ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sat, 05.08.2006, 7:21
مشروطه و مطبوعات

ايرنا: در آغاز قرن بيستم (۱۳۱۷هجری قمری برابر با ۱۲۷۸هجری شمسی) كه مقارن بود با پايان عهد ناصری و به سلطنت رسيدن "مظفرالدين‌شاه قاجار" ، روزنامه‌نگاری در خارج از مرزهای ايران، به ويژه در كشورهای پيشرفته تقريبا از يك نظام قانونمند و قدرتمند برخوردار بود و به عنوان يك نهاد مدنی نقش بسيار مهم و موثری داشت.
در آن سال‌ها، روزنامه‌نگاری فارسی كه ساليانی را پشت سر گذاشته بود چون زمينه‌ای برای بروز توانايی‌های خود نمی‌ديد يا "خارج‌نشين" شد و روزنامه‌نگاری فارسی در خارج از ايران را رونق داد و يا به شب‌نامه‌نگاری روی آورد.
بديهی بود ورود روزنامه‌های برون‌مرزی و آگاهی قشرهايی از مردم از مندرجات اين نشريه‌ها و نيز شب‌نامه‌ها، خشم حاكميت را برانگيخت و دستور ممنوعيت ورود مطبوعات فارسی‌زبان چاپ خارج از كشور و كشف مراكز تكثير و توزيع نشريه‌های مخفی را داد. اما هرچه كه دستگاه حاكم عرصه را بر نويسندگان تنگ‌تر می‌كرد اقبال عمومی به سوی آنان بيشتر می‌شد و نوشتارها توزيع بيشتری می‌يافت.
بی‌تدبيری و خودكامگی حاكميت به ويژه شخص شاه در اداره امور و زورگويی حكمرانان هر روز بر تعداد نارضيان می‌افزود. گروه‌هايی از روشن فكران كه اوضاع را برای برون رفت از وضع موجود مساعد ديدند، به دور از چشم حكومت جلسات مخفی برپا كردند.
"مجمع آزادمردان"، "كميته سری" و "انجمن گلستان" از جمله تشكل‌های پنهانی در تهران بودند كه اصحاب قلم در آنها حضور فعال داشتند.
پس از به قدرت رسيدن مظفرالدين شاه در سال ۱۳۱۳هجری قمری، روشن فكران و نويسندگان به سرعت درك كردند كه محيط سياسی و اجتماعی كشور متفاوت با نيم قرن حاكميت ناصرالدين شاه است و فضای موجود را برای فعاليت‌های خود و نشر افكار و اشاعه انديشه‌های نو و ضداستبدادی مناسب ديدند و به تاسيس مطبوعات و موسسه‌های آموزشی و فرهنگی مبادرت كردند.
اما عواملی چون تعداد اندك باسوادان، گرانی بهای روزنامه و مجله‌ها نسبت به ساير مايحتاج مردم، محدويت‌ها و مشكلاتی بر سر راه نيل به اهداف مذكور ايجاد می‌كرد.
برای رفع اين مشكل، باسوادان مطبوعات را برای بی‌سوادان می خواندند يا مطالب آن را برای آنها بازگو می‌كردند.
شنيدن مطالب مندرج در روزنامه‌ها و مجله‌ها و همچنين گفته‌های مسافران و دانشجويانی كه از اروپا بازگشتند گروهی از بدنه جامعه را نيز از اوضاع مردمان ديگر كشورها جهان مطلع كرد و آنان فهميدند كه "اهل فرنگ" از "حقوق بشر"، "قانون اساسی" برخوردارند و "رعيت" نيستند.
آگاهی از اوضاع ساير كشورها زمينه‌ساز ايجاد جنبش مشروطه و درخواست حكومت قانون و دخالت مردم در سرنوشت خود شد.
در فاصله زمانی آغاز سلطنت مظفرالدين‌شاه تا صدور فرمان مشروطيت به دست وی افزون بر روزنامه‌نگاری دولتی، دو جريان روزنامه‌نگاری در داخل كشور شكل گرفت: روزنامه‌نگاری فرهنگی و سياسی.
گروه اول به "گسترش مدارس" و "توسعه معارف" باور داشتند و معتقد بودند كه با "مذاكره بعضی علوم به عبارت ساده و خالی از تكلفات" می‌توان "كم‌كم الفاظ علم و آداب و شروط انسانيت" را "گوشزد مردم ايران" كرد.
صاحبان اين انديشه روزنامه‌نگاری فرهنگی و شب‌نامه‌نگاری سياسی و مقوله‌ای را كه بعدها "كادرسازی" نام گرفت، راهگشا می‌ديدند.
