پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 18 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Mon, 19.02.2018, 11:03

این ملک بلاخیز.../سیاه طنز

دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶

در سایت ویسگون یادداشتی بنقل از کوه دنا در رابطه با سقوط هواپیمای مسافربری آسمان به قرار زیر نوشته شده:
کوه دنا با صدور اطلاعیه‌ای از ملت ایران عذرخواهی کرد و مسئولیت سقوط هواپیما را پذیرفت. دنا اظهار کرد که نباید در مسیر هواپیما قرار می‌گرفت و هیچ مقامی در ایران مقصر نیست!
سوشیانس شجاعی‌فرد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ طنزنویس روزنامه شهروند نیز سیاه طنزی در رابطه با سقوط هواپیمای مسافربری نوشته که در زیر می خوانید:

دیروز، وقتی خبرهای تکمیلی سقوط هواپیما را می‎خواندم، رسیدم به اسامی جانباختگان، شروع کردم خواندن یکی‌یکی اسامی! مسافری نداشتم، اهل آن‌جا هم نیستم، نمی‌دانم برای چی داشتم اسامی را می‎خواندم، آیا دنبال آشنایی بودم؟! یا که منتظر دیدن اسم خودم بودم؟! اسامی را تا پایین خواندم و اسمی به چشمم آشنا نیامد! ولی خب، چه باک، چند روز دیگر، زلزله‌ای، آتش‌سوزی‌ای، گودبرداری‌ای، اعدامی، حمله تروریستی‌ای، تصادفی، خودکشی‌ای، چیزی گیرمان می‌آید و توی آن لیست بالاخره اسم‌مان خواهد آمد! نخند، اسم شما هم می‌آید! در این ملک، از هر چه فقیر باشیم، در مرگ و میر، غنی هستیم!
تا موقعی که این متن به دست شما برسد، حتما تا الان انواع و اقسام کمیته و ستاد و کمیسیون در باب موضوع سانحه هوایی تشکیل شده! فرقی هم نمی‌کند چه حادثه‌ای باشد!. مثلا در همین فقره، مسئول کیفیت هواپیماها و امنیت پروازها می‌شود رئیس کمیته تحقیق! کسی که معتقد به ضد زلزله بودن ساختمان‌ها با عکس احمدی‌نژاد و امضاکننده تفاهمنامه با فلان جا برای خواندن دعا جهت کاهش بلایا بود، رئیس ستاد بحران کشور است! مسئولیت رسیدگی به فساد در فلان فدراسیون محول می‌شود به رئیس فدراسیون! مثل این‌که فلان استاد خوشنام را بگذارند رئیس ستاد حمایت از حقوق کودکان! این‌جا هم هر حادثه‌ای اتفاق بیفتد، فوراً یک کمیته تحقیق تشکیل می‌شود، بعد یک کمیسیون بررسی، بعد یک ستاد حقیقت‌یاب، بعد یک کمیته مستقل بررسی حادثه، همزمان یک ستاد مردمی تحقیق، یک هفته بعد یک کمیته تخصصی حقیقت‌یاب! آخرش هم معلوم می‌شود یا ناتوانی خلبان بوده، یا نقص فنی، یا نتیجه تحریم‌ها یا اصلا تقصیر احمدی‌نژاد!
همیشه وقتی حادثه‌ای غم‌انگیز در ابعاد ملی رخ می‌دهد، در شهرونگ بحث بر سر این است که ما به‌عنوان طنزپرداز که در ذات کارمان شادی‌آفرینی و خنداندن مردم است، باید چکار کنیم؟! صفحه روز بعد را عادی ببندیم یا غمنامه و طنز تلخ! اتفاقا این طنزها هم گویا خوب طرفدار دارد! انگار مخاطب هم این نقش همدردی در غم‌ها را از ما به جای نقش معترض ولی شادی‌آفرین پذیرفته! آن‌قدر هم اتفاقات غم‌انگیز پشت سر هم اتفاق می‌افتد که استثنا دارد به قاعده تبدیل می‌شود! خودمان هم نمی‌دانیم که باید در این فضا، به نقص‌ها اشاره کنیم و بخندانیم، یا این‌که مثل همین متن، مویه کنیم و اندوهمان را عیان کنیم و حتی چنان بنویسیم که اشک شما در بیاید! راستش را بخواهید در این مملکت برای گریه انداختن مردم پول بهتری هم می‌دهند تا بابت خنداندن و نیش زدن! خوب که نگاه کنید طنزنویسی نه حالی دارد نه آینده‌ای! دو تا خط می‌کشیم‌ هزار برداشت غیرمربوط می‌کنند و چهار ستون بدنمان باید بلرزد! ولی گریه انداختن هم پول خوبی دارد، هم محبوب قدرتمندان می‌شویم! گرچه من با این اسمم حتی برای گریه انداختن هم مناسب نیستم! درستش را بخواهید از این اتفاقات ناگوار همه جا می‌افتد، همین چند روز پیش زلزله مکزیک، چند روز قبلش بیشتر از ٥٠ نفر در تصادف اتوبوس قزاقستانی کشته شدند، همین چند روز پیش تیراندازی در آمریکا و چند هفته قبلش آتش‌سوزی بزرگ کالیفرنیا! اتفاقات بد همه جا می‌افتد، همه جا هم غم و غصه هست! ولی در بقیه روزها، شادی و تفریح و خنده و میهمانی و گشت و گذار و‌هزار تا چیز خوب دیگر هم هست و مردم خالی می‌شوند. لطفا بگذارید مردم در روزهای عادی شاد باشند تا در روزهای حادثه، احساس فلاکت و سیاه‌بختی نکنند!

