پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ -
Thursday 28 March 2024
|
منتشر شده در روزنامه ایران ۸ خرداد ۱۳۹۹
قتل فجیع یك دختر بچه ۱۳ یا ۱۴ ساله همه را متأثر كرد، بویژه هنگامی كه تصویری سرزنده و شاداب از او نیز منتشر، و نحوه قتل نیز تشریح شده باشد. هنگامی كه این خبر را در چنین فضایی میشنویم، بلافاصله صحنه قتل را در ذهن خود تصویر كرده و دچار ناراحتی مضاعف میشویم. داوریهای عمومی نیز به درستی علیه پدر این كودك است. به همین علت اطلاعیه مجلس ترحیم این كودك كه پدرش را در صدر عزاداران قید كرده بودند، در فضای مجازی مورد تمسخر واقع شد. با این حال به گمان بنده بد نیست كه موضوع را از زاویه دیگری نیز ببینیم.
آن كودك به ناحق كشته شد و رفت، ولی آیا نباید بپرسیم كه دیگران بویژه این پدر از این پس چه خواهند كرد؟ آیا او جانی بالفطره است كه از كشتن دخترش هیچ عذابی نخواهد كشید؟ او چرا دخترش را كشت، تحت چه فشار اجتماعی قرار داشت؟ چه راههایی در برابر او وجود داشت و نرفت و یا نتوانست برود؟ این دختر و حتی پدر او قربانی جامعه و مقررات حقوقی و اخلاقی مربوط به این موضوع و نیز نظام آموزشی آن هستند. سعی میكنم برخی از این موارد را توضیح دهم.
۱- از منظر شرعی ازدواج دختران بالای ۸ سال و ۹ ماه و از لحاظ قانونی بالاتر از ۱۳ سال منعی ندارد. تنها شرط آن اجاره پدر یا جد پدری است. كه این اجازه هم در اصل مشكلی را حل نمیكند، زیرا برای همه دختران وجود دارد حتی ۴۰ ساله!! بنابراین ماهیت آن به گونهای نیست كه مانع این ازدواج شود. پیشتر موردی بود كه دختری بدون اجازه پدرش ازدواج كرده، پدر شكایت كرد و در نهایت دادگاه عقد را باطل كرد، ولی بلافاصله پس از ابطال عقد، دختر و پسر دو باره با یكدیگر ازدواج كردند، زیرا كه این بار دختر باكره نبود و شرط رضایت پدر منتفی شده بود!!
گر چه سن پسر بالاتر و حداقل ۲۹ و حداكثر ۳۵ سال ذكر شده، كه به ظاهر رقم ۲۹ و ۳۰ و با توجه به تصویرهای موجود معقول است، از آنجا كه نمیدانیم دقیقاً چه اتفاقاتی میان دو نفر افتاده اظهار نظر در باره اینكه آیا مرتكب تخلفی شدهاند یا خیر برای ما غیر ممكن است، ولی چون از طرف دادگاه تبرئه شده، به ظاهر دادگاه جرمی را متوجه پسر ندانسته است. بنابراین حادثه رخ داده پیش از قتل، از نظر حقوقی رویدادی متفاوت از آن نیست كه این دختر ۳۰ ساله بود و چنین رفتاری را میكرد. هر دو مورد از حقوق وضعیت یكسانی دارند. در حالی كه میدانیم افكار عمومی در باره این دو رویداد؛ داوری متفاوتی دارد.
اگر آن دختر ۳۰ ساله بود و با یك جوان ۳۰ ساله یا ۳۵ ساله میرفت و ازدواج میكرد، نهاد حقوقی با این حالت و مورد رومینا یكسان برخورد میکرد، در حالی كه این دو رویداد از نظر جامعه و مردم به كلی با یكدیگر متفاوت هستند، و این نقص جدی انطباق قانون با ارزشها و خواستهای جامعه است.
نكته حقوقی مهم ماجرا دستور به تحویل دختر نوجوان به پدرش است كه برخلاف اصرارهای دختر صورت گرفته است و این به طور قطع نادرست و مخالف حقوق است. گویی كه این تصمیم همسو با فرهنگی اتخاذ شده كه موجب این حادثه برای این نوجوان شده است.
چه نتیجهای از این وضع میتوان گرفت؟ پسر و دختر در اصل قضیه کار خلاف قانونی مرتکب نشدهاند. قانون حتی دختر را مجاز به چنین انتخابی نموده است و او را صاحب صلاحیت برای ازدواج دانسته. در سوی مقابل نه خانواده و نه حتی حکومت و نه جامعه چنین وضعی را بر نمیتابند و هر کدام به نحو ویژه خودشان واکنش نشان میدهند.
به نام قانون دختر را باز میگردانند در حالی که قانون به او حق ازدواج داده است. پدر از غیبت دختر غیرتش به جوش میاید. جامعه کوچک و نزدیک به پدر او را در این احساس تحت فشار اخلاقی قرار میدهد و جامعه بزرگتر او را جانی میداند. هیچ راه دیگری برای حل ماجرا یا وجود ندارد یا آموزش داده نمیشود و یا در دسترس نیست. در این میان قانون که تنظیمگر روابط میان افراد جامعه با یکدیگر و با حکومت است ناکارآمد بوده و با متن جامعه و ارزشهای عمومی بیگانه است.
باید قانون چگونه باشد؟ ازدواج زیر سن معینی غیرقانونی باشد و هر گونه کوششی برای ازدواج یا ایحاد رابطه مستوجب مجازات طرفی که بالای سن قانونی است باشد. ازدواج حق فرد است و مشروط به اجازه کسی نباشد. موارد استثنا را طبعا باید قانون مشخص کند. اجازه خانواده هم موضوعی اخلاقی و اجتماعی است و نه حقوقی.
اتفاقا اکثریت قاطع دختران و حتی پسران بدون رضایت خانواده ازدواج نمیکنند ولی این را الزام قانونی نمیکنند که تبعات منفی دارد. اگر چنین بود از همان لحظه اول خواستگاری، پسر را مجازات میکردند و تمام میشد هر وقت دختر ۱۸ سالش میشد خودش تصمیم میگرفت که با کی ازدواج کند و اگر خانواده سالم و منطقی باشد قطعا بدون اجازه پدر و مادر ازدواج نخواهد کرد. این کاری است که بیشتر ما در زندگی خود انجام میدهیم و مشکلی هم برایمان نیست.
۲- اگر چه هیچ توجیهی برای چنین قتلی آن هم به صورت فجیع آن وجود ندارد، ولی بد نیست كه پدر رومینا را هم به عنوان قربانی دیگر این جنایت در نظر بگیریم. شاید در نگاه اول او را یك انسان جنایتكار و خونخوار تصور کنیم كه از این اقدام لذت میبرد. در حالی كه هیچ پدری مرتكب چنین اقدامی علیه فرزندش كه ۱۴ سال زحمت بزرگ كردن او را كشیده نخواهد شد، مگر اینكه مجموعهای از ارزشهای فكری یا فشارهای هنجاری بیرونی او را از مسیر اخلاقی منحرف کرده است.
مشابه این رفتار را در برخی مناطق دیگر نیز داریم و حتی به این كار افتخار هم میكنند و در صورت انجام ندادنش باید تا آخر عمر نوعی تحقیر و سرشكستگی را تحمل كنند. بنابراین باید فكری اساسی برای این مسأله كرد. اتفاقاً برخلاف مناطق دیگر كه چنین اقدامی را افتخار میدانند (هرچند این گرایش نسبت به چند دهه پیش تضعیف شده است) گمان میكنم كه پدر رومینا پس از این جنایت، زندگی راحتی نخواهد داشت و فشار هنجاری مزبور علیه او خواهد بود و مجازاتی همیشگی تا پایان عمرش او را عذاب خواهد داد. اگر چه در محل حادثه نیستم تا در باره آینده این جنایت گمانهزنی کنم، ولی معتقدم كه این ماجرا تمام نشده است و در آینده عوارض آن آشكار خواهد شد.
۳- این نوع ناهنجاریها را نمیتوان فقط با توصیف رومینا به عنوان تنها قربانی ماجرا درمان كرد. اگر نیك بنگریم، همه به تناسبی قربانی این ماجرا هستند. رومینا، آن جوان عاشقپیشه، پدر قاتل، مادر داغدار و برادر یا خواهر و دیگر نزدیکان رومینا، مردم منطقه و حتی در فاصله بیشتری همه مردم ایران و حتی آن قاضی كه حكم به تحویل این دختر نوجوان به پدرش داده است.
شاید گمان شود كه این نگاه مسأله را بلاموضوع میكند، هنگامی كه قاتل و مقتول را قربانی قلمداد كنیم. درست است كه كیفیت و سطح هر قربانی با یكدیگر فرق دارد، ولی فراموش نكنیم كه این پدر فرزندش را با دست خودش به شكل فجیعی كشته است. چگونه میتوان آن را قربانی این وضعیت تلقی نكرد؟ نه فقط او كه همه باید شرمسار از این رفتار باشیم. از اینكه زمینههای فرهنگی و اجتماعی و حقوقی این رویدادهای تأسفبار را از میان نبردهایم. هر کس به تناسب سهمی که در این اصلاح میتوانسته داشته باشد و نداشته است باید شرمنده باشد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|