جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 29 March 2024
|
ایرنا - “ژیلا قهرمانیه” نخستین بانوی مکانیک تبریزی در منطقه شمال غرب کشور است که از روی علاقه به این شغل روی آورده تا از این طریق علاوه بر امرار معاش، اهداف و آرزوهای خود را نیز پیگیری کند.
این بانوی مکانیک ۳۰ ساله، دارای مدرک تحصیلی فوق دیپلم رایانه است و پس از اخذ مدرک خود، به مرکز آموزش فنی و حرفهای تبریز رفته تا در زمینه مکانیک آموزش ببیند؛ قهرمانیه زندگی پرفراز و نشیبی داشته است که ماحصل گفت وگوی خبرنگار ایرنا با وی در ذیل میآید:
* لطفا” خودتان را به طور کامل معرفی کنید؟
من ژیلا قهرمانیه متولد ۱۳۶۹ در تبریز هستم، ۲ خواهر و ۲ برادر دارم و از بچگی رفتارم خیلی پسرانه بود و با یکی از برادرانم که یک سال اختلاف سنی دارم فقط بازیهای پسرانه انجام میدادم؛ از همان دوران خردسالی هنرهای رزمی را شروع کردم و نماینده کیک بوکسینگ بین المللی بودم تا این ورزش را به شمال غرب کشور آوردم.
* هنرهای رزمی را تا کجا ادامه دادید؟
من به عنوان استاد و مربی همیشه همراه و همپای شاگردانم بودم و با آنها کار میکردم، اما بعدها چون ورزش رینکی و آسیبش زیاد بود و من هم آسیب دیده بودم و نیز هیچ حمایتی هم نشد، از این ورزش کمی فاصله گرفتم.
* چطور به سمت مکانیکی کشیده شدید؟
بعد از آسیب دیدگی در ورزش، خواستم دنبال علاقهام بروم، به همین دلیل بعد از مدتی تحقیق، فهمیدم که در شهر جدید سهند امداد خودرویی وجود ندارد و به دلیل مسیر سربالایی و سرازیری این شهر به خصوص در فصل سرما و زمستان اگر ماشینی خراب شود و خانواده هم در ماشین باشد، باید چندین ساعت منتظر میماندند تا از تبریز امدادخودرو برسد؛ به همین دلیل ابتدا به فکر این افتادم تا هم برای خودم شغلی ایجاد کنم و هم برای دیگران و اقدام به دریافت مجوز برای تاسیس شرکت امدادخودرو کردم که بعد از دوندگیهای زیاد به سازمان حمل و نقل، در نهایت بعد از ۱۸ ماه مجوز گرفتم و شرکت را ثبت کردم و در حال حاضر ۹ نفر امدادگر و یک نفر مکانیک سیار در شرکت کار میکنند و خیلی هم فعال هستیم.
* چطور شد خودتان دست به کار شده و مکانیک شدید؟
بعد از کارهای شرکت امداد خودرو، چون اهل پشت میزنشینی نبودم و از بچگی هم به مکانیکی علاقه داشتم به دنبال علاقه اصلیام در کنار کار امداد خودرو یعنی مکانیکی رفتم و حدود ۲ سال است که کارم را شروع کرده ام؛ البته بعد از چند نوبت سراغ تعمیرگاه رفتن و جواب رد شنیدن، کارم را در یکی از تعمیرگاههای تبریز شروع کردم.
* آیا خانواده با مکانیک شدن شما موافق بودند؟
در ابتدای شروع کارم به خانواده چیزی نگفتم و چون هدفم بود، کار را شروع کردم؛ هر چند میگویند هدف را نمیگویند تا به هدف برسند تا موفقیت را نشان دهند، من هم به هیچ کس نگفتم و کارم را در تعمیرگاهی در دروازه تهران شروع کردم، بعد به دلیل ازدواج وقفهای در کارم ایجاد شد و بعد از دو ماه این بار به تعمیرگاه کنونی آمدم و از وقتی به این تعمیرگاه آمدم پیشرفتم خیلی زیاد شده است.
* چگونه وارد این کار که به عنوان کار مردانه شناخته میشود، شدید؟
ما به این کار مردانه نگاه میکنیم وگرنه انسان اراده کند هر کاری را میتواند به نحو احسن انجام دهد و ربطی به جنسیت ندارد و هم اکنون نیز در این تعمیرگاه دورههای آموزشی را به صورت تئوری و عملی میبینم و هم کار میکنم.
* چه خاطرات شیرین و تلخی از کار مکانیکی دارید؟
در این کار خاطرات تلخی ندارم و لحظه لحظه این کار برایم شیرین است؛ یکی از خاطرات شیرینم این است که مشتریهای خانمی که به تعمیرگاه میآیند و میبینند که من اینجا کار میکنم مشتاق میشوند که آنها هم بیایند و آموزش ببینند و اینجا کار کنند. یا خانمی که همسرش صبح سر کار میرود و شب برمی گردد و فرصتی ندارد تا ماشینش را برای تعمیر بیاورد، بودن من در اینجا باعث میشود که راحتتر به تعمیرگاه بیایند. باید اذعان کنم که مکانیکی کار سنگینی برای خانمها است، وقتی پای عشق و علاقه در میان باشد باعث میشود که در این کار دوام بیاورم.
* درباره ساعات کاری خود کمی توضیح دهید.
ساعت کاری من از ۸.۳۰ صبح تا تا ۱۸ عصر است و جمعهها هم تعطیل هستیم.
* اوقات فراغت خود را چگوه سپری میکنید؟
اوقات فراغتم را با همسرم به کوه میروم یا درباره ماشینهای خاص مثلا دو موتوره که هم بنزینی و هم هیبریدی هستند، مطالعه میکنم و در حال یادگیری زبان انگلیسی هم هستم و همچنین به انیمیشینهای آموزشی ماشین نگاه میکنم که این انیمیشینها باعث میشود که ذهنم باز شود و راحت تر مباحث برایم تفهیم شود.
* واکنش خانواده به کارتان چست؟
مادرم در ابتدا خیلی ناراحت بود و وقتی دستهای سیاهم را میدید گریه میکرد اما پدرم از اول به این فکر میکرد که دخترم کاری را شروع کرده و آن را به انتها میرساند و موفق میشود و الان هر دو از کارم راضی هستند.
* دیدگاه همسرتان؟
همسرم من را در مکانیکی و با دست و صورت سیاه دید و پسندید و ۲ ماه است که ازدواج کردهام و به خانه خودم رفتهام. همسرم کابینت ساز است و کارگاه دارد و از زندگی مشترکمان راضی هستم و همسرم نیز مرا مورد حمایت خود قرار میدهد. او همیشه در کنارم هست و پا به پای من میآید و در سختیها در کنارم هست. وی بعد با خنده ادامه میدهد: من هم به زندگیم میرسم هم آشپزی میکنم و هم به کارم میرسم. هر کسی به دنبال عشق خود میرود و مکانیکی عشق من است.
* واکنش مشتریان با شما؟
واکنش مشتریان به حضور من در اینجا خیلی خوبه و الان فرهنگ سازی شده و برخورد مشتریان صمیمانه و محترمانه است.
* هدف اصلی تان از کار مکانیکی چیست؟
یکی از هدفهایم این است که در آینده یک تعمیرگاه اختصاصی برای خانمها داشته باشم و خانمهای کارآفرینی که اراده میکنند کاری را شروع کنند و روی پای خود بایستند و در کارهایشان ثابت قدم هستند، دور هم جمع بشویم و دوشادوش همدیگر به آن چیزی که میخواهیم برسیم و هم برای خود درآمدزایی داشته باشیم و هم مستقل باشیم. یکی دیگر از هدفهایم برای آینده این است که صفر تا صد مکانیکی ماشین را یاد گرفته و ادامه دهم و بعد مثلا به دنبال تعمیر هواپیما بپردازم. به نظرم انسان مانند آب است باید روان باشد و نباید درجا بزند و مدام در حال پیشرفت باشد و ادامه بدهد.
* و حرف آخر؟
من از تفریحهای زیادی برای کارم گذشتهام و خیلی برای این کارم زحمت کشیده و میکشم و این دستهای سیاه و روغنی را با جان و دل دوست دارم و پذیرفته ام. از خانمها میخواهم که به هیچ عنوان خودشان را دست کم نگیرند و به دنبال هدفی که هستند، بروند و در هدفهایشان محکم باشند.
گفت و گو از سیده مریم یوسفی
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|