جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 29 March 2024
|
شهروند / آرمین منتظری
طی روزهای اخیر و بهخصوص از زمان برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ در آلمان، برخی مقامات رسمی ترک انتقادات و اتهامات مستقیمی را علیه ایران مطرح کردهاند که البته این اظهارات با پاسخ صریح وزارت خارجه ایران نیز روبهرو شده است. ماجرا از آنجا آغاز شد که وزیر امورخارجه ترکیه در اجلاس امنیتی مونیخ به طرح اظهاراتی علیه ایران پرداخت و اتهاماتی علیه تهران مطرح کرد. «مولود چاووش اوغلو» در اظهارات خود در کنفرانس امنیتی مونیخ مدعی شد: سیاست طایفهگری ایران متأسفانه موجب بیثباتی در بسیاری از کشورهای منطقه همچون بحرین و عربستان و دیگر کشورهای خلیجفارس شده است. وی در ادامه ادعاهای خود گفت: ایران میخواهد عراق و سوریه را تبدیل به دو حکومت شیعی دیگر کند و این خطر واقعی است و ما باید ایران را مجبور کنیم تا دست از مطامع خود بردارد.
این اظهارات البته با واکنش بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امورخارجه روبهرو شد. در ادامه ایران سفیر ترکیه در تهران را نیز به وزارت خارجه احضار و مراتب اعتراض خود را به اظهارات چاووش اوغلو اعلام کرد؛ اما ترکیه بار دیگر از زبان سخنگوی وزارت خارجهاش در مقام پاسخ به اعتراض ایران برآمده است و اعلام کرد که سخنان سخنگوی وزارت خارجه ایران «نه قابل قبول است و نه قابل درک»!
مجموعه این رخداد و اظهارات آن هم در کنفرانس امنیتی مونیخ، نشان میدهد که ترکیه در حال آغازکردن بازی جدیدی در شطرنج سیاسی خاورمیانه و بهخصوص سوریه است. به نظر میرسد که همه اقدامات ترکیه نظیر شرکت در مذاکرات آستانه یک شو سیاسی بوده است و این کشور خواستههای خود را در منطقه نه از کانال تعامل با ایران، بلکه از کانال تعامل و همکاری بیشتر با آمریکا و برخی از متحدان منطقهای عرب آمریکا در خاورمیانه دنبال میکند و همه این ماجرا از کنفرانس امنیتی مونیخ آغاز شد.
کنفرانس امنیتی مونیخ همایشی است که در آن رهبران جهان سخنرانی کرده و در ملاقاتهای رودررو شرکت میکنند. گاهی این ملاقاتها صرفا رسمی و کوتاه و گاهی نیز مفصل و کامل است؛ البته تشخیص اینکه هر ملاقات در چه سطحی است، دشوار است. کنفرانس امسال امنیتی مونیخ تحتتأثیر حضور هیأت آمریکایی بود. همه میخواستند بدانند که دولت دونالد ترامپ چه میخواهد بکند. مایک پنس، معاون دونالد ترامپ ریاست هیأت آمریکایی را برعهده داشت و جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکایی نیز او را همراهی میکرد. درنهایت آنچه که متیس و پنس انجام دادند این بود که برای دونالد ترامپ در عرصه جهانی زمان خریدند تا سیاست خارجیاش را در قبال جهان تعریف کند.
البته این تمام اقدامات این هیأت نبود. جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا با همتای ترک خود در بروکسل در تاریخ ١٦ فوریه دیدار کرد. در این دیدار که در حاشیه نشست ناتو انجام شد، آمریکا حمایت کامل خود را از ترکیه در مبارزه علیه داعش در سوریه اعلام کرد. دو روز بعد از این دیدار مایک پنس، با بینالی ییلدریم، نخستوزیر ترکیه دیدار کرد. در این دیدار هاکان فیدان، رئیس سازمان اطلاعات ترکیه نیز حضور داشت. یک روز بعد از این دو دیدار، وزیر امورخارجه ترکیه در کنفرانس امنیتی مونیخ اعلام کرد که ترکیه از آمریکا خواسته است تا نیروهای ویژه بیشتری به سوریه اعزام کند. او اضافه کرد که ژنرال جوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا هفته گذشته در ترکیه بوده است و مسائل فنی اعزام نیروهای ویژه آمریکا به سوریه در دیدارهایش با مقامات ترکیه مورد مذاکره قرار گرفته است.
