پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - Thursday 18 April 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 22.04.2014, 10:59

جواد اطاعت: روحانی شکست بخورد، کشور آسیب می‌بیند

شرق / علی ذهابی
این‌روزها همه چشم‌انتظار نتیجه مذاکرات هسته‌ای ایران با غرب هستند؛ نتایجی که بی‌شک بسیاری از معادلات سیاسی داخل و خارج را برهم خواهد زد. دولتمردان ایرانی امیدوارند توافق نهایی احتمالی در تیر‌ماه با شش قدرت جهانی به‌معنای لغو همه تحریم‌ها باشد و در سایه آن، بسیاری از درهای تاکنون بسته‌مانده روی ایران باز شود. چرخیدن کلید در قفل فروبسته تحریم‌ها بی‌شک مهم‌ترین دستاورد توافق ژنو است اما نکته‌ای که کمتر به آن پرداخته شده، تاثیر توافق ژنو و پایان تحریم‌ها بر آرایش سیاسی کشور است. این در حالی است که بسیاری از ناظران معتقدند، کارزار و فرجام انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته، آرایش و نحوه تعامل نیروهای سیاسی را دستخوش تغییر کرده و میل تازه‌ای برای حرکت به سوی مرکز- البته با چاشنی اصلاح‌طلبی- به بازیگران آن بخشیده است؛ مرکزی که هم آنها را از حاشیه دور نگه می‌دارد و هم بسیاری را به حاشیه می‌راند. احتمالا دستیابی ایران و غرب به توافق نهایی، در عرصه سیاسی به‌معنای کارآمدی دولت حسن روحانی تعبیر خواهد شد و می‌تواند گام بعدی برای تثبیت مرکز‌گرایی در فضای سیاسی کشور باشد. هرچند در این میان نمی‌توان از تلاش مخالفان برای به‌ناکامی‌کشاندن دولت اعتدالگرای روحانی به آسانی گذشت؛ ناکامی‌ای که «جواد اطاعت» استاد دانشگاه و نماینده مجلس ششم در گفت‌وگو با «شرق» درباره پیامدهای آن هشدار می‌دهد.

  با توجه به اینکه دولت تمرکز خود را روی بحث سیاست خارجی در راستای حل بحران پرونده هسته‌ای و رفع تنش‌ها با جهان گذاشته؛ به نظر شما مهم‌ترین موضوعاتی را که در این راستا باید مدنظر قرار دهد چیست؟

مهم‌ترین هدف، نیل به اهداف ملی و در سرلوحه آن تامین امنیت ملی است. در مرحله بعد رشد، توسعه و رونق اقتصادی مطرح می‌شود. سومین هدف هم اهداف آرمانی است که در نظر گرفته می‌شود؛ یعنی رشد و توسعه فرهنگی و ارزش‌های اسلامی است.

  برای تحقق این اهداف دولت باید چه رویکردی را در پیش بگیرد؟

دقت داشته باشید که سیاست خارجی از دل اهداف بیرون می‌آید که در عمل می‌تواند سیاست اتحاد، ائتلاف یا بی‌طرفی باشد. از طرفی سیاست خارجی متاثر از استراتژی روابط با دیگرکشورها معنا پیدا می‌کند. این سیاست با رویکردهای مختلف می‌تواند انزواگرایی، همزیستی مسالمت‌آمیز یا تنش‌زدایی در مناسبات با جهان باشد. به‌عنوان مثال دولت می‌تواند هدف «امنیت» را در پیمان‌های دوجانبه یا چندجانبه تامین کند. در دنیای دوقطبی در زمان جنگ سرد این امنیت بیشتر در پیمان‌های نظامی تعریف می‌شد، اما الان چون اقتصاد به شاخصه اصلی قدرت تبدیل شده و گفتمان امروز توسعه و رونق است امنیت هم در درون اقتصاد معنی و مفهوم پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال دولت می‌خواهد امنیت را در رابطه با کشورهای خلیج‌فارس تامین کند؛ می‌توانیم سرمایه‌گذاری‌هایی در سواحل ایران و ساحل‌جنوبی خلیج‌فارس در کشورهای عربی انجام دهیم. یعنی اگر سرمایه‌گذاری مشترک در حوزه نفت و گاز با آن کشورها انجام دهیم، امنیت ایران و کشورهای عربی به هم گره می‌خورد. همچنین اگر کشورهای دیگر چون ژاپن، چین، فرانسه و کره در ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران از این رهگذر امنیت خود را به امنیت آن کشورها گره می‌زند و امنیت ایران برای این کشورها مهم می‌شود. درواقع امنیت ما به امنیت این کشورها گره می‌خورد. بر این اساس بدون اینکه روی پروژه‌های نظامی سرمایه‌گذاری کنیم امنیت ما، امنیت پایداری می‌شود.

