ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Sun, 30.07.2006, 17:37
بحران لبنان؛ چالش ميان آمريكا و ايران

ايران امروز / ترجمه: س. الف
يكشنبه ٨ مرداد ١٣٨٥

العربيه: آقای انديك؛ دقايقی پيش خبر رسيد كه خانم رايس در حال ديدار از فلسطين و اسراييل هستند و با گروه كاری ويژه بحران لبنان در رم ديدار خواهند داشت آيا اين ديدارها به آتش بس منجر خواهد شد؟

مارتين انديك: من فكر نمی‌كنم كه اين مساله به آتش بس فوری منجر شود زيرا يك مشكل اساسی وجود دارد و آن اين است كه خانم رايس فاقد ابزارهای لازم برای راضی كردن حزب‌الله به رعايت و برقراری آتش بس مورد نظر در جنوب لبنان است. همانطوريكه در كنفرانس مطبوعاتی گفتم در صورت يافتن راهكارهايی برای تحت فشار گذاشتن حزب‌الله و راضی كردن آن به قبول مطالبات جامعه جهانی، تازه اسراييل را بر سر راه داريم و به راحتی نمی‌توان اسراييل را نيز به قبول خواست جامعه جهانی راضی كرد.

العربيه: اصولا چرا خانم رايس تن به چنين سفر دوره‌ای داده است؟ آيا اين جزيی از استراتژی ايالات متحده است؟ منظورم اين است كه آيا اين سفر برای خالی نبودن عريضه است؟ خانم رايس چه انتظاراتی از اين سفر دارد؟

مارتين انديك: خانم رايس می‌خواهد با اين سفر اهتمام خود به بحران كنونی را نشان دهد. رهبران كشورهای عربی چون مصر، عربستان و اردن از آغاز بحران به آقای بوش فشار می‌آورند كه به نحوی برای حل اين بحران پاپيش بگذارد و سفر خانم رايس به نحوی اشاره به اين موضوع دارد. روی ديگر اين سكه البته معنای گسترده‌تری دارد و آن اين است كه كشورهای عرب بدون در نظر گرفتن سوريه تلاش می‌كنند كه با تمركز بر دولت لبنان ، دولت آقای سنيوره را وادار به تمكين كنند. از نظر عرب‌ها اين شيوه‌ای است كه ختم به حسن نصرالله و اقناع او به تبعيت از خواست جامعه جهانی می‌شود. البته نبايد از نظر دور داشت كه ممكن است شورای امنيت يا مصوبه آن باعث آتش‌بس و توسعه سلطه دولت لبنان به جنوب اين كشور شود و با دست و پا كردن حمايت بين المللی برای ارتش لبنان و تقويت نفوذ آن در سراسر كشور ؛ كمك مالی برای بازسازی لبنان و حل وفصل مساله اسرا از طريق گفتگو با دو دولت را ، وجه همت خود قرار دهد. عملی شدن تمام اين موارد البته به همراهی اسراييل نياز دارد و اينكه حزب‌الله هم حاكميت دولت لبنان، خلع سلاح و خلاصه قطعنامه ١٥٥٩ را بپذيرد، زيرا با قبول اين قطعنامه ديگر نيازی به نظامی‌گری نيست و اجرای اين قطعنامه هم مساله مرزها و هم مزارع شبعا را حل می‌كند به عبارت ديگر حزب‌الله بايد به سويی حركت كند كه جامعه بين المللی را با خود همراه كند و از حمايت جهان عرب نيز بر خوردار گردد. دولت لبنان در چنين شرايطی است كه بايد به حزب‌الله بگويد: «از زحمات شما متشكريم اما بگذاريد دولت بر سراسر كشور استيلا داشته باشد و حالا زمام امور را به دست ما بدهيد».

