پنجشنبه ۹ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 28 March 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Fri, 15.09.2017, 22:28

بیماری که آمریکا را تهدید می‌کند

فرارو| رئیس‌جمهور آمریکا آسیب‌های زیادی به موقعیت کشورش در عرصه جهانی زده، اما این تنها ظاهر ماجراست. اوضاع آمریکا وخیم‌تر از آن است که به نظر می‌رسد.

به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، دونالد ترامپ حق داشت، او بی‌نظمی و آشفتگی مطلق را به ارث برد. در ژانویه 2017، سیاست خارجی آمریکا درگیر مشکلات بزرگی بود (اگر نگوییم بحران). نیروهای قدرتمند بر نظم جهانی و سیاسی قدیم تأکید داشتند: افزایش قدرت چین با بیش از نیمی از ظرفیت تولیدی آمریکا؛ سرکشی‌های روسیه؛ بی‌اعتبار شدن نخبگان غربی براثر بحران مالی سال 2008 و به دنبال آن ظهور موج پوپولیستی پرسروصدا که خود ترامپ هم بخشی از آن بود؛ خاورمیانه آشفته و بحران‌های اقتصادی در سراسر جهان.

رهبران آمریکایی در نسل گذشته این مشکلات پیچیده را ایجاد کردند. جنگ دولت بوش علیه تروریست‌های اسلام‌گرا با گزارش‌هایی از بدرفتاری و شکنجه مسلمانان ترکیب شد؛ مبارزاتش در افغانستان بی‌نتیجه ماند؛ حمله به عراق بر اساس یک فرضیه دروغین بنانهاده شده بود که به سه سال سوء مدیریت انجامید.

سیاست‌های دولت اوباما برای رفع تحریم‌ها شرایط را بدتر کرد. آمریکا در جنگی که جان پانصد هزار نفر در سوریه را گرفت، عموماً منفعل بود. رشته‌های درگیری به اروپا کشیده شد و پنج میلیون پناه جوی سوری به اروپا فرار کردند. خط قرمزِ استفاده از سلاح‌های شیمیایی به‌مرورزمان رنگ باخت و درنهایت ناپدید شد. در همین حال، افزایش هزینه‌های دفاعی سبب شد مانورها و تمرین‌های نظامی تحت تأثیر قرار بگیرند و یگان‌های ارتش آمریکا و خلبانان نیروی هوایی برای مبارزه آماده نباشند.

این شرایط پیچیده حتی برای جانشینی لایق و عاقل هم دردسرساز می‌شد. اما در عوض رئیس‌جمهوری روی کارآمد که وعده ساخت دیوار در مرز جنوبی (به هزینه مکزیک)، لغو معاملات تجاری قدیمی هم با رقبا و هم با متحدان، روابط نزدیک‌تر با ولادیمیر پوتین و منع ورود مسلمانان به آمریکا را داد.

بعضی از این وعده‌های نابخردانه ترامپ پس از مراسم تحلیف به تعویق افتاد. می‌توان درباره ترامپ گفت که “اعمالش به‌سختی و شدت سخنانش” نیستند. اما دیپلماسی به معنای مذاکره و استفاده از کلمات است، و بسیاری از کلمات ترامپ به‌شدت سمی هستند.

انگار ترامپ نمی‌تواند از توهین به رهبران خارجی خودداری کند. شعار “اول آمریکا” به انزواطلبی دوره 1940 اشاره دارد و رهبران خارجی نیز این موضوع را خوب می‌دانند. او می‌تواند سخنرانی‌هایی که برایش نوشته‌شده را بخواند، مانند سخنرانیِ ششم ژوئیه در ورشو. اما خودش نمی‌تواند جهان‌بینی فراتر از یک نوجوان را داشته باشد. او نفرت، ناامنی‌ها و اعتیادش به توییتر را خیلی راحت بر همگان نمایان می‌کند و دست دولت‌های خارجی را برای هدف قرار دادن رئیس‌جمهور آمریکا باز می‌گذارد.

دولت‌های خارجی نیز رگ خواب ترامپ را فهمیده‌اند و شدیداً از او تملق‌گویی می‌کنند. فرستاده‌های خود را به هتل‌های ترامپ می‌فرستند و به دولتش امتیازات انحصاری زیادی پیشنهاد می‌دهند. او را به رژه‌های نظامی و شام‌های اشرافی دعوت می‌کنند. او هم فوراً تغییر عقیده می‌دهد: زمانی که در برج ایفل شام خورد دیگر پاریس را “بسیار خطرناک و خارج از کنترل” توصیف نکرد؛ رئیس‌جمهور چین پس از سفر به “مارآلاگو” از انگلی که قصد دارد کارگران آمریکایی را نابود کند، به یک “جنتلمن” تبدیل شد که “قصد دارد کار درست” را انجام دهد. ( در ماه جولای دوباره تغییر عقیده داد و چین را برای کمک نکردن به آمریکا کوبید.)

به‌طور خلاصه، رهبران خارجی ممکن است ترامپ را نگران‌کننده بدانند، اما او را جدی نمی‌گیرند. ممکن است بخواهند از او استفاده کنند، اما می‌دانند که نمی‌توان به او تکیه کرد. آن‌ها نگاهی به برنامه‌های او برای کاهش رتبه و بودجه وزارت امور خارجه می‌اندازند و به علاقه او به دیپلماسی سنتی پی می‌برند. آن‌ها شروع به تغییر اتحادها و شکل‌دهی مجدد شبکه‌های سازنده اقتصاد جهانی کرده‌اند تا آمریکا را دور بزنند و قدرتش را کاهش دهند. در ماه ژانویه، در انجمن اقتصاد جهانی در سوئیس، “شی جینگ پینگ” برنامه‌ای برای رهبری جهانی چین پیشنهاد داد که مورد استقبال مقامات ثروتمند و قدرتمند، کارفرمایان، تجار و کارشناسان قرار گرفت. در ماه مارس، کانادا رسماً به یک بانک توسعه منطقه‌ای چین پیوست. دولت اوباما با توسعه این بانک مخالفت کرده بود تا از گسترش نفوذ چین جلوگیری کند. استرالیا، انگلیس، آلمان و فرانسه نیز از اعضای بنیان‌گذار آن بودند. در ماه ژوئیه، ژاپن و اروپا بر سر یک توافقنامه تجارت آزاد به‌عنوان جایگزینی برای پیمان مشارکت آتلانتیک به تفاهم رسیدند.

