مرگ زندانی، «تکذیب قوه قضایی»، اعتماد خدشه دارشده و لزوم گروه حقیقت یاب!
احمد حیدری
فردی به نام «عبد الرحمان نارویی» این بار در زندان بیرجند فوت کرده و شایعات گسترده حکایت از مرگ او با «شوکر برقی» دارد. خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضایی در برابر این شایعات موضع گرفته و به استناد نامه اداره کل پزشکی قانونی استان خراسان جنوبی، که علت مرگ را حسب مطالعه و معاینه ظاهری جسد، شرح کالبدگشایی و بررسی نتایج سم شناسی و آسیب شناسی و مطالعه پرونده بیمارستانی، سکته حاد قلبی تعیین کرده، اعلام کرده مرگ این زندانی نه با «شوکر برقی» بلکه در اثر سکته حاد قلبی بوده است؛ اما آیا با این تکذیب مسأله حل می‌شود یا حادتر می‌گردد؟
قطعا اگر حادتر نشود، حل هم نمی‌گردد زیرا مدتهاست افرادی در زندان‌ها می‌میرند و شایع می‌شود کشته شده‌اند و ابتدا با صراحت تمام کشته شدن آنها تکذیب می‌گردد ولی بعد در اثر پافشاری افکار عمومی و اطلاع رسانی شبکه های مجازی و ...، حقیقت آشکار می‌شود و مسئولان مجبور می‌گردند حقیقت را کم و بیش بپذیرد.
از زمانی که در ۸۸ چند زندانی مظلوم در کهریزک کشته شدند و به صراحت مرگ آنان در اثر ممنژیت اعلام شد و بعد به قتل آنان اعتراف گردید و قبل از آن، مرگ زهرا کاظمی که ابتدا قتلش انکار شد ولی بعد ... و تا مرگ مشکوک سید امامی و ... و این بار مرگ مشکوک عبد الرحمان نارویی که به جرم اعتیاد، حمل مواد مخدر و ضرب و شتم در زندان بیرجند بوده است.
آیا این سریال تا کی باید ادامه یابد؟ آیا افکار عمومی در نپذیرفتن اطلاعیه خبرگزاری میزان قوه قضایی و گزارش پزشکی قانونی مقصر است؟ مگر در موارد قبلی همین گونه قتل تکذیب نشد ولی بعد اثبات گردید؟
حالا که قوه قضایی به مرگ بر اثر سکته حاد قلبی باور دارد، باید معلوم شود سبب این سکته حادّ چه بوده است؟ آیا سکته طبیعی بوده یا متعاقب شوک عصبی، روحی ، برقی یا ... بوده است؟ و طبیعی است با توجه به موارد قبل، صرف این که خود قوه قضایی رسیدگی کند و اعلام نماید، مشکل حل نمی‌شود زیرا اطمینان‌ها خدشه‌دار شده است و راه چاره فقط تشکیل گروه حقیقت یاب متشکل از نهادهای نظام و نهادهای مردمی است. یک هیئت چند نفره از نماینده رئیس جمهور، نماینده مجلس، نماینده قوه قضایی، نماینده نهادی مثل کانون وکلا و نماینده نهادی پزشکی مثل سازمان نظام پزشکی می‌تواند در این مورد در مدتی معین و محدود رسیدگی کرده و نتیجه تحقیق را به اطلاع مردم برساند.
نظام باید اعتمادسازی کند و گر نه شکاف بی‌اعتمادی روز به روز عمیق‌تر می‌شود و عواقب وخیمی در پی خواهد داشت. امید که در صدد اعتماد سازی و ریشه کنی این موارد بنیان برانداز باشیم.
