ايران امروز

نشريه خبری سياسی الكترونيك

Iran Emrooz (iranian political online magazine)

iran-emrooz.net | Mon, 12.06.2006, 7:22
ترس برانكو ايران را كشت

اعتمادملی‌ - هيوا يوسفی‌: ما اينجا نشسته‌ايم‌ در محل‌ كارمان‌، در خانه‌هايمان‌، در هر جايی‌ كه‌ فكر می‌كنيم‌ بهتر از همه‌ جاست‌ و پيروزی‌ تيم‌ ملی‌ آنجا بيشتر لذت‌ می‌دهد. ما نشسته‌ايم‌ با پرچم‌هايی‌ در دست‌ و نقشه‌هايی‌ در سر برای‌ اين‌كه‌ به‌ خيابان‌ بياييم‌، فرياد بزنيم‌ و پايكوبی‌ كنيم‌، مثل‌ آن‌ معدود جشن‌های‌ به‌ ياد ماندنی‌ گذشته‌. ما اينجا نشسته‌ايم‌ با هزار رويا و آنجا پشت‌ صفحه‌ تلويزيون‌، در ورزشگاه‌ جام‌جهانی‌ نورنبرگ‌، برانكو ايوانكوويچ‌ دل‌ توی‌ دلش‌ نيست‌. چسبيده‌ به‌ نيمكت‌، قدش‌ كوتاه‌تر از هميشه‌ به‌ نظر می‌رسد. خدايا اين‌ مرد چقدر ناتوان‌ است‌ برای‌ برآورده‌ كردن‌ آن‌ همه‌ آرزويی‌ كه‌ يك‌ ملت‌ در سر دارد. چقدر ترسيده‌ و رنگ‌پريده‌ است‌. لبخند بزن‌ مرد! ناسلامتی‌ آمده‌ای‌ جام‌جهانی‌، لبخند بزن‌! مگر تو نبودی‌ كه‌ همين‌ يك‌ ماه‌ پيش‌ می‌گفتی‌ چرا بايد نگران‌ باشم‌ وقتی‌ می‌دانم‌ يكی‌ از آن‌ ٣٢ مربی‌ خوشبختی‌ هستم‌ كه‌ هر ٤ سال‌ يك‌ بار به‌ باشكوه‌ترين‌ ميهمانی‌ جهان‌ می‌روند. جمله‌های‌ قشنگ‌ ديگرت‌ را هم‌ هنوز يادم‌ هست‌. آن‌ روز هم‌ ترسيده‌ بودی‌، اماچنان‌ سخن‌ گفتی‌ تا ما باور كنيم‌ كه‌ تو بزرگی‌، نمی‌ترسی‌ و بهترين‌ مديری‌ برای‌ اداره‌ تيمی‌ كه‌ قرار است‌ تلخی‌های‌ ٤ سال‌ زندگی‌ ما را از يادمان‌ ببرد.
نه‌ برادر، تو برادر ما نيستی‌! يك‌ سال‌ التماس‌ كرديم‌، نوشتيم‌، فرياد زديم‌ كه‌ نترس‌ و ترسيدی‌. مثل‌ آينه‌ روبه‌رويت‌ بوديم‌ و نشانت‌ داديم‌ كه‌ دروازه‌بان‌ تيم‌ ما ضعيف‌ است‌، نمی‌تواند توپ‌ را ٢٠ متر از دروازه‌ دور كند، باور نكردی‌. گفتی‌ كه‌ دشمنيد. علی‌ دايی‌ را وزن‌ كرديم‌ سنگين‌تر بود، كندتر می‌دويد، نمی‌پريد و راه‌ می‌رفت‌ در زمين‌ و تو هيچ‌كدام‌ اينها را نديدی‌. گفتی‌ كه‌ همان‌ كاری‌ را می‌كند كه‌ از او می‌خواهم‌. رضا عنايتی‌ را ديديم‌ كه‌ هر سال‌ ٢٠ گل‌ می‌زند، يكی‌ از ديگری‌ بهتر. آرش‌ برهانی‌، رسول‌ خطيبی‌، ايمان‌ مبعلی‌ و ديگران‌ را ديديم‌ كه‌ چالاك‌تر و توانمندتر از كاپيتان‌ ٣٧ساله‌ تيم‌ تو هستند و تو نديدی‌. همه‌ اين‌ چيزها را نديدی‌ و اگر ديدی‌، ناديده‌ گرفتی‌ و... ما با تو به‌ امروز رسيديم‌. امروز اينجاييم‌. شكست‌ خورده‌ و از نفس‌ افتاده‌، هركدام‌ به‌ گوشه‌ای‌ رفته‌ايم‌ و به‌ كسی‌ بد و بيراه‌ می‌گوييم‌.