اما گروه دوم كه به روزنامه‌نگاری سياسی اعتقاد داشتند به دو دسته تندرو و معتدل تقسيم می‌شدند. تلاش تندروها به توقيف نشريه‌ها و دستگيری و تبعيدشان منجر شد. اما "اهل اعتدال" راه ديگری را در پيش گرفتند و سرآخر نيز به مشروطه رسيدند.
اين گروه تا پيش از فرمان مشروطيت هدف خود را "ترتيبات و تنظيمات مدارس و مكاتب مليه" اعلام كردند و اين پوششی برای انجام و فعاليت‌هايشان بود. شماری از آنان با خبرنگاری برای مطبوعات برون‌مرزی و نويسندگی برای شب‌نامه‌ها روزگار می‌گذراندند و اشتغال در "مدارس" را كار دوم و يا سوم خود می‌دانستند. معتقدان به اين تفكر در "مدارس" در "حد وسع" سعی در تربيت همفكران خود داشتند و با ايجاد ارتباط با شهرستان‌ها، گستره حاميان خود را وسعت دادند.
به مرور دامنه ترويج آنچه كه بعدها "ادبيات اعتراض" نام گرفت، بيشتر شد و برشمار آزادی‌خواهان و قانون‌طلبان افزوده شد.
سرانجام در اواخر سال ۱۳۲۰ قمری حاكميت به تغيير سياست مطبوعاتی گردن نهاد.
"محمدباقر اعتمادالسلطنه" را به كار ديگری گماردند و وزارت انطباعات را به مدت سه سال به "محمد نديم‌السلطان" واگذار كردند. در سال ۱۳۲۳كه مظفرالدين شاه و همراهان از فرنگ بازگشتند، اوضاع دگرگون شده بود. آگاهی به اقشار بيشتری از جامعه نفوذ كرده بود. شاه و صدراعظم بيمناك از خيزش مردمی در صدد قلع و قمع مسببان اين آگاهی عمومی برآمدند.
شماری از نشريه‌ها توقيف شد و اصحاب قلم و شكل‌دهندگان نهادهای فرهنگی به ويژه روزنامه‌نگاران را به تبعيد فرستادند. اما اين حربه همچون تمام ادوار تاريخ دوام نياورد و اعتراض‌های مردمی افزون و گسترده‌تر شد.
مشكلات معيشتی مردم از يك سو و تامين هزينه‌های سنگين دربار با فروش ثروت ملی از سوی ديگر بحران‌های كشور را در آغاز قرن تشديد كرد. اوضاع جهانی نيز به گونه‌ای بود كه دامنه آن به ايران نيز كشيده شد. بر اثر جنگ روسيه و ژاپن واردات قند كاهش يافت و قيمت قند رو به فزونی نهاد. احضار تاجران قند به وسيله علاء‌الدوله حاكم تهران و تنبيه يكی دو تن از آنان منجر به تعطيلی بازار تهران و گسترش دامنه اعتراض‌ها شد. در برخی از شهرها نيز به ويژه قم، تهران و تبريز ناآرامی‌ها اوج گرفت.
در اين ميان فعالان سياسی و مطبوعاتی، روحانيون و روشنفكران با اقداماتی مانند بست‌نشينی و توزيع نشريه‌های روشنگر، به جهت دادن اين اعتراض‌ها پرداختتند.
افزايش روزافزون شمار معترضين سبب طرح خواسته‌هايی شد كه مظفرالدين شاه يكی پس از ديگری به آنها تن داد كه در نهايت به صدور فرمان مشروطيت منتهی شد.
به طور كلی از آغاز قرن بيستم تا صدور فرمان مشروطيت در كارنامه مطبوعاتی ايران انتشار نشريه‌های فرهنگی، مذهبی، پزشكی، ادبی، سياسی، اجتماعی و اقتصادی به چشم می‌خورد.
همچنين مدرسه‌ها در آن روزگار يكی از كانون‌های مطبوعاتی بوده‌اند كه در پرورش روزنامه‌نگار و شب‌نامه‌نگار و رابطان خبری مطبوعات فارسی برون مرزی سهم به سزايی داشتند.
در آستانه صدور فرمان مشروطيت و چندی پس از آن روزنامه‌خوانی در قهوخانه بساط نقالان را نيز برچيد.
فلك كردن منتقدان در ملاء عام، تبعيد قلم به‌دستان، توقيف نشريه‌ها و اذيت و آزار اصحاب قلم به وسيله عوامل حاكميت نيز در آن دوره بارها روی داد.