آیا می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که افزایش تهدیدها از سوی غرب در سال‌های اخیر به این موضوع بازمی‌گردد که دولت قبلی در هشت‌سال گذشته روی رابطه با کشورهای تاثیر‌گذار تمرکز لازم را نکرد و این رابطه حتی در برخی موارد به تنش تبدیل شد؟

بله، بالطبع همین‌طور است. ایران و عربستان هم‌اکنون در حوزه خلیج‌فارس و خاورمیانه یک رقابت ایدئولوژیک با هم دارند که این رقابت نه به‌نفع ایران است و نه عربستان، چون مشکلاتی را برای هر دو کشور ایجاد می‌کند. مهم‌ترین موضوعی که در شرایط کنونی می‌تواند به حل مسایل خاورمیانه و جهان اسلام، به‌ویژه حوزه خلیج‌فارس کمک کند، همکاری دو کشور ایران و عربستان است. این همکاری لزوما نباید در چارچوب یک پیمان امنیتی دیده شود. کافی است از روابط و مناسبات دو کشور تنش‌زدایی شود و اصل همزیستی مسالمت‌آمیز تعقیب و دنبال شود. یعنی روابط دو کشور مانند دوران سازندگی و اصلاحات بهبود پیدا کند.

دولت روحانی در این زمینه چقدر توانسته، گام‌های موثری بردارد؟

همان‌طور که در اهداف سیاست خارجی اولویت‌بندی کردیم در روابط با کشورها هم باید اولویت‌بندی کنیم. هیچ تردیدی وجود ندارد که اولویت سیاست خارجی ما، اول کشورهای همسایه و بعد سایر کشورهای مسلمان است. ایران نمی‌تواند با کشوری چون عربستان در تنش و تعارض باشد اما برود و با ونزوئلا روابط حسنه‌ای ایجاد کند؛ اتفاقی که در دوران آقای احمدی‌نژاد افتاد. هرچند ایرادی ندارد با کشورهای دوردست دنیا هم ارتباط برقرار کنیم اما آن کشورها در اولویت نخست قرار نمی‌گیرند، اولویت اول ارتباط با عربستان است. چون مشکلات و منافع ما مشترک است.

ارزیابی شما از عملکرد دولت در این‌باره چیست؟

آقای روحانی امتیازاتی دارد. یکی اینکه رویکرد تقابل با دنیا را ندارد. این نگاه تعاملی، همسو با نگاه اصلاح‌طلبانه است. نکته دوم اینکه آقای روحانی یک دیپلمات باتجربه است و نگاه دقیقی نسبت به جهان دارد و استراتژی مناسبی را تعقیب می‌کند، اما سنجش اینکه تا چه اندازه موفق بوده نیاز به زمان دارد. هرچند باید دقت داشت که در بحث سیاست خارجی نمی‌توان نتایج را تنها به دولت معطوف بدانیم. این امر تنها مخصوص کشور ما هم نیست. حتی در آمریکا هم تنها آقای اوباما تعیین‌کننده سیاست خارجی نیست و احزاب، کنگره و فعالان، لابی‌ها و رسانه‌ها همه موثر هستند. مثلا در آمریکا، لابی طرفدار عربستان یا صهیونیست‌ها خیلی قدرتمند عمل می‌کند و در کنار اینها مجلس سنا و دیگرنهادها هم هستند. در ایران- سوای مقام معظم رهبری که سیاست‌های کلان را طرح‌ریزی می‌کند- دولت یک طرف است، مجلس، گروه‌های ذی‌نفوذ و احزاب همه موثر هستند. اما به‌طور کلی رویکرد دولت تاکنون رویکرد مناسبی بوده است. به‌گونه‌ای که دیگر کشور چون دوران گذشته، سیبل حملات نیست و از سویی چانه‌زنی و مذاکرات را دنبال می‌کند. ولی این را باید بدانیم این مشکلات طی چنددهه ایجاد شده و نباید انتظار داشته باشیم که به‌سرعت حل شود و این موضوع نیاز به استمرار از سوی دولت دارد.