از زمان وقوع کودتا در ترکیه، روابط آمریکا و ترکیه وارد تنش مقطعی شده بود. دولت ترکیه بعد از کودتا انگشت اتهام را به سوی فتحالله گولن، رهبر گولنیستهای ترکیه اشاره رفت که از سوی آمریکا پناهندگی گرفته و در پنسیلوانیا زندگی میکند. اردوغان بارها از دولت آمریکا درخواست کرده است كه گولن را به ترکیه مسترد کنند، اما این اتفاق هرگز رخ نداد. اما حالا سیاستمداران ترکیه خود را درگیر جبههای میبینند که دو بازیگر دیگر نیز دارد. البته آمریکا نیز بهطور اتوماتیک بهعنوان بازیگری دیگر درگیر این بازی است؛ چراکه ترکیه عضوی از ناتو است و پایگاه اینجرلیک در ترکیه اهمیتی بسیار زیاد برای ناتو و آمریکا دارد. از این پایگاه میتوان به راحتی به عراق و سوریه حمله کرد، ایران را تحت نظر گرفت و در دریای سیاه و قفقاز در صورت نیاز برای رویارویی با روسیه عملیات انجام داد. بنابراین واضح است که این پایگاه برای آمریکا از اهمیتی استراتژیک بسیار زیادی برخوردار است.
روسیه در آن سوی ماجرا، یکی دیگر از بازیگران منطقهای است. این کشور بهطور تاریخی رقیب ترکیه بوده است. روسیه همواره نگاه ویژهای به ترکیه داشته است. تنگه بسفور که دریای سیاه را به مدیترانه متصل میکند، در اختیار ترکیه است و این تنگه اهمیتی حیاتی برای روسیه دارد. اگر روسها بتوانند این تنگه را تحت کنترل خود درآورند، دسترسی نامحدودی به مدیترانه دارد که از اهمیتی بسیار استراتژیک برای روسیه برخوردار است. ماهیت این شرایط از زمان جنگ جهانی دوم به حال خود باقی مانده است. ترکیه همواره در کنار آمریکا و علیه روسیه موضعگیری کرده است؛ بنابراین روسها همواره در مدیترانه با مشکلاتی مواجه بودهاند. اما این روزها، روسها خیلی ضعیفتر از آن هستند که بتوانند به دست گرفتن تنگه بسفور بیندیشند. تصمیم روسیه برای اعزام یک ناو جنگی برای حمایت از دولت بشار اسد یکی از راههای روسیه برای رسیدن به هدف بود. ترکیهها خواستار سرنگونی اسد بودند، اما روسیه با اعزام این ناو سعی کرد بشار اسد را نجات دهد؛ بنابراین ترکیه جنگنده روسی را سرنگون کرد. این اقدام ترکیه روابط دو کشور را تا نزدیکی جنگ پیش برد. پس از آن کودتای ترکیه رخ داد. ترکیه گولن را بهطور مستقیم و آمریکا را بهطور غیرمستقیم به دست داشتن در کودتا متهم کرد و ناگهان روابطش را با روسیه بهبود بخشید!
در واقع در طول این مدت سیاستمداران ترکیه در حال مانور در سیاست خارجیشان بودند و از ابراز دشمنی با آمریکا و روسیه به نفع منافع خود استفاده کردند و بازی دوگانه را به اجرا گذاشتند با علم به اینکه هم روسیه و هم آمریکا به اهمیت ترکیه واقفند. چرا؟ آمریکا به پایگاه نظامی اینجرلیک نیاز دارد و در عین حال میخواهد ترکیه در مدیریت جهان عرب به واشنگتن کمک کند. روسیه نیز به ترکیه برای ممانعت از نقشآفرینی بیشتر آمریکا در منطقه و در اوکراین نیاز دارد و فکر میکند که ترکیه در کنار روسیه میتواند سیاستهای آمریکا را به چالش بکشد.
