پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
Thursday 25 April 2024
|
اصولگرایان، به ویژه احمدی نژادی ها، اگرچه با صراحت عنوان نمی کنند، اما با این تفکر مخالف اند که دولت محصولی انسانی مبتنی بر میثاق میان همه با همه است
احمدینژادیها و برخی اصولگرایان خواسته یا ناخواسته «دولت مدرن» را واژگونه میخواهند. اگر لویاتان هابز در قرن هجدهم از درون مضمحل شد و دولت تامه در جدالی درونی و بیرونی (حوزه عمومی- خصوصی) به بیماری مهلک امر خصوصی دچار شد و جان باخت، اما یگانه اثر آن، یعنی دولت باقی ماند. تا این بار دولتی با بوروکراسی تمامعیار شکل بگیرد.
دولتی استوار بر مکانیسم که در دستگاه آن، حق به قانون استحاله یافت و از دل آن دولت مشروطه سر برآورد. دولتی قانونگرا که با ابزار قانون لویاتان را رام کرد و قلاب به سوراخ بینی آن انداخت. پس از آن به گفته ماکس وبر قانونیت، مترادف با مشروعیت شد و کارل اشمیت پیشبینی کرد، آینده متعلق به دولتی است که بتواند تکنولوژی قدرت را در قالب نظاممند بوروکراسی نهادینه کند.
اینک دولتهای مدرن با عقلانی جلوهدادن امور غیرعقلانی و به حکم قانون، در پی آن هستند تا با تلطیف و استحاله تئوری «حفاظت و اطاعت» راهبردهای پیشین را در قالبی نو عرضه کنند. اما اصولگرایان، خاصه احمدینژادیها در پی احیای دوباره لویاتان هستند.
آنان میکوشند قلاب تاریخی دولت مدرن را از سوراخ بینی آن خارج کرده و او را مطیع و منقاد خویش کنند. اصولگرایان با ابزارهای دولت مدرن به مقابله خودش میروند. قانون، دموکراسی، احزاب، تکثر، همه اینها جعبهابزار دولتهای لیبرالی است که در دستان غیرلیبرالها هم کارایی دارد.
اصولگرایان، بهویژه احمدینژادیها، اگرچه با صراحت عنوان نمیکنند، اما با این تفکر مخالفاند که دولت محصولی انسانی مبتنی بر میثاق میان همه با همه است و ماشین دولت در فرایند تکاملش به نیروی قانونی مستقلی بدل میشود که نمیگذارد به شکل «مِن عِندی» از سوی هر گروهی مدیریت شود و این ماشین استوار بر قوانینی است که باید محترم شمرده شود.*
رؤیای منقادسازی لویاتان از سوی احمدینژادیها از بازگشتشان به اسطورههای باستانی عیان میشود. سودای صید دوباره لویاتان، همان لویاتانی که دولت مستقل دکتر محمد مصدق را در پیش چشم هزاران هزار ایرانی به خشم آمده، بلعید.
ایران سیاسی، از آزمونهای بسیاری موفق و ناموفق بیرون آمده است. دولت مصدق آزمون ناکامی ملت ایران در این نبرد است؛ ملتی که سالها با حسرت انتقام سر کرد تا در فرصتی مغتنم لویاتان را به دام اندازد و قلاب در سوراخ بینیاش فرو کند. حکایت انقلاب اسلامی ٥٧، حکایت نبرد با همین لویاتان است که گذشتگان از هراسش تن به حقارتهای بسیاری دادند. از این منظر است که شادی وصفناپذیر و انفجار شور در ٥٧ معنا مییابد و درکپذیر میشود.
اینک احمدینژادیها و اصولگرایان، دو طیف متفاوتاند. اگر آنان تا دیروز یک خاستگاه داشتند و تاکتیکهایشان متفاوت بود، امروز خاستگاههایشان متفاوت و تاکتیکهایشان مشابه است.
آنها به دنبال احیای اسطوره لویاتان هستند، بدون ابا و پردهپوشی در پی آناند تا از میان خاکسترهای فرو خفته تاریخ، لویاتانی را احضار کنند. رفتارشان طنزآمیز و خندهدار است، ولی ترسی نهفته در دل آن وجود دارد. همچون فردی که در تاریکی باغ ایستاده و خندهای رعبانگیز بر لب دارد.
احمدینژادیها نشان دادهاند در این کار مهارت دارند. همانگونه که در خرداد ٨٤ همه عقلا را به خنده وامیداشتند و دست آخر، در پی کابوسی هشتساله بر مسند قدرت نشستند.طیف دیگر اصولگرایان درصددند تا با هجوم انتخاباتی، روحانی را ناگزیر به مرحله دوم انتخابات ببرند.
جایی در گوشه رینگ و در «راند» آخر او را از پای درآورند. آنان بازیگرانی دو سر بردند. ببرند که بردهاند. ببازند باز هم بردهاند، آنان دولت رقیب را تا حد و اندازه خود فروکاستهاند. دولت روحانی با این دو خطر جدی روبه روست.
اولی، خطر ملی استراتژیک است که همه را موظف میکند تا آن را جدی بگیرند و به مقابله با آن برخیزند و دومی با اینکه ظاهری تاکتیکی دارد، در نهایت استراتژیک خواهد شد. آنان نیز سودای صید لویاتانی را در سر میپرورانند که هنوز از آن رونمایی نکردهاند. اما قصدشان چنان آشکار است که نیاز به فاشگویی ندارد. باید به انتظار نشست تا معلوم شود آنان چه چیز در آستین میپرورانند.
* در این یادداشت از کتاب لویاتان/ در نظریه دولت تامس هابز، کارل اشمیت، ترجمه شروین مقیمی زنجانی، نشر روزگار نو استفاده شده است.
از: احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق
منبع: روزنامه شرق، ۲۸ اسفند ۹۵
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|