العربيه: اگر حزب‌الله تا آخر قبول نكند چه؟ فرض كنيم به شكل موقت آتش بسی برقرار شود. چه تضمينی وجود دارد كه حزب‌الله از نفوذ خود در حكومت استفاده نكند و دوباره درگيری‌ها آغاز نشود؟

مارتين انديك: اگر نخست وزير سنيوره از حمايت بين‌المللی برخوردار باشد، می‌تواند مشكلات را حل كند و ديگر بهانه‌ای برای حزب‌الله نمی‌ماند كه برای حل مشكلات از سلاح مقاومت استفاده كند. من فكر می‌كنم حزب‌الله از آن رو با استيلای دولت لبنان مخالفت می‌كند كه اين روش را در راستای منافع ايران و سوريه نمی‌بيند. به هر حال ادامه اين روند از سوی حزب‌الله به معنی افزايش روز افزون مشكلات مردم لبنان است.

العربيه: آقای انديك! اين عقيده وجود دارد كه اين اقدامات اوليه‌ای كه با ابتكار عمل خانم رايس صورت می‌گيرد بيشتر در جهت فراهم كردن پوشش سياسی لازم برای تضمين موفقيت اسراييل در سركوبی حزب‌الله است. به عبارت ديگر آمريكا به اسراييل برای تهاجم به لبنان و حزب‌الله چراغ سبز نشان می‌دهد.

مارتين انديك: من فكر نمی‌كنم آقای بوش در اعلام اهدافش با كسی رودربايستی داشته باشد. بوش حزب‌الله را يكی از مجموعه بازيگران عرصه تروريسم می‌داند. حزب‌الله از سوی دشمنان ما حمايت می‌شود و كاخ سفيد بخاطر موشك‌هايی كه اين كشورها در اختيار حزب‌الله قرار داده‌اند، به شدت نگران است. بوش به صراحت اعلام كرده است كه خواستار خلع سلاح حزب‌الله است و اين گروه را «سپر استراتژی ايران» در برابر فعاليت‌هايی می‌داند كه ايالات متحده و اسراييل عليه برنامه‌های هسته‌ای ايران در نظر گرفته‌اند. من معتقدم كه بوش دوست دارد فرصت كافی را برای حل اين مشكل در اختيار اسراييل بگذارد و اهداف اسراييل نيز هم اكنون بيشتر در جنوب لبنان متمركز شده است. اولمرت به روشنی گفته است كه آنچه او می‌خواهد؛ پيشروی ارتش اسراييل به جنوب لبنان و محو حزب‌الله از مناطق مرزی است. اگر دولت لبنان ، نظارت نيروهای بين‌المللی را برای جلوگيری از بازگشت دوباره حزب‌الله بپذيرد، جنوب دوباره آرام می‌شود و بازهم تاكيد می‌كنم كه در اين بحران، ايالات متحده از واكنش‌هايی كه اسراييل به تهديد‌های حزب‌الله نشان می‌دهد به شدت حمايت می‌كند. آمريكا نمی‌خواهد كه حزب‌الله پيروز اين ميدان باشد. نصرالله نيز می‌داند كه مساله پيروزی در اين منازعه مساله مرگ و زندگی است. آنچه بوش ، رايس و در كل ، همه ما می‌خواهيم؛ تغيير وضعيت موجود است زيرا اصلا نمی‌خواهيم كه ترتيبات امنيتی منطقه وابسته به اراده حزب‌الله باشد و «دولت» در لبنان خالی از مفهوم گردد.

العربيه: از نظر اولمرت؛ معنای پيروزی در اين بحران چيست؟ آيا امكان دارد كه با وجود عدم آزادی اسيران، اولمرت اعلام آتش بس كند؟ آيا عدم موفقيت اسراييل در عقب راندن حزب‌الله به شمال ليتانی و استقرار ارتش لبنان در جنوب به معنی شكست اولمرت نيست؟

