جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ -
Friday 29 March 2024
|
شورای نویسندگان شهروند
نظام آموزشی كشور بهویژه در مقطع آموزش عمومی كه در كنار آموزش دانش و علم قصد تربیت و جامعهپذیر كردن جوانان را دارد، دچار كاستیهای بسیاری است. متأسفانه وضعیت آنقدر نابسامان است كه صدای مدیران نیز درآمده است؛ هرچند این صدای مدیران اگر هم شنیده شود، نهتنها كمكی به حل مشكلات نظام آموزشی نمیكند كه آن را تشدید خواهد كرد؛ ازجمله اینكه اخیرا مدیركل آموزشوپرورش تهران سخنانی ابراز داشته كه خلاصهای از آن در ادامه تقدیم میشود.
«ما با خبرنگاران كه صحبت میكنیم، فرار میكنیم. یكجوری بالاخره آنها را دور میزنیم. یكجوری در آمارها سعی میكنیم تعریفهایمان را عوض كنیم؛ مثلا به من میگویند شما چند دانشآموز معتاد دارید؟ من میگویم تا ببینیم تعریف شما از معتاد چیست؟ خودم میدانم دارم با این خبرنگار و پرسش او چه میكنم؟ خودم هم میدانم كه در مدارسم چه خبر است؟ شما هم میدانید نخستین اولویت و شعار ما در سال آینده این است كه بزرگترین تهدید بعد از زلزله تربیت است. در تربیت هم مشكل فیزیك، شیمی و ریاضی نداریم و وضع تهران در سطح كشور در این دروس خوب است. در تهران ما اصلا مشكل ریاضی و فیزیك و شیمی نداریم.
وقتی میگوییم بزرگترین تهدید بعد از زلزله تربیت است، یك موقع فكرتان اصلا و ابدا سمت این درسها نرود؛ مراد ما تربیتی است كه معطوف به كم كردن آسیبهای اجتماعی است؛ هم در اداره كل شهر تهران و هم در ادارات مناطق اولویت اولمان آسیبهای اجتماعی است. سروصدای خیلیها در آمده است، انگشت اتهام هم درست یا غلط به سمت آموزشوپرورش است؛ اما ما میدانیم كه بخشی از این آسیبها ریشه در تربیت دارد. ما ٧٥٠ یا ٧٦٠هزار خانوار در تهران برای یك میلیون و صدهزار دانشآموز تحت پوشش داریم؛ چطور نمیتوانیم روی اینها تأثیر بگذاریم؟
آن دسته از مدارسی كه از دروس انسانی مانند مطالعات اجتماعی، تاریخ، ادبیات و بینش دینی كم میكنند و به ریاضی و فیزیك اضافه میكنند، خائنند. اینها مستحق مجازاتهای سنگینند. اینها دارند به آن سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی صدمه میزنند. ما كه در حوزه ریاضی و فیزیك كم و كسری نداریم كه بخواهیم از این طرف مایه بگذاریم؛ برعكس، ما الان مشكلمان آسیبهای اجتماعی است. نگاه ما به این دروس علومانسانی باید یك نگاه اجتماعی و فرهنگی و در راستای كاهش آسیبهای اجتماعی باشد؛ اعتنا به مهارتهای شهروندی و زندگی باشد نه اینكه آنها را حذف كنیم و ساعاتش را به یك كار دیگر بدهیم. درس روانشناسی و جامعهشناسی در برخی مدارس جدی گرفته نمیشوند؛ چون در كنكور نمیآیند و ضریب ندارند یا المپیاد ندارند. دستهای دیگر از مدارس هم هستند كه این دروس را حذف نمیكنند، اما به دلایل مختلف اجرای موثری هم ندارند.»
واقعیت این است كه آموزشوپرورش كشور نظام بسیار بستهای دارد؛ كمتر اطلاعاتی را از خود بیرون میدهد. برای پاسخ ندادن خبرنگاران را دور میزند! بعد گمان میکنند فقط آنان دور زدن را بلدند؛ در حالیکه دور زدن را به دانشآموزان خود نیز ناخواسته یاد میدهند و هنگامی که از طرف دانشآموز دور زده میشوند، چندان متوجه ریشه ماجرا نمیشوند و بهطور معمول زیر بار مسئولیت نارساییها نیز نمیروند. نهتنها هیچگاه خروجی خود را كه همین جوانان موجود در جامعه است به رسمیت نمیشناسند، بلکه نسبت به آنها نقد هم دارند؛ جالب اینكه خودشان را در مقام مرشد و راهنمای كل میدانند و میخواهند خانوادهها را نیز تربیت كنند! در حالی كه به لحاظ وزن فرهنگی و تأثیرگذاری اصولا قابل مقایسه با وزن خانوادهها نیستند. آموزشوپرورش به جای آنكه كار خود را در مدرسه درست انجام دهد، دنبال جریانسازی فرهنگی در خانواده است!