از صدور فرمان مشروطيت تا مرگ مظفرالدين شاه

بعد از صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس شورای ملی، توجه به مطبوعات در بين اقشار مختلف جامعه افزايش يافت.
مردم تبريز برای نخستين بار در ايران از "حقوق شهروندی" استفاده كرده و بدون مجوز دولتی نشريه انتشار دادند.
بدين ترتيب بازار نشر مطبوعات به مرور رونق گرفت و در سال ۱۳۲۵قمری به اوج خود رسيد به طوری كه عده‌ای در آن سال گفته بودند "بابا چه خبر است انتشار اين همه روزنامه برای چيست؟" كه در پاسخ آنان نگارنده شماره ‪۱ نشريه جام‌جم در ١٤ جمادی‌الثانی ۱۳۲۵قمری نوشته بود:
"كسانی كه از فوايد جرايد بی‌خبرند هر روزنامه كه قدم به دايره انطباعات می‌گذارد به لسان سخريه می‌گويند بابا چه خبر است اين همه روزنامه برای چيست ديگر خسته شده‌ايم و ديگری به تقليد او می‌گويد ديگر مزه و شور روزنامه را هم در آوردند هرگاه كسی از فوايد جرايد مطلع باشد هرگز چنين حرفی نخواهد گفت زيرا آنچه امروزه داريم و آنچه به دست آورده‌ايم حاصل افكار صحيحه حكمايی است كه در جرايد منتشر نموده‌اند و ما خوانديم اگر روزنامه نبود، صد سال ديگر از خواب غفلت بيدار نمی‌شديم. اين است كه حكمای فرنگ پس از هزار سال تجربه دانستند كه برای ترقی مملكت هيچ چيز به قدر يك روزنامه آزاد اثر نمی‌بخشد و بالنتيجه جزو قوانين مملكت آزادی قلم و انطباعات درج گرديد زيرا كه ترقی حاصل نخواهد شد مگر به واسطه اجتماع افكار صحيحه و افكار صحيحه جمع نخواهد شد مگر در اوراق جرايد..." از صدور فرمان مشروطت تا مرگ مظفرالدين شاه قاجار نشريه‌های گوناگونی در ايران انتشار يافتند. روزنامه "مجلس" ، "الجناب"، "معارف"، "ندای وطن"، "انجمن اصفهان"، "تمدن"، "اتحاد" و "ابلاغ" از زمره نشريه‌های آن دوران هستند.
قانون اساسی مشروطه كه در ١٤ ذيقعده به امضای مظفرالدين شاه رسيد ، به اين شرح تكليف مطبوعات را روشن كرد:
"...عموم روزنامجات، مادامی كه مندرجات آنها مخل اصلی از اصول سياسيه دولت و ملت نباشد، مجاز و مختارند كه مطالب مفيد و عام‌المنفعه، همچنان مذاكرات مجلس و صلاح‌انديشی خلق را بر آن مذاكرات به طبع رسانيده، منتشر نمايند و اگر كسی در روزنامجات و مطبوعات برخلاف آنچه ذكر شده و به اغراض شخصی چيزی طبع نمايد يا تهمت و افترا بزند، قانونا مورد استنطاق و محاكمه و مجازات خواهد شد".
از ويژگی‌های مطبوعاتی دوره مظفرالدين شاه می‌توان از ممنوعيت ورود نشريه‌های چاپ خارج و توزيع شب‌نامه‌ها، زندانی كردن و تبعيد روزنامه‌نگاران، تشكيل انجمن‌های مخفی و مشاركت اهل مطبوعات در صدور فرمان مشروطيت و تشكيل مجلس نام برد.
در اين دوره و به ويژه در سال‌های پايانی آن مطبوعات مهم همچنان ضرورت تعليم و تربيت، عدالت‌خواهی، قانون‌گرايی و عبرت از كشور ژاپن را به مردم يادآور می‌شدند.