مارتين انديك: نكته مهم اين مساله اينجاست كه توجه داشته باشيم اولمرت سياستمداری از جنس ژنرال شارون، باراك و رابين نيست و پيشينه نظامی ندارد. ژنرال‌های اسراييلی كه پيش از اين بر مسند نخست وزيری تكيه می‌زدند بيشتر به دنبال رفع تجاوز بودند و در ذهنشان چيزی بيشتر از سود و زيان نظامی نبود اما اولمرت يك سياستمدار است و در سياست جز به حداكثر امتيازها راضی نمی‌شود. اولمرت در اين بحران به دنبال بهره برداری از حداكثر ظرفيت بحران در جهت منافع اسراييل است. البته همانطوريكه پيشتر اشاره كردم در اين وضعيت آنچه اولمرت در پارلمان اسراييل به عنوان هدف رسمی خود اعلام كرده است؛ انهدام مواضع حزب‌الله در جنوب لبنان و جايگزينی ارتش لبنان به جای آن است. در اينجا مساله حتی اين نيست كه موشك‌های حزب‌الله با طی بيش از سی كيلومتر نقاطی را در داخل اسراييل هدف قرار می‌دهند بلكه مساله اين است كه اسراييل می‌خواهد دولت همسايه شمالی بر سرتاسر قلمرو خود حاكميت داشته باشد و مسووليت‌هايش را نيز در برابر همسايگان و جامعه جهانی بر عهده بگيرد.

العربيه: آيا برای واشنگتن اين امكان وجود دارد كه به موازات حمايت از دولت لبنان - بدون تخريب امور زيربنايی اين دولت- با حزب‌الله برخورد كند؟ هرچه باشد به نظر نمی‌رسد با ادامه روند جنگ و تخريب؛ حمايت از دولت لبنان معنا داشته باشد؟

مارتين انديك: فكر می‌كنم استراتژی ايالات متحده برای موفقيت نيازمند دقت فراوانی است. به طور قطع اگر دولتی وجود نداشته باشد، اعمال حاكميت و حمايت از ملت لبنان نيز بی‌معناست و بحران تا ابد ادامه خواهد يافت. آمريكا از همان آغاز برای اسراييل مشخص كرده است كه نبايد اقدامی صورت گيرد كه دولت لبنان را دچار مشكل كند. البته اين مساله بسيار مهم است اما مهمتر از آن اين است كه آيا می‌توان جامعه جهانی و عرب را به حمايت از دولت سنيوره واداشت به نحوی كه او به ما بگويد كه موفق به اعمال حاكميت دولت به سرتاسر لبنان آن هم بدون دخالت حزب‌الله شده است؟

العربيه: از اينجا به بعد؛ می‌خواهم از ايران و ديپلماسی جديد امريكا بپرسم و منظورم ديپلماسی جديد و البته متفاوت از زمانی است كه شما در وزارت خارجه آمريكا بوديد. آيا اين درست است كه خانم رايس قصد ديدار از قاهره و ملاقات با همتايان سعودی، اردنی و مصری خود را داشته است اما دولت مصر به دليل فشار افكار عمومی جهان عرب و مصر ، ميزبانی اين ديدار را نپذيرفته است؟

مارتين انديك: بله، درست است. قرار بود اين جلسه در قاهره برگزار شود اما مشكلاتی باعث شد كه جلسه در رم برگزار شود و سعودی‌ها هم به واشنگتن بيايند... بايد به اين مساله اذعان كرد كه مشكلاتی با رهبران كشورهای عرب وجود دارد و به همين دليل خانم رايس ترجيح داده است كه به جای انتظار، دست به سلسله فعاليت‌هايی بزند اما در هر حال، جدول زمانی كه واشنگتن در اين باره در نظر گرفته است به كمی انتظار می‌ارزد. اين واقعيت را نيز كتمان نمی‌كنم كه تلاش ايالات متحده و اسراييل برای تضعيف حزب‌الله خشم و نفرت افكار عمومی در جهان عرب را به دنبال داشته است.

