت، آگاهی و شفافیت بجای تکیه بر کاریزمای افراد.