 

امیرحسین جلالی روانپزشک نیز در سرمقاله «روزنامه آسمان آبی» مطلبی نوشته است تحت عنوان “مردمی که دست‌شان به هیچ‌جا بند نیست”

این روزها مشکلات، ناامیدی جمعی در جامعه ایجاد کرده است. مردم ما مدام به حال بد و سوگواری‌های متعدد دچار می‌شوند و در این میان خیلی‌ها در این فکر هستند که برای نجات مردمی که هر روز با اخبار بد درگیر می‌شوند چه باید کرد. از نظر روانشناسی، در این مواقع برای خروج از بحران روش‌های فردی وجود ندارد؛ جامعه به یک اتفاق مثبت اجتماعی نیاز دارد که بتواند مشکلات پیش‌آمده را هضم کند. واقعیت این است که در هر کشوری زلزله و طوفان و سقوط هواپیما و بحران وجود دارد، اما آنچه زمینه را فراهم می‌کند که مردم از این مسائل آسیب ببینند این است که چنین مسائلی را به بلایای طبیعی نسبت نمی‌دهند، بلکه آن را از بی‌مسئولیتی مدیران و ناکارآمدی آن‌ها می‌بینند و درنهایت فکر می‌کنند دست‌شان به جایی بند نیست. در این مواقع چون از دست آن‌ها کاری برنمی‌آید، بیشتر ناامید می‌شوند و در خود فرومی‌روند؛ ضمن این‌که مشکلات اقتصادی هم به این مسائل اضافه شده است؛ گران‌شدن ارز و بحران‌های مالی، همه، عده زیادی را به مرگ خاموش دچار کرده است، بی‌آن‌که کسی از آن‌ها بی‌خبر باشد. ناامیدی روزبه‌روز در جامعه ما رخنه می‌کند و این آسیب‌پذیری بیشتر می‌شود؛ درست مانند خانواده‌ای که تکیه‌گاه خود را از دست داده و شکننده شده است. ما این روزها به وضعیت نگران‌کننده مدیریتی دچاریم و تا زمانی‌که این مسئله حل نشود، ناامیدی در جامعه وجود دارد. حتی اگر مسئولان هم در این دوره تلاشی انجام دهند، باز هم، همه با عینک بدبینی به آن نگاه می‌کنند؛ به‌همین دلیل، دولت و مسئولان باید بالاخره جایی خود را ثابت کنند که مردم متوجه شوند جان‌ومال‌شان در این کشور اهمیت دارد و همه تلاش می‌کنند بهترین‌ها برای مردم رقم بخورد؛ در غیر این صورت اوضاع همین‌طور ادامه خواهد داشت و تداوم ناامیدی هم به‌هیچ ‌عنوان به‌نفع کشور نخواهد بود.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024