العربيه: به نظر شما آيا می‌توان، بحران كنونی را چالش جدی ميان اسراييل و ايران يا غرب و ايران دانست؟

مارتين انديك: بله اما اين چالش به چالشی ميان مواردی كه گفتيد محدود نمی‌شود بلكه چالشی ميان ايران و جهان عرب نيز محسوب می‌شود. يكی از پيام‌هايی كه بوش در نهايت وضوح و با تاكيد فراوان برای مصر و عربستان فرستاد اين بود كه :«به هيچ وجه اجازه ندهيد ايران منافع شما را به بازی بگيرد و بدانيد كه برای جهان عرب مذاكره با ايران در مورد آينده لبنان مصيبت و رسوايی تلقی می‌شود... ما اجازه انجام چنين كاری را به هيچ كس نمی‌دهيم». در مورد اختلاف ايران و امريكا هم بايد بگويم كه ايالات متحده تلاش می‌كند با ايران بر سر موضوع هسته‌ای به مذاكره بنشيند اما ايرانی‌ها به طور كل اين تلاش‌ها را ناكام گذاشته‌اند. من فكر می‌كنم در چنين شرايطی بخشی از تلاش دولت بوش آن است كه برای مقابله با ايران «نايب» بگيرد. بوش می‌خواهد اين پيام به گوش ايران برسد كه اگر ايران می‌تواند هر وقت كه اراده كند - از طريق حزب‌الله - برای منافع ايالات متحده مشكل ايجاد كند ما نيز می‌توانيم با ايراد ضربه به استراتژی ايران در لبنان، مقابله به مثل كنيم.

العربيه: رايس به وضوح می‌گويد كه نمی‌خواهد؛ «ديپلماسی به سبك قديم» را در پيش بگيرد. زمانی كه شما مشاور امور خاورميانه‌ای كلينتون بوديد به محض وقوع يك انفجار؛ به سرعت نماينده يا نمايندگانی برای بررسی اوضاع و جلوگيری از وخامت اوضاع به منطقه اعزام می‌شدند. اكنون كه سخن از يك ديپلماسی جديد است، چه تفسيری برای اين مفهوم داريد؟

مارتين انديك: شرايط كنونی با آن زمان متفاوت است. در آن زمان تعامل ما با چنين بحران‌هايی در چارچوب برنامه جاری صلح بود. ما درآن زمان فقط برای حل مشكل فلسطين از طريق مذاكره وارد عمل نمی‌شديم بلكه همزمان با آقای حافظ اسد ، رابين و پرز در مورد بلندی‌های جولان و... نيز به شكل مستقيم گفتگو می‌كرديم. اگر بحران كنونی در آن زمان اتفاق می‌افتاد ما به دليل حضورنزديك به ١٥٠٠٠ نظامی سوری در لبنان ، بلافاصله با فاروق الشرع تماس می‌گرفتيم و می‌گفتيم: «آقای الشرع گوش كن! می‌خواهيد منافع سوريه در برنامه صلح رعايت شود يانه؟ اگر پاسخ شما مثبت است بهتر است جلوی موشك‌های كاتيوشای حزب‌الله را بگيری زيرا حزب‌الله دستور گرفته است كه تن به مذاكره ندهد...». كمی بعد هم الشرع می‌گفت: «يك لحظه صبر كنيد !... بديهی است كه ما نفوذی بر حزب‌الله نداريم اما تلاش خود را می‌كنيم». سپس با اسراييلی‌ها تماس می‌گرفتيم و می‌گفتيم: «سوری‌ها دنبال كنترل اوضاع هستند» و همه چيز تمام می‌شد. اما اكنون اوضاع فرق كرده است و به همين دليل است كه ميليون‌ها تن اكنون در حال ترك لبنان هستند. اسراييلی‌ها همواره به آمريكا فشار می‌آوردند كه سوريه را از لبنان بيرون كنيد. امريكا هم به سوريه گفت: «از لبنان خارج شو!» اما الان چه؟ آيا می‌توانيم به سوريه بگوييم: «ببخشيد امكان دارد برای ما كاری انجام بدهيد؟» قطعا نه! زيرا اين كار به معنی دعوت كردن سوريه به دخالت در لبنان و خيانت به «انقلاب برنج» است.