مهمترین بخش سخنان وی كه به هیچوجه با واقعیت انطباق ندارد، درباره اهمیتدادن به علومانسانی در مدارس است. بهطور قطع و یقین اهمیت علومانسانی و اجتماعی در اجتماعیكردن دانشآموزان كمتر از علوم محض ریاضی و فیزیك و شیمی نیست؛ بلكه اهمیت بسیار بیشتری هم دارد ولی علومانسانی و اجتماعی موجود در کتابهای درسی ایران نهتنها چنین تأثیری ندارند، بلكه نتیجه معكوسی دارند. اگر ادعای آقای مدیركل را بپذیریم، در این صورت باید دانشآموزان رشتههای علومانسانی دبیرستانهای ایران افراد فرهیختهتر و با آسیبهای اجتماعی كمتری باشند؛ زیرا آنان ساعات بسیار بیشتری را صرف آموزش این دروس میكنند. در حالی كه بعید میدانم که ایشان چنین ادعایی را بپذیرد که دانشآموزان علومانسانی مدارس تهران نسبت به دانشآموزان ریاضی فیزیک مشکلات کمتری دارند.
نكته جالب اینكه دروس اجتماعی باید چنان شیرین و مرتبط با متن زندگی اجتماعی آموزش داده شوند كه دانشآموزان بیشترین علاقه را به این دروس نشان دهند، در حالی كه مطالعات نشان داده است كه منفورترین درسها نزد دانشآموزان همین دروس اجتماعی هستند، در حالی كه كسب نمره در آنها بسیار ساده است و این دروس را برای آوردن نمره میخوانند و نه كسب دانش یا فهم و درونیكردن آنها. سختترین دروس برای دانشآموزان، درس ریاضی و سپس فیزیك و شیمی هستند؛ ولی بیشترین علاقه هم به همین دروس است.
دانشآموزان ایرانی اصولا نیاز چندانی به آموزش دروس اجتماعی و انسانی در نظام آموزشی موجود نمیبینند و بیشتر آنان هم این دروس را میخوانند و نمره بالایی هم میآورند، بدون آنكه دركی اجتماعی از آنها داشته باشند یا اعتقادی به آنها پیدا كنند. حتی برعكس با مفاد آنها مخالف نیز هستند؛ زیرا محتوای این دروس را بیش از اینكه در قالب نیازهای اجتماعی و منطبق بر تجربیات خود بدانند، آنها را آموزههایی غیرواقعی و با هدف القا به خودشان میدانند به همین دلیل مفاد آنها را پس میزنند و با آنها همدلی نمیكنند. حتی بسیاری از معلمان هم خلاف مفاد این آموزههای رسمی را معتقدند و منتقل میکنند. درواقع اگر كسانی پیدا شوند كه به جای دروس اجتماعی و انسانی، فیزیك و ریاضی درس دهند، از حیث اهداف مورد نظر آقای مدیركل نهتنها خیانت نكردهاند، بلكه بهنوعی خدمت نیز كردهاند و نهتنها مستحق مجازات نیستند كه باید جایزه بگیرند. اگر آقای مدیركل توانست ثابت كند دانشآموزانی كه درسهای مورد نظر ایشان را بیشتر خواندهاند یا مدارسی كه این درسها را بیشتر آموزش دادهاند، دانشآموزانی كممشكلتر و به دور از آسیبهای اجتماعی تحویل دادهاند، حتما باید استدلالهای ایشان را پذیرفت؛ ولی چه میتوان گفت كه همه میدانند این دروس در نظام آموزشی ایران نهتنها آموزنده و تربیتكننده نیستند كه در بهترین صورت اثرات منفی نخواهند گذاشت؛ اگر بهترین حالت محقق شود كه معمولا نمیشود.
| |||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024
|