علی نصری
انتخابات امسال آمریکا و فرانسه از جهات زیادی به هم شباهت داشت: نارضایتی عمومی از وضعیت موجود. بیاعتمادی نسبت به احزاب و کل سیستم سیاسی حاکم. خشم از فساد موجود در سطوح مختلف مدیریت سیاسی و اقتصادی کشور. احساس استیصال در برابر مشکلات اقتصادی و اختلاف طبقاتی. احساس بیثباتی و ناامنی نسبت به آینده. احساس ناامنی و اضطراب در برابر پدیدهء «تروریسم». افزایش تنشهای اجتماعی با مهاجران. مواجه شدن با چالشهای «جهانی شدن». درگیری با «بحران هویت». قرار گرفتن در دوراهی «گشایش» بیشتر به روی جهان یا و «بسته شدن» به روی خود. شکاف میان اقشار مختلف جامعه. و بسیاری از مسائل دیگر.
از سوی دیگر، علیرغم تمام این نگرانیها، هر دو ملت آمریکا و فرانسه در حرکتی «پیوسته» و «گام به گام» و «حسابشده» در مسیر پیشرفت و بهبود شرایط قرار داشتند:
در آمریکا، دولت اوباما توانسته بود پس از «آواربرداری» از ویرانیهای بازمانده از دولت جرج بوش و عبور دادن کشورش از شدیدترین بحران اقتصادی چند دههء اخیر و ترمیم تصویر آمریکا در جامعهء بینالمللی، تمام شاخصهای اقتصادی و رفاهی جامعه را بهبود بخشد، صنایع ورشکته را احیا کند، قوانین متعددی برای حفاظت از محیط زیست تصویب کند، بیمهء خدمات درمانی همگانی راهاندازی کند، برنامههای موفقی برای مبارزه با فقر و حاشیهنشینی در کلانشهرها پایهگذاری کند و ممکلتش را در مسیر مشخصی برای حل مشکلات قرار بدهد.
در فرانسه دولت اولاند علیرغم عدم موفقیتش در سامان بخشیدن به وضعیت اقتصادی، روند مثبتی در مبارزه با فساد مالی و شفافسازی نظام مدیریتی کشور آغاز کرد، در سال آخر ریاستجمهوریاش - با تاخیری سه ساله نسبت به وعده انتخاباتیاش - موفق شد تا شاخص بیکاری را رو به کاهش ببرد، و با وجود تمام فشارهای داخلی و بینالمللی - مانند رشد احزاب راستگرای افراطی، خروج انگلستان از اتحادیه اروپا و وقوع بیش از ۱۰ عملیات تروریستی مرگبار در خاک فرانسه - جایگاه کشورش را در دل اتحایه اروپا حفظ کند.
در برابر این حرکت «آهسته و پیوسته»، در هر دو کشور آمریکا و فرانسه، جریانهایی در صحنهء سیاسی ظهور کردند که با سوار شدن بر موج نارضایتیهای مردم و ارائهء «وعده»های بزرگ و استثنایی سعی در پیروز شدن در رقابتهای انتخاباتی داشتند:
در آمریکا، دوناد ترامپ با شعار «آمریکا را دوباره عالی کنیم» به مردم این کشور وعده داد که «باتلاق» فساد سیاسی و اقتصادی کشور را خشک خواهد کرد، امور کشور را دوباره بدست مردم خواهد سپرد، مالیاتها را کاهش خواهد داد، بیکاری را ریشهکن خواهد کرد، تمام زیرساختهای کشور را بازسازی خواهد کرد، تمام معاهدات تجاری بینالمللی آمریکا را بازخوانی و به نفع کارکننان آمریکایی اصلاح خواهد کرد (یا از آنها خارج خواهد شد)، شرکتهای آمریکا خارج از کشور را به داخل آمریکا بازخواهد گرداند، معادن را احیا خواهد کرد، بیمهء درمانی همگانی اوباما را لغو و با یک بیمه درمانی به مراتب بهتر جایگزین خواهد کرد، تروریسم را نابود خواهد کرد، مرزها را امن خواهد کرد، مهاجران غیرقانونی را اخراج خواهد کرد، جلوی قاچاق مواد مخدر به داخل کشور را خواهد گرفت، جایگاه و احترام و عزت آمریکا را در سراسر جهان ارتقا خواهد بخشید و ملت آمریکا را چنان در تمام عرصهها «پیروز» خواهد کرد که از این همه پیروزی «خسته» خواهند شد!
در فرانسه، مارین لوپن با یک برنامهء سیاسی شامل ۱۴۴ وعده وارد رقابت انتخاباتی شد. او به مردم فرانسه وعده داد که آنها را از فساد ساختاری سیستم سیاسی فرانسه و اتحادیه اروپا «آزاد» خواهد کرد، «یورو» را کنار خواهد گذاشت و واحد پول ملی فرانسه را بازخواهد گرداند، ماهانه به حساب شهروندان کمدرآمد پول خواهد ریخت، قدرت خرید مردم را بالا خواهد برد، هزینه برق و گاز را کاهش خواهد داد، خدمات اجتماعی را افزایش خواهد داد، مالیات بر درآمد را کاهش خواهد داد، صنایع را احیا خواهد کرد، بیکاری را از بین خواهد برد، روند مهاجرت را متوفق خواهد کرد، امنیت مرزها را تضمین خواهد کرد، شبکههای تروریستی را نابود خواهد کرد، پلیس را تقویت خواهد کرد، آمار جنایت شهری را کاهش خواهد داد، رسانهها را مستقل خواهد کرد، سیستم اداری را منظم خواهد ساخت، سیستم آموزشی را اصلاح خواهد کرد، هویت و فرهنگ ملی فرانسه را احیا خواهد نمود، قدرت نظامی فرانسه را افزایش خواهد داد، اقتدار و جایگاه فرانسه را در عرصهء بینالمللی افزایش خواهد داد، و «عزت» را به ملت فرانسه بازخواهد گرداند.