به این ترتیب کاملا واضح است که ترکیه به لطف نیاز آمریکا و روسیه خود را در شرایط مناسبی دیده و امیدوار بود که برخی امتیازات را از هر دو کشور کسب کند. بازیای که ترکیه آغاز کرد که بسیار هیجانانگیز بود و برخلاف گزارشهای رسانهای، بهخصوص رسانههای ایرانی درخصوص دیکتاتوربودن اردوغان و سیاستهای غیرمنطقیاش، اردوغان موفق شد تا بالانسی را میان آمریکا و روسیه حفظ کند و هر کدام را در مقابل دیگری قرار دهد.
در نهایت اما مشخص شد که ترکیه به دلیل موفقیتهای روسیه در سوریه بیشتر به سمت آمریکا گرایش پیدا کرد. گزارشهای رسانهها حاکی از آن است که آمریکا نهتنها به دنبال اعزام نیروهای ویژه بیشتر به سوریه است، بلکه سعی دارد یک نیروی نظامی و تفنگداران خود را برای مبارزه با داعش به سوریه اعزام کند. ترکها هم نسبت به این اقدام آمریکا ابراز امیدواری کردهاند. ترکها تلاش میکنند به هیچ وجه در عملیاتهای آمریکا از پایگاه اینجرلیک دخالت نکنند. ترکها همچنین خواهان پایان حمایت آمریکا از کردهای سوریه هستند.
شواهد امر حاکی از آن است که درخصوص سوریه گفتوگوها به نقطهای حساس رسیده است. نشانه این امر نیز اشتیاق ترکیه برای درگیر شدن بیشتر در سوریه و انتقاد علنی از سیاستهای ایران در سوریه است. به همین جهت است که ترکیه قصد دارد روابط خود را با آمریکا به سطح پیش از کودتا بازگرداند. نخستین دلیلی که میتوان برای این اقدام ترکیه مطرح کرد این است که ترکیه با بازیدادن روسیه به این نتیجه رسیده است که روسیه بهعنوان یک متحد آنقدرها هم که نشان میدهد ارزشمند نیست. به هر حال تواناییهای نظامی روسیه در سوریه محدود است و اقتصاد این کشور نیز در بحران است. از سوی دیگر ترکیه در جنوب با دشواریها و ناآرامیهایی مواجه است و ایران را نیز بهعنوان مهمترین رقیب در سوریه در مقابل خود میبیند. ترکیه درنهایت به این نتیجه رسیده است که اگر به آمریکا نزدیک شود، منافع خود را بهتر تأمین خواهد کرد. تا آنجا که به آمریکا مربوط میشود، اگر تصمیم بگیرد با داعش وارد جنگ شود، به متحدانی نیاز دارد و ترکیه با فاصله بسیار از دیگر کشورها، بهعنوان مهمترین متحد آمریکا در منطقه شناخته میشود.
اما نکتهای که باید به آن توجه شود این است که ترکیه در حال حاضر، برخلاف ١٠ یا ٢٠سال پیش، در چندین جبهه در حال بازی است. از یک سو با روسیه طرف است که یارای برابری با آن را دارد، از سوی دیگر با ایالات متحده طرف است که بسیار قدرتمندتر است اما در عین حال به آنکارا نیاز دارد. دقیقا در همین نقطه است که ترکیه ارزیابیهای خود را درخصوص تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای سبک و سنگین میکند. وقتی قرار است قدرت منطقهای شوید باید این توان را داشته باشید که در میانه قدرتهای بزرگ به بازی دیپلماسی بپردازید و بار خود را ببندید. اما صرف نظر از اینکه ترکیه تا چه اندازه قدرت انجام این بازی را دارد یا خیر، این کشور، خود نیز به متحدانی نیاز دارد و به نظر میرسد که قصد دارد از طریق آمریکا این متحدان را برای خود دست و پا کند.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|