دوران حكومت "محمدعلی شاه قاجار" ١٣٢٤ قمری

در آغاز سال ‪ ۱۳۲۵هجری قمری - كمتر از يك ماه از مرگ مظفرالدين شاه و به تخت‌نشينی محمدعلی شاه - هر روز بر تعداد نشريه‌های غيردولتی افزوده می شد.
روزنامه‌های "چهره‌نما" و "حكمت" از مصر و "حبل‌المتين" از هند به طور مرتب وارد كشور می‌شد. در ابتدای اين سال، وزارت انطباعات منحل شد و بخشی از وظايف آن را كه محدود به رسيدگی امور چاپخانه‌ها و روزنامه دولتی، صدور امتيازها و جرايم مطبوعاتی بود به وزرات علوم و معارف واگذار كردند.
در اين سال در اين وزارتخانه دو اداره به منظور انجام وظايف وزارت انطباعات گشايش يافت.
به طور كلی سال ۱۳۲۵قمری با توجه به روحيه مستبدانه محمد علی شاه كه ضديت وی با آزادی خواهی و مشروطه‌طلبی برهمگان آشكار بود، نقطه عطفی در تاريخ مطبوعات ايران محسوب می‌شود.
در اين سال نه تنها دهها نشريه از جمله "حبل‌المتين"(تهران)، "روح‌القدس"، "صوراسرافيل"، "مساوات" و "نسيم شمال" منتشر شدند بلكه تحول اساسی در محتوای روزنامه‌های ايران پديد آمد.
بسياری از مطبوعات دوره اول مشروطه (قبل از استبداد صغير) در خدمت رفتارهای اجتماعی و صحنه انعكاس انديشه‌ها و عقايد مختلف مردم محسوب می‌شدند.
بهره‌گيری از طنز و كاريكاتور، و بازتاب مسائل و مصايب عامه مردم يك پايگاه اجتماعی برای مطبوعات پديد آورد.
اما از سوی ديگر مطبوعات در اين دوره به ميدان جنگ قلم نيز بدل شد.
برای نخستين بار عالمان دينی مباحثه حوزوی و تفاوت ديدگاه‌های خود را به مطبوعات كشاندند و مطبوعات عهده‌دار وظايف ساير رسانه‌ها از جمله "منبر" شد.
پيش از مشروطيت، منبر به عنوان رسانه و وسيله‌ای برای ايجاد ارتباط به واسطه پايگاه مذهبی و سنتی خود نقشی بسيار مهم و جايگاه مستحكمی داشت.
اما پس از مشروطيت بسياری از انديشمندان مباحثی را كه بايد در كتاب بنويسند در مطبوعات به نگارش در آورند.
در ۲۱شعبان ۱۳۲۵قمری، متمم قانون اساسی مشروطيت ايران به تصويب رسيد كه در اصل بيستم آن ضمن يادآوری حدود كلی مطبوعات مجازات متخلفان طبق قانون مطبوعات تعيين شده بود.
قانون مطبوعات در ۵۲ ماده در جلسه ۵ محرم‌الحرام ١٣٢٦ قمری به تصويب مجلس شورای ملی رسيد.
اين قانون مشتمل بر يك مقدمه و شش فصل بود.
فصل اول: چاپخانه‌ها و كتابفروشی‌ها، فصل دوم: طبع كتاب، فصل سوم: روزنامجات مقرره، فصل چهارم: اعلانات، فصل پنجم: حدود تقصير نسبت به جماعت، فصل ششم: محاكمه.
به دنبال تصويب اين قانون و ابلاغ آن به دولت، شيوه كسب امتياز انتشار مطبوعات تغيير كرد و متقاضيان انتشار نشريه لازم بود برای كسب پروانه انتشار مراحل مختلفی را طی كنند. اين امر با واكنش روزنامه‌نگاران روبه رو شد و به جدال روزنامه‌نگاران با دولت وقت منتهی شد.
اين جدال و نيز هراس محمدعلی شاه قاجار از قدرت گرفتن مشروطه خواهان و آزادی طلبان در نهايت به توپ بستن مجلس به وسيله گروهی از قزاقان روسی در ۲۳جمادی‌الاول ١٣٢٦ قمری انجاميد.
با بسته شدن مجلس و آغاز استبداد صغير پاره‌ای از اهل مطبوعات گريختند چند تن دستگير شدند و با شكنجه و خشونت فراوان به دست عمال شاه به قتل رسيدند و احضار، زندان و تبعيد روزنامه‌نگاران و توقيف نشريه‌ها در اين دوران كه دوران سياه مطبوعات است ادامه يافت.
"سيداشرف‌الدين الحسينی گيلانی قزوينی‌الاصل" مدير و نويسنده نشريه "نسيم شمال" در وصف اين دوران می‌سرايد:
"گفتيم قلم شده است آزاد
ايران خراب گشته آباد
مشروطه قوی نمود بنياد
بس مدرسه‌ها شده است ايجاد
افسوس كه شيشه‌مان به سنگ است
اين قافله تا به حشر لنگ است".

