جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 29 March 2024
|
منتشر شده در روزنامه ایران ۱۹ تیر ۹۷
پخش مستند گونهای درباره شبكههای اجتماعی كه طی آن دختر نوجوانی را در جلوی دوربین به اعتراف و گریه وادار كردند، بازتاب بسیار بدی داشت. بهطوری كه نزدیكان به این رسانه نیز از این سیاست تبری جستند. بهنظر میرسد كه بیان مخالفتها و نقدها در این مورد و نیز نمونههای دیگر تا حدودی دچار مجادلات حادی شده است. یكی از دوستان روحانی در نقد این رفتار، سوال كرده بود كه رقصیدن گناه بزرگ است یا غارت منافع ملی؟ یا گفتهاند تاكنون چند اختلاسگر را به صداوسیما آورده و از آنان اعتراف گرفتهاند؟
بهنظرم این نوع مواجه مشكل را حل نمیكند. خوب از فردا چند تا اختلاس کننده را هم بیاورند در سیما و یک دست سیر گریه کنند و توبه نمایند، آیا مخالفت با این برنامهای که از این دختر خانم پخش شد، منتفی خواهد میشود؟ اصولاً مقایسه میان اختلاس و رقص مقایسهای نامفید است. زیرا این طرف، رقص خود را فیلمبرداری و خودش منتشر كرده و هیچ پنهانكاری از خود نشان نداده، در حالی كه اختلاسكننده میداند عملش جرم است و با هزار ترفند آن را پنهان نگه میدارد، در حالی كه این دختر جوان اصولاً كار خود را بد نمیداند. بهنظر بنده باید مخالفتها با این برنامه را دستهبندی كرد تا موضوع بحث روشنترشود. شاید بتوان مخالفان را به چند گروه زیر طبقهبندی كرد.
۱- گروه اول از اقدام این دختر جوان دفاع میكنند و آن را لازم و حق فردی او میدانند و خودشان نیز موافق آن هستند. بنابراین هرگونه مواجههای با آن را نادرست میدانند. چه این مواجه امنیتی و اعترافگیری باشد و چه در قالبهای قضایی صورت گیرد. آنان این سبكزندگی و رفتاری را میپسندند و آن را تأیید میكنند.
۲- گروه دوم كسانی هستند كه این سبك زندگی را نمیپسندند، ولی انتخاب آن را حق دیگران میدانند و قبول ندارند كه تا این حد از سبك زندگی را میتوان مورد امر و نهی قرار داد. و معتقدند که باید مردم را در انتخاب آن آزاد گذاشت واز طریق شیوههای مدنی و تربیتی و نه قضایی و ارعابی، مردم را به دور شدن از این سبك رفتارها تشویق كرد.
۳- گروه سوم قدری مخالفتر هستند و اگر این شیوهها را در جلوگیری از این رفتارها مؤثر بدانند از این شیوهها حمایت هم میکنند، ولی معتقدند كه این اقدامات مصداق از قضا سکنجبین صفرا فزود خواهد بود. نه تنها مانع بروز این رفتارها نیست، بلكه موجب تشویق و تحریك بیشتر جوانان به ارتكاب این رفتارها میشود. این گروه معتقدند كه از روی ناچاری باید تسلیم شد. در مورد اخیر نیز روشن است كه بسیاری از افراد برای اطلاع از اصل ماجرا، به رقص ویدئویی منتشر شده این دختر جوان مراجعه كردند و همین برنامه تلویزیون موجب دسترسی بیشتر مردم به آن شد.
بنده خودم پیش از انتشار ویدئوی برنامه تلویزیونی در این باره، فیلم رقص این دختر خانم را ندیده بودم كه پس از این ماجرا آن را یافتم و تماشا كردم! تا مبادا داوری درستی نداشته باشم!! همچنین کمپینهای حمایت از این دختر خانم و انجام رقص و انتشار آن در فضای مجازی برای این که ثابت شود این شیوه مقابله اثرات معکوس دارد کافی است.
بهعلاوه تولید و انتشار این موارد فقط محدود به داخل كشور نمیشود كه چند نفر را بازداشت كنند و قضیه تمام شود. اینها در همه جهان پراكنده هستند. چه ایران و چه غیر ایران و میتوانند به تولید مطالب و فیلمهای مشابه اقدام كنند و با حذف این افراد كه عملاً غیر ممكن است، هیچ تحولی بسوی فضای مجازی مورد نظر شكل نخواهد گرفت.
بنا بر این تهیه و پخشكنندگان چنین برنامههایی باید برای هر سه گروه پاسخهای مناسبی داشته باشند و منتقدان نیز باید موضع خود را مشخص كنند كه از منظر كدام گروه این برنامهها را نقد میكنند.
واقعیتی كه مورد توجه مجریان این نوع مواجهه با رفتارهای دیگران قرار نمیگیرد این است كه این جوانان همگی و حتی در بسیاری از موارد پدر و مادرشان نیز در همین نظام بزرگ شدهاند و بهطور كامل تحت تأثیر آموزههای رسمی این نظام بودهاند. بنابراین اگر مسئولیتی در بروز و شکلگیری این رفتار وجود دارد، متوجه سیاستهای رسمی نیز هست و اگر هم آن سیاستها تا کنون نتوانستند که مانع شكلگیری و رواج این رفتارها شود، درادامه نیز قادر نخواهند شد.
مهمترین ایراد سیاست تربیتی گذشته تكیه بر روشهای خشن و قضایی و نیز نادیده گرفتن و تحقیر دیگران بوده است. آنان كه عمری از این صداوسیما حذف شده و نادیده گرفته میشدند، اكنون بهترین فرصت را برای ارتقای اجتماعی و سیاسی خود میبینند.
هنگامی كه تعداد زیادی از متن به حاشیه رانده شوند، بهطوری كه حاشیه بزرگتر از متن شود، باید انتظار چنین روزهایی وجود میداشت. امروز و پساز فروپاشی انحصار رسانهای رسمی، شاهد آن هستیم که همه تحقیرشدگان، همه نادیده گرفتهشدگان، و همه به حاشیه رفتگان به مرور زمان و البته با سرعت در حال قدرتمند و فربه شدن هستند و شاهد تبدیل حاشیه به متن هستیم. امروز متن آن قدر ضعیف شده است که تاب تحمل در برابر حملات حاشیه را ندارد. نه فقط به لحاظ ابزاری حاشیه بر متن غلبه کرده، بلکه به لحاظ روحی و روانی و عملکردی نیز تفوق یافته است و این امر موجب عدم توازنی شده که به ریزش بیشتر متن و اتحاد قوی تر حاشیه منجر میگردد.
هنگامی که عدهای تا این حد بی پروا هستند که برای وحید مرادی زندانی متهم به قتل که به دست تعدادی از همبندان و لاتهای رقیب کشته شد، ابراز وجود کرده و از طریق تشییع جنازه با شکوه قدرت نمایی میکنند، باید متوجه بود که فرآیند نادیده گرفتن حاشیه و یا به حاشیه راندن آنان به سرانجام خود رسیده است.
در ایران امروز متن از همیشه کوچکتر، ناکارآمدتر، مستاصلتر و فاقد اعتماد به نفس شده است و به معنای دقیق از همیشه حاشیهایتر شده است و این اتفاق برای حاشیه برعکس است. در چنین شرایطی هر اقدام متن علیع حاشیه، بیش از آن که به تضعیف حاشیه بینجامد آن را تقویت و بر عکس متن را ضعیف خواهد کرد.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|