ما شكست‌ خورده‌ايم‌، نه‌ از مكزيك‌، از تو آقای‌ برانكو ايوانكوويچ‌، نه‌ امروز، يك‌ سال‌ پيش‌، همان‌ زمان‌ كه‌ به‌ قول‌ خودت‌ ما را به‌ جام‌جهانی‌ بردی‌. يادت‌ هست‌ با چه‌ بازی‌هايی آن‌ روز هم‌ چقدر ترسيده‌ بودی‌! لابد بايد بترسم‌ و ننويسم‌ كه‌ «كار تمام‌ شد»، لابد بايد يادم‌ باشد كه‌ ٢ بازی‌ ديگر مانده‌ ولی‌ اگر پرتغال‌ و آنگولا را ببريم‌ صعود می‌كنيم‌. بله‌، ما بايد مواظب‌ باشيم‌ كاری‌ نكنيم‌ تيم‌ ملی‌ روحيه‌اش‌ خراب‌ شود. بايد به‌ مردم‌ يادآوری‌ كنيم‌ مكزيك‌ تيم‌ بزرگی‌ است‌ كه‌ در جام‌ كنفدراسيون‌ها برزيل‌ را شكست‌ داده‌، با پنالتی‌ به‌ آرژانتين‌ باخته‌، ١٣ بار به‌ جام‌جهانی‌ رفته‌، ٢ بار به‌ يك‌چهارم‌ نهايی‌ رسيده‌ و امسال‌ هم‌ سرگروه‌ بوده‌. يادآوری‌ كنيم‌ كه‌ با ٢ اشتباه‌ فردی‌ گل‌ خورديم‌ وگرنه‌ بازی‌ يك‌ - يك‌ می‌شد.مثل‌ هميشه‌ مجبوريم‌ فراموش‌ كنيم‌ و بگذريم‌. كار ديگری‌ نمی‌شود كرد. مقايسه‌ برانكو با لاولپه‌، مربی‌ مكزيك‌ هم‌ بی‌فايده‌ است‌. او كه‌ شهامت‌ داشت‌ و اول‌ نيمه‌ دوم‌ ٢ بازيكنش‌ را بيرون‌ كشيد با مربی ‌ما كه‌ چشمانش‌ را بسته‌ بود، مبادا واقعيت‌ را ببيند. فرق‌ سرمربی‌ تيم‌ ما با مربيان‌ بزرگ‌ همين‌ است‌. با آريگو ساچی‌ كه‌ در جام‌جهانی‌ ٩٤ وقتی‌ تيمش‌ مقابل‌ نروژ ١٠ نفره‌ شده‌ بود، روبرتو باجو را بيرون‌ كشيد و پيروز شد. روبرتو باجو كه‌ ستاره‌ اول‌ تيمش‌ بود و با ديگرانی‌ كه‌ نترسيدند و جنگيدند با همه‌ توانشان‌.
همه‌ توان‌ تيم‌ ما اين‌ بازی‌ نااميدكننده‌ نبود. مكزيك‌ تيم‌ بزرگی‌ است‌ و در اين‌ شكی‌ نيست‌ اما اگر برانكو نترسيده‌ بود، اگر دايی‌ را كه‌ ناتوان‌ در زمين‌ می‌چرخيد با جوانی‌ مثل‌ برهانی‌ يا خطيبی‌ جابه‌جا می‌كرد، اگر به‌ تساوی‌ يك‌ - يك‌ فكر نمی‌كرد و كمی‌ شهامت‌ داشت‌، سرنوشت‌ ما اين‌ نبود.شكست‌ خورده‌ و نااميد، بايد از امروز به‌ انتظار بازی‌های‌ دوم‌ و سوم‌ ايران‌ بنشينيم‌ و مثل‌ يك‌ ماه‌ پيش‌ و يك‌ سال‌ پيش‌ به‌ معجزه‌ دل‌خوش‌ كنيم‌، به‌ «شگفتی».
اگر آقای‌ آصفی‌ سخنگوی‌ وزارت‌ خارجه‌ و عضو هيات‌رئيسه‌ فدراسيون‌ فوتبال‌ نرنجد. پيش‌ از بازی‌ ايران‌ - مكزيك‌ نوشته‌ بوديم‌ كه‌ منتظر دومين‌ شگفتی‌ جام‌جهانی‌ هستيم‌ و آصفی‌ پيغام‌ داده‌ بود كه‌ به‌ آنها بگوييد، شگفتی‌ وقتی‌ اتفاق‌ می‌افتد كه‌ ايران‌ ببازد. چقدر اشتباه‌ كرده‌ بوديم‌. جناب‌ آصفی‌ ما را ببخش‌!