به توپ بستن مجلس، فتح تهران و سقوط محمد عليشاه

پس از بسته شدن مجلس شورای ملی تا سقوط محمدعليشاه باز هم بازار نشر مطبوعات فارسی‌زبان برون‌مرزی و شب نامه‌نگاری رونق گرفت و مرثيه‌سرايی برای آزادی از سرگرفته شد.
برخی از روزنامه‌ها فعاليتشان را در تهران ادامه دادند. اما كانون چاپ و انتشار روزنامه‌های داخلی به طور كلی از تهران به ساير شهرها و خارج از كشور منتقل شد.
در اين دوران، روزنامه‌نگاری ابتدا در آذربايجان و سپس در اصفهان و گيلان گسترش بيشتری پيدا كرد. "كشكول"، "حبل‌المتين" و "مساوات" نيز برای ادامه فعاليت به ترتيب به اصفهان، رشت و تبريز منتقل شدند هر چند كه در اين شهرها نيز مطبوعات با مشكلاتی مواجه شدند.

فتح تهران و جانشينی "احمدشاه قاجار"

پس از سقوط محمدعلی شاه روزنامه نگاران مهاجر به كشور بازگشتند و در بازار روزنامه‌نگاری ايران رونقی دوباره پديد آمد. "مجلس"، "تمدن"، "ندای وطن"، "مظفری"، "انجمن اصفهان"، "حبل‌المتين" و چند نشريه ديگر فعاليت خود را از سر گرفتند. "نجات"، "شرق"، "ايران نو"، "پليس ايران" و تعدادی ديگر نيز از نشريه‌هايی بودند كه در سال ۱۳۲۷قمری و پس از خلع محمدعلی شاه از سلطنت در ايران انتشار يافتند.
به طور كلی در اين برهه از تاريخ، مطبوعات ايران وارد مرحله تازه‌ای از حيات خود شدند. آغاز مشروطه دوم را بايد دوره اهتمام بيشتر مردم به مطبوعات ناميد.
چاپ مطالب جذاب و انتشار مطبوعات در زمينه‌های زنان، طنز و... و ورود روزنامه‌نگاران به مباحث اجتماعی از جمله عوامل اين اهتمام و علاقه بوده است.
اما به لحاظ سياسی از اين دوران كه مصادف بود با دوران مجلس دوم، مطبوعات بيشتر به انعكاس نظرها، مواضع گروه‌های سياسی مطرح آن زمان يعنی حزب "دموكرات" و "اعتدال" پرداخته‌اند. شمار نشرياتی كه ارگان اين دو حزب بودند زياد شده و جدال ميان آنها همانطور كه انتظار می‌رفت مانع توسعه مطبوعات شد.
ركود ادواری مطبوعات كه به تبع تشكيل و برروی كار آمدن كابينه نخست‌وزيرهای مختلف ايجاد می‌شد، از خصوصيت بارز اين دوران است.
در سال ۱۳۳۸قمری اهل مطبوعات به عنوان مهم‌ترين منتقدين و معترضين به قرارداد ‪ ۱۹۱۹عمل كرده و انتشار شب‌نامه عليه "وثوق‌الدوله" را آغازكردند. اين جريان نيز به توقيف، تبعيد، حبس و ترور انجاميد. "عشقی" در نشريه "قرن بيستم" و "فرخی" در روزنامه "طوفان" از مخالفان اين قرارداد زندانی شدند.
سال‌های ۱۳۳۸و ۱۳۳۹قمری كه برابر با سال ۱۲۹۹شمسی بود برای روزنامه‌نگاران ايران دوران سخت و دشواری بود
در سوم اسفند سال ‪ ۱۲۹۹شمسی كودتايی برای برچينی سلطنت سلسله قاجار به پشتيبانی دولت‌های غربی و عوامل آنان در داخل كشور انجام شد.
با اعلام اين كودتا و صدور حكم رييس‌الوزرايی "سيدضياء‌الدين طباطبايی" مدير نشريه "رعد"، "رييس ديويزيون قزاق" و "فرمانده كل قوا رضا" اعلانی با عنوان "حكم می‌كنم" در نه ماده در چهارم اسفند در مطبعه "بوسفور" چاپ كرد و دستور داد در سراسر تهران منتشر شود. در ماده چهارم اين اعلان آمده بود:
"تمام روزنامجات- اوراق مطبوعه تا موقع تشكيل دولت به كلی موقوف و بر حسب حكم و اجازه كه بعد داده خواهد شد بايد منتشر شوند."
بدين ترتيب مطبوعات توقيف دسته‌جمعی شدند و شمار بسياری از روزنامه‌نگاران به زندان افتادند.