دولت ترامپ تقریباً در تمام نقاط جهان علامتی از بی‌توجهی، سوءتفاهم و نفرت برجای گذاشته است. در اولین سفر خارجی‌اش به عربستان سعودی (انتخابی که در مقایسه با دیگر متحدان دموکرات آمریکا عجیب بود) ترامپ و مشاوران ارشدش این پادشاهی را برای داشتن روابط نزدیک با آمریکا ستودند. کشوری که مرکز افراط‌گرایی اسلامی بوده و هست. ترامپ در مناقشه با قطر و با بی‌توجهی کامل به پایگاه هوایی آمریکا در این کشور، از عربستان جانب‌داری کرد. نمی‌دانست که درگیری خشونت‌آمیزی میان کشورهای عرب راه می‌اندازد.

دولت ترامپ آرزو دارد داعش را در سوریه و عراق شکست دهد و درعین‌حال به مشاوره و حمایت‌هایی که برای بازسازی مجدد مناطق ویران‌شده نیاز است، نه بگوید. ترامپ صلح شبیه‌سازی‌شده میان اسرائیل و فلسطین را باور کرده و داماد بی‌تجربه‌اش “جراد کوشنر” را مسئول فرآیندی کرده که به هیچ جا ختم نمی‌شود. شاید به دلیل ناآگاهی و نادانی نسبت به جهان عرب باشد که ترامپ از دیکتاتورهایی مانند “عبدالفتاح سیسی” حمایت می‌کند و مسائل حکومتی مهم‌تر که از بحران‌های جوامع خاورمیانه ناشی می‌شوند را با آمریکا نامربوط می‌داند.

دولتش با مهم‌ترین کشور دموکراتیک قاره اروپا درگیر شده: آلمان. او در بریتانیا (قدیمی‌ترین متحد آمریکا) آن‌قدر منفور است که سفرش را به تأخیر انداخت تا محبوبیتش اندکی افزایش یابد (این اتفاق نمی‌افتد). دولت او هیچ خط‌مشی منسجمی در برابر روسیه ندارد: هیچ برنامه‌ای برای خروج مسکو از خاورمیانه، اتمام دخالت‌های روسیه در اروپا و آمریکا و دخالت‌های جدید این کشور در افغانستان ندارد.

شرایط جدید آمریکا در آسیا هم چندان تعریفی ندارد. بااینکه کره شمالی در آستانه دستیابی به موشک هسته‌ای قاره‌پیما است، اما ترامپ نتوانست متحدان آمریکا را برای چاره‌اندیشی گرد هم آورد. اما چندساعتی از تعطیلات گلفش را هدر داد تا کره شمالی را با “خشم و آتش” تهدید کند. ژاپن، برای جلب رضایت رئیس‌جمهور مسحور معاملات اقتصادی، قول داد در زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری کند که سبب ایجاد مشاغل برای آمریکایی‌ها شود. استرالیا نیز از اتحاد قدیمی خود با آمریکا فاصله گرفته است، اتحادی که پایه و اساس امنیتش از زمان جنگ جهانی دوم بوده است.

ترامپ در مسائل جهانی رهبری و اخلاق را رها کرده است. آمریکا خود را از پیمان محیط زیستی پاریس خارج کرد. در مسائل حقوق بشر نیز تنها توجه مختصری به “الکسی ناوالنی” مخالف روسیه و مرگ برنده جایزه نوبل “لیو شیائوبو” کرد. زمانی که تیم محافظ “رجب طیب اردوغان” رئیس‌جمهور ترکیه متعرضان آمریکایی را کتک زدند، ترامپ اظهار تأسف نکرد. او به “رودریگو دوترته” رئیس‌جمهور فیلیپین گفت که “کارش در مبارزه با مواد مخدر عالی است”. “رکس تیلرسون” وزیر امور خارجه او در نخستین سخنرانی اصلی‌اش برای کارکنان وزارت امور خارجه با صراحت گفت که اکنون “ارزش‌های آمریکا” دیگر بر “منافع آمریکا” اولویت ندارند.

خطر بروز بحران

شرایط بهتر نخواهند شد. ترامپ رفتار سیاسی درست را یاد نخواهد گرفت، میانه‌روتر نخواهد شد و الگوهای رفتاری طبیعی‌تری را پیش نخواهد گرفت. ضعف آمریکا در تأثیرگذاری بر امور جهانی قابل‌مشاهده است، اما در باطن ریشه‌های عمیق‌تری دارد. حتی زمان‌هایی که سیاست‌های ترامپ میانه‌رو هستند، اما بازهم آمریکا را با بیماری‌ای شبیه به فشارخون بالا تهدید می‌کند. شکست‌های عظیم در حوزه سیاست خارجی شبیه به حملات قلبی هستند: اختلالات غیرمنتظره و خطرناک که از سال‌ها غفلت و بیماری‌های خطرناک ناشی می‌شوند. سرگیجه خفیفی که امروز حس شود، روز بعد به چیز بدتری تبدیل می‌شود.

منبع: آتلانتیک
ترجمه: وبسایت فرارو




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024