شرق / ستاره جاوید
بالرینهای ایرانی «شیفتگان دل»، به سرپرستی «هایده کیشیپور» و سوپرانوخوانان ایرانی «آواز ملل»، به سرپرستی «شهلا میلانی»، تکاجرای اپرت نمایشی «آرشین مال آلان» (Arşın Mal Alan) را نهم دی روی صحنه تالار وحدت بردند.
خوانش هایده کیشیپور و شهلا میلانی از این اپرت دراماتیک موزیکال نمایشی، هم خوانشی ایرانی و هم خوانشی بینالمللی است. بالرینهای کارآزموده «شیفتگان دل» با اجرائی ایرانیزه از باله مدرن بینالمللی و تلفیق آن با حرکات موزون فولک ملی، روایتی ایرانی از یک قصه افسانهای آذری را برای بانوان تهران اجرا کردند.
داستان «عسگر» قوارهفروش، روایت تاجر ثروتمند نوگرایی است که برخلاف سنت رایج زمانهاش، میخواهد خودش همسر آیندهاش را انتخاب کند و در این راه با مشکلاتی مواجه میشود. عسگر دارای عقاید روشنفکرانه و مدرن است و به توصیه دوست خود تغییر قیافه داده و به صورت پارچهفروش دورهگردی درمیآید که بتواند با فروش پارچه به زنان، همسر موردعلاقه خود را پیدا کند.
بالهای که شیفتگان دل با موزیک متن لایو و اجرای زنده گروه «آواز ملل» به نمایش درآوردند، برداشتی مینیمال و ساده، اما دلنشین و باوقار از باله مدرن غربی است که با حرکات فولک رقصهای محلی ایران تلفیق شده و در نهایت محصولی که میبینید، خوانشی متفاوت و ایرانیزه از یک کار خارجی است. با اینکه سه قطعه از پنج قطعه اپرای کار به صورت لایو و ازسوي سوپرانوخوانان «آواز ملل» اجرا میشود و به زبان آذری است، اما ترکیب ایرانی حاصل شده بهگونهای است که حتی تماشاچیان فارسیزبان یا... بهراحتی میتوانند با کار ارتباط برقرار کرده و درونمایه اثر نمایشی را درک کنند و هیچوقت احساس کهنگی و تکراریبودن نکنند.
نقطه قوت در اثرگذاری اپرت نمایشی تلفیقی این دو گروه، استفاده از لباس ایرانی در اجرا و خوانش اپراگونه ایرانی از یک اثر بینالمللی است. به این معنی که سرپرستان هر دو گروه - هایده کیشیپور و شهلا میلانی - علاوه بر داشتن نگاه بینالمللی در اجرای ایده، با تزریق این نگاه به یک روایت محلی و فولک غیرایرانی - آذربایجان روسیه - با استفاده از طراحی لباسها براساس لباسهای کاملا ایلیاتی و فولک ایرانی برگرفته از فرهنگ هزارتکه ایلیات آریایی، موفق شدند اثری تأثیرگذار در قالب حرکات نمایشی و موزیکال برای بانوان خلق کنند.
دیگر نقطه قوت این اثر تلفیقی، طراحی صحنه بسیار مینیمال و به عبارت بهتر، تهی از هر عنصر خارجی و در کنار آن بهرهمندی از طراحی نور آرتیستیک و استفاده از کنتراست رنگ لباسها در تضاد با نورپردازیهاست که به دیدهشدن بهتر و خیالانگیزتر اثر نمایشی کمک کرده است. به این معنی که کیشیپور و میلانی نیک میدانند برای دیدهشدن یک اثر نمایشی موزیکال و ارتباط برقرارکردن مخاطب با درونمایه اثر، نیازی به دستیازیدن به عناصر اضافه و پرطمطراق صحنه ندارند و فقط کافی است مخاطبان را در شرایطی قرار دهند که با قهرمان داستان - در اینجا عسگر و شهرزاد- همذاتپنداری کنند.
از طرفی برای اثرگذاری این اپرت دراماتیک همین بس که زیرمتن این اپرت معروف که عشق و دلدادگی و وصال است، خود دلایل کافی و وافی برای نشاندن مخاطب روی صندلی است؛ بهویژه آنکه روایت این عشق و دلدادگی و وصال با موسیقی زنده اپرایی و پوششهای چشمگیر ایرانی همراه باشد و در پسزمینه صحنه، بالرینهای جوان، تکتک شعرها و ملودیها و نتها را با حرکات موزون باله ایرانی برای مخاطب مجسم كنند و روایتی دیگرگونه از هنر باله و اپرای ایرانی را برای بانوان به نمایش درآورند.
شهرت این داستان به درونمایه انتقادگونهای است که از سده قبل آغاز و به برخی محدودیتهای زنستیز رایج در آن زمان، معترض شد. بهجرئت میتوانم بگویم همین آزادی نسبی که زن امروز در ادبیات و فرهنگ ترک و در فرهنگ فارسی آریایی به آن دست یافته، حاصل تلاشها و مبارزات اجتماعی متعددی بوده که از دستکم دو سده قبل آغاز شده و تا امروز ادامه دارد. داستان افسانهای با تم اجتماعی آرشین مال آلان هم از آن دست روایتهایی است که شهرتش را وامدار حرکت انتقادگونه و جریانسازی است که با زبان هنر در سال ١٩١٣ خلق کرد و تا امروز ادامه دارد و بر هنرمندان و فیلمسازان بسیاری تأثیر گذاشته، بهطوریکه پنج نسخه سینمایی این اپرت نمایشی، در سینمای جهان خلق شده است.
آرشین مال آلان از داستانهای مشهور فرهنگ آذربایجان است که در سال ۱۹۱۳ میلادی ازسوي «اوزیر حاجیبیف»، موسیقیدان شهیر آذری، به صورت اپرای کوچک (Operetta) در دو پرده تهیه شد. این اپرا اولینبار در ۲۵ اکتبر ۱۹۱۳ در تئاتر تقییف آذربایجان اجرا شد و یونسکو در سال ۲۰۱۳ صدمین سالگرد این اپرا را جشن گرفت.
ارزش هنری خوانش مشترک گروه بانوان «شیفتگان دل» و «آواز ملل» از این اپرت جهانی، خوانش و اجرائی ایرانی از یک باله و اپرای غیرایرانی است. باله و اپرای ایرانی که تکاجرای آن را تماشا کردیم، هنری است که حرف خودش را برای گفتن دارد و مشق شبهایش از ماهها و حتی سالها قبل و در شرایط سخت نبود پلاتو برای تمرین گروههای بانوان، آغاز شده و بااینحال، در سایه حمایتهای خودگردان و انگیزشی گروههای بانوان، خوشبختانه هنوز در تهران به خاموشی نگراییده و آهسته و پیوسته، اما بهسختی، دارد مسیر پرفرازوفرود تعالی را طی میکند تا بتواند بهعنوان یک باله باوقار ملی، به رقابت با سایر بالههای بینالمللی بپردازد و قد بکشد.