با توجه به اینکه آمدن مردم پای صندوق و نیز نتیجه آن یعنی پیروزی حسن روحانی در انتخابات قابل پیش‌بینی نبود، این موضوع تا چه اندازه می‌تواند در پیشبرد اهداف دولت در حوزه سیاست خارجی موثر باشد؟

بحث انتخابات به دو شکل بر سیاست خارجی تاثیر می‌گذارد، یکی حمایت و پشتوانه مردمی است یعنی دولتی که منتخب مردم است دنیا برایش احترام قایل می‌شود و در یک گفت‌وگو به‌عنوان نماینده مردم در نظر گرفته می‌شود؛ نماینده‌ای که در یک انتخاب آزاد رای آورده و انتخاب شده است و کشورهای دموکراتیک دنیا مانند فرانسه، انگلیس و آمریکا دیگر نمی‌توانند نسبت به ایران حس برتری‌جویی داشته باشند. اما نکته دیگری که به دولت در این امر یاری می‌رساند، شناخت دقیق از گفتمان‌های سیاسی حاکم بر جهان است.
این گفتمان‌ها در واقع نظمی است که از چگونگی قدرت‌های جهانی حاصل می‌شود. این نظم می‌تواند متاثر از چند قطب قدرت باشد که به آن توازن قوا می‌گویند؛ یا این نظم متاثر از دو قطب قدرت مانند زمان جنگ سرد میان آمریکا و شوروی باشد؛ یا الان که بعد از فروپاشی شوروی، نظام سلسله‌‌مراتبی در حال‌گذار است و چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم آمریکا در راس این سلسله‌مراتب است. کشورهایی چون ایران که می‌خواهند اهداف سیاست خارجی و ملی خود را تامین کنند باید بدانند در چه فضای گفتمانی در دنیا تنفس می‌کنند. در نظام تک‌قطبی یا سلسله‌مراتبی که در راس آن آمریکا قرار دارد، کار کمی سخت‌تر است. یعنی ما نباید انتظارات بلندپروازانه‌ای از دولت کنونی داشته باشیم و فکر کنیم حوزه مانور دولت خیلی وسیع است، خیر این‌طور نیست. برای نمونه این درست است که در مذاکرات، چین و روسیه از ایران حمایت می‌کنند اما این تا حدی است. سال 85 که سفری به چین داشتم متوجه شدم که گردش مالی میان چین و آمریکا 300‌میلیارددلار بود.

رقم این گردش مالی با ایران کمتر از 20‌میلیارد دلار است.

بله، دقت داشته باشید در دنیایی که اقتصاد حرف اول را می‌زند، چین روابط و مناسباتش با آمریکا را فدای ایران نمی‌کند. در سیاست خارجی یک اصطلاح داریم به نام «ظرفیت اقدام» و این اصل است که به ما می‌گوید تا چه اندازه در سیاست خارجی می‌توانیم عمل کنیم؛ یعنی محدودیت‌ها، ظرفیت‌ها و توانمندی‌های خودمان را در نظر بگیریم و اهداف را بر اساس آنها تعریف کنیم هرچند می‌توان اهداف را بالاتر از آن در نظر گرفت. ولی نباید آنقدر اهداف با مقدورات فاصله داشته باشد که با شکست مواجه شود، در واقع باید دولت در سیاست خارجی رویکردی واقع‌گریانه داشته باشد.

یعنی حتی اگر علاقه‌ای به ارتباط با کشورهای پیشرفته نداشته باشیم، ناچاریم با این کشورها وارد تعامل شویم.

ببینید ما کشوری هستیم که به‌لحاظ جغرافیایی در چهارراه بین‌المللی واقع هستیم. ما خواه‌ناخواه بخشی از تعاملات و استراتژی‌های جهانی هستیم. چنین موقعیتی می‌طلبد که دولتمردان کشور، فهم و درک درستی از جایگاه کشور داشته باشند و بر اساس آن، سیاستگذاری کنند.
ایران اگر در دوره دوقطبی نقش حایل بین ابرقدرت شرق و غرب را داشت یا به قول «ژئوپلیتیسین‌ها» را در نقش «ریملند» نظریات ژئوپولیتیک می‌کرد، در دنیای کنونی هم در کانون انرژی جهانی یا «هارتلند» انرژی دنیا قرار دارد و از این لحاظ در موقعیت ممتازی است. این موضوع به‌عنوان یک پتانسیل در اختیار ایران است. اگر آن را دستمایه تعامل قرار دهیم و بتوانیم از پتانسیل‌های جهانی به نفع ایران در زمینه صنعت گردشگری و سرمایه‌گذاری خارجی استفاده کنیم، کارآمدی نظام سیاسی در رفع مشکلات اقتصادی در داخل کشور افزایش خواهد یافت.

به تاثیر سیاست خارجی بر کارآمدی داخلی اشاره کردید، این کارآمدی چگونه باعث تقویت امنیت داخلی می‌شود؟

در دنیای امروز کارآمدی نظام‌های سیاسی بسیار مهم است. چون وارد حوزه داخلی می‌شویم و از حوزه خارجی بیرون می‌آییم. باید بدانیم نظام سیاسی بر پایه‌ مشروعیت مردمی استوار است. یعنی رضایت مردم از حاکمان که بسیار مهم است. یک پایه دیگر کارآمدی نظام سیاسی است.




 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024