جلسۀ وزیر برای انتخاب معاونش! / احمد زیدآبادی
گویند وزیری که تازه به وزارت رسیده بود، با جمعی از مشاوران خود جمع آمد تا از بین افرادی که به او پیشنهاد شده بود، مهمترین معاون خود را برگزیند. ماجرا بدین سان پیش رفت:
وزیر: خب، من از روی این لیست به ترتیب اولویت، اسامی پیشنهادی را مطرح می‌کنم و خواهش دارم مشاوران محترم به صراحت نظر خود را بگن. نفر اول آقای الف است.
مشاور: در مورد تخصص این آقا من چیزی نمی‌دونم ولی گویا دوره‌ای گرین کارت داشته می‌ترسم انتصابش سبب دردسر بشه!
وزیر: اگه گرین کارت داشته که هیچ! نظرتون در بارۀ آقای ب چیست؟
مشاور: این هم یکی از بستگانش توده‌ای بوده، پسرخاله‌اش هم می‌گن تو سیاهکل کشته شده!
وزیر: سیاهکل چیه؟
مشاور: در دورۀ شاه تعدادی از این چریک‌های مارکسیست به پاسگاهی در جنگل سیاهکل حمله....
وزیر: اوه! پس ولش کن. من حوصلۀ این نوع دردسرها را ندارم! بریم سراغ آقای پ
مشاور: این پ هم می‌گن نامۀ ۱۵۴ امضایی را امضاء کرده...
وزیر: نه این هم به دردسرش نمی‌ارزه، بریم سراغ آقای ت
مشاور: راستش این ت هم منزلش در کوچۀ تورجه!
وزیر: کوچۀ تورج ماجراش چیه؟
مشاور: منزل دکتر یزدی اونجا بوده!
وزیر: خب، ربطش به آقای ت چیه؟ با دکتر یزدی مراوده‌ای داشته؟
مشاور: مراوده که نه، ولی خب وقتی منزل هر دوتاشون تو یک کوچه بوده، لابد بعضی وقتا چشمشون تو چشم هم افتاده و سلام و علیکی هم کردن دیگه! من خوف دارم روزنامۀ چیز بیاد و نیمۀ پنهان این را افشا کنه و دردسر بیافرینه!
وزیر: نه، این را هم نمی‌خواد. آقای ث چطوره؟
مشاور: این هم می‌گن مقلد آقای منتظری بوده! می‌ترسم فردا روزنامۀ چیز تیتر بزنه که “عضو باند سید مهدی هاشمی معدوم” معاون وزیر شد!
وزیر: نه نمی‌خواد! این آقای ج چی؟
مشاور: اون هم ظاهراً یک بار در افطاری انجمن پلی تکنیک شرکت کرده!
وزیر: بریم سراغ آقای ح
مشاور: این خ هم در دو تا عکس دسته‌جمعی با کروبی و خاتمی، شناسایی شده!
وزیر: آقای خ چی؟
مشاور: او هم سال ۸۸ به میرحسین رأی داده و در تظاهرات ۲۵ خرداد هم دیده شده!
وزیر: پس بریم سراغ آقای چ
مشاور: این هم عکسی از جوونی‌هاش هست که سه تیغه کرده و کراوات پوشیده!
وزیر: حالا اگه مال دورۀ جوونیش بوده به نظرم خیلی روش حساسیت نشون ندن!
مشاور: آخه آدمی رکی هم هست! می‌ترسم عصبانی بشه و چیزی بگه و بعد این روزنامۀ چیز هم برامون بامبول در بیاره!
وزیر: در مورد آقای دال چی؟
مشاور: این هم دختراش عکسای خوبی از خودشون تو اینستاگرام نگذاشتن!
وزیر: عکس بدحجابی؟
مشاور: نه به اون صورت! مذهبی‌ان، ولی عکسا اونطور که باید باشه نیست!
وزیر: آقای ذال چی؟
مشاور: اون هم شایع شده که نئولیبراله!
وزیر: نه آقا، من نوشته‌هاشو خوندم اصلاً حامی دخالت دولت در همه چیزه!
مشاور: یه بار دیدم این روزنامۀ چیز اسمش را کنار دکتر طبیبیان و دکتر نیلی گذاشته بود!
وزیر: من دیگه لیست‌ام تموم شد. حالا می‌گین چیکار کنیم؟
مشاور: راستش من پسر عمه‌ای دارم که برای این پست مناسبه!
وزیر: مطمئنی که روی پسر عمه‌ات هیچ حساسیتی نیست؟
مشاور: از این جهت صد در صد مطمئن‌ام، چون پرونده‌اش سفیدِ سفیده!
وزیر: حالا سواد موادی هم داره؟
مشاور: اختیار دارید! اخیراً مدرک کارشناسی‌شو از دانشگاه آزاد واحد مورچه‌خورت در رشتۀ علوم تربیتی گرفته!
وزیر: گفتی روش اصلاً حساسیتی نیست؟
مشاور: اصلاً و ابداً!
وزیر: چه کار کنم دیگه! همین رو